کپی شد
پیشینه معنای اصطلاحی توقیع
توقیع نوشته ای بود بر حاشیه و پشت شکایات به خط خلیفه یا سلطان یا برخی از فرمانروایان که بر رسیدگی به شکایات تأکید می کرد.[1]
واژه توقیع[2] نخستین بار در روایتی از امام کاظم (علیه السلام)، همراه با حرف جرّ «فی» که پس از آن لفظ کتاب آمده؛ به معنای یادداشتی که امام در زیر یک نامه نوشته بودند، دیده شده است. [3] همچنین همین ترکیب و در همین معنا، در چند روایت از امام رضا (علیه السلام) نیز به کار رفته است. [4]
در زمان امام رضا (علیه السلام) توقیع تنها برای یادداشتی که در همان نوشته اصلی نگاشته میشده به کار میرفته است؛ لذا در مقابل «کتاب مفرد» (نامهای که توشیح نشده و در ذیل آن یادداشتی انجام نشده است)، قرار می گرفته، ولی پس از آن حضرت، کاربرد اصطلاحی توقیع گسترش یافته و یادداشت های مستقل امام زمان (علیه السلام)، که مسبوق به پرسش نبوده، نیز با عنوان توقیع شناسانده شده است. [5] این واژه درباره احادیث غیرمکتوب آن حضرت هم به کار رفته است. علاوه بر آن، برخی سخنان خاص نایبان آن حضرت همچون اخبار بر غیب و نیز اظهار نظر درباره مسائل دینی، در محدوده توقیعات ذکر شده است. وجه کاربرد اخیر، احتمالاً سخنی از حسین بن روح نوبختی بوده که در آن تأکید کرده که در امر دین از خود سخن نمیگوید، بلکه همه را از «اصل» (امام عصر (علیه السلام)) شنیده است. [6]
[1] . قلقشندی، احمد بن علی، صبح الاعشی، ج ۱، ص ۵۲؛ حسینی زَبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج ۱۱، ص ۵۲۲، ذیل «وقع».
[2]. در این روایت راوی میگوید: «فَوَقَّعَ فِي الْكِتَاب»؛ یعنی «امام کاظم (علیه السلام) در ذیل نامه نوشت».
[3]. حِمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ص ۳۳۲.
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تحقیق: غفاری، علی اکبر، ج ۳، ص ۵؛ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج ۲، ص 509.
[5]. راوندی، قطب الدین سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، محقق / مصحح: مؤسسة الإمام المهدى عليه السلام، ج 1، ص 467؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 310؛ طوسی، ابن حمزه محمد بن علی، الثاقب في المناقب، محقق / مصحح: علوان، نبيل رضا، ص 590.
[6]. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۰۸ و ۵۰۹؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۰.