کپی شد
پیشینه علم منطق
نخستین کاشف صریح و ثبتشدهٔ منطق صوری (formal logic) در تاریخ، ارسطو فیلسوف مشهورِ یونانی است. نوشتههایِ ارسطو دربارهٔ منطق در دوره بیزانسی به صورت مجموعهای یگانه تدوین و به نامِ ارگانون[1] (ارغنون) گردآوری شد. این مجموعه شامل شش بخش است به نامهای: «مقولات»، «عبارت(قضایا)»، «قیاس»، «برهان»، «جدل» و «مغالطه». بعدها برخی از شارحین ارسطو، دو رساله «شعر» و «خطابه» را به ارگانون افزودند. «ایساغوجی»رساله دیگری است که با اقتباس از دو رساله برهان و جدل به عنوان مدخلی برای منطق ارسطو در نظر گرفته شد.[2] بدین گونه آنچه به دست حکیمان مسلمان رسید، منطق نُه بخشی ارسطو بود و شفای ابن سینا نیز شرحی بر همین منطق است.[3] البته این نوشتهها امروزه شاملِ منطق و فلسفهٔ منطق و برخی بحثهایِ دیگر در حاشیهٔ منطق محسوب میشوند. آنچه ما امروزه به نامِ منطقِ صوری میشناسیم در کتابِ آنالوطیقایِ (analytic) اول دیده میشود.
در قرنِ هجدهم فیلسوفِ پُرآوازۀ آلمانی ایمانوئل کانت ادعا نمود که منطق دیگر به پایان رسیدهاست و نیازی به چیزی بیشتر از منطقِ ارسطویی وجود ندارد. با این حال در پایان قرنِ نوزدهم انفجاری در دانش منطق روی داد و حجمِ انبوهی از مطالعات به آن افزوده شد. این پیشرفتها با کارهایِ ریاضیدان و فیلسوفِ آلمانی فرگه و شاگردِ انگلیسیِ وی راسل آغاز گردید. پس از آنها نیاز به کارهایِ دیگری در زمینهٔ منطق احساس شد که در آغاز، شگفت یا غیرِضروری میرسید: انواعِ تازهای از منطق مانندِ منطقِ ربط، منطقِ زمان، منطقِ موجهات، و منطقهایِ چند ارزشی که در اثرِ این احساس پدید آمدند که: منطقِ فرگه و راسل برایِ برخی اهداف یا نیازها کافی نیستند.
[1]. Organon
[2]. فرامرز قراملکی، احد، منطق(۱)، انتشارات دانشگاه پیام نور.
[3]. اگرچه بوعلی در اشارات خود تحوّلی در منطق ارسطویی پدید آورد و منطق دوبخشی را مطرح کرد: «منطق تعریف» و «منطق استدلال».