کپی شد
پیشینه تاریخی فقه شیعه
دربارۀ «تاریخ علم فقه» میتوان گفت: فقه و فقاهت به گونهای از عصر نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) آغاز شده و فقها و دانشمندان اسلامی در این زمینه، گام های بعدی را برداشتهاند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در عصر خود نمایندگانی را که آگاهتر به مسائل دینی و قرآنی بودند، برای بیان احکام و آشنا کردن مردم با اسلام و قرآن کریم به میان طوائف و اقوام دیگر میفرستادند؛ همانند اعزام «مُصعب بن عمیر» به مدینه.
آیات قرآن کریم نیز بر این پیشینه دلالت می کند؛ به عنوان نمونه: «وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لاَ نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ؛[1] شايسته نيست مؤمنان، همگى (به سوى ميدان جهاد) كوچ كنند؛ چرا از هر گروهى از آنان، طايفهاى كوچ نمىكند (و طايفهاى در مدينه بماند)، تا در دين (و معارف و احكام اسلام) آگاهى يابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آنها را بيم دهند؟! شايد (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى كنند!».
فقه در شیعه:
با توجه به مقدمه فوق، می توان گفت: از زمان پیدایش شیعه، فقه شیعه نیز تکوّن یافته و در زمان امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) نیز قوت یافت و با آغاز غیبت کبرای امام زمان (علیه السلام)، وارد مرحلۀ جدیدی شده است. در عصر قبل از غیبت که عصر حضور ائمه اطهار (علیهم السلام) بود، علما و فقهای شیعه، به علت حضور امامان (علیهم السلام) تحتالشعاع برکات وجودی آنان بودند و مردم هم، تا آن جا که ممکن بود، مشکلات خود را با ائمه اطهار (علیهم السلام) در میان میگذاشتند،[2] اما پس از غیبت کبری تمامی مسؤولیت های دینی به عهده علما و فقهای شیعه افتاد. امام زمان (علیه السلام) در این باره می فرماید: «در حوادث واقعه، به راويان احاديث ما مراجعه كنيد؛[3] زيرا كه آنها حجّت من بر شما هستند، و من حجّت خدا بر آنان مىباشم».[4]
هر چند فقه از اواخر قرن اول هجری مرسوم شد؛ یعنی از این زمان کسانی پیدا شدند که استنباط احکام دینی را از طریق ادلّه شریعت به دست میآوردند،[5] و به تعبیر شهید مطهری: آغاز اجتهاد و فقاهت در ميان شيعه و آغاز تأليف كتاب فقهى به عهد صحابه بر می گردد،[6] اما موقعیت خاص و ویژهای که برای مراجع و فقهای شیعه پیش آمد، از سال ۳۲۹ هجری (آغاز دوران غیبت کبری) بوده است؛ زیرا از این زمان فقهای شیعه عهدهدار تبیین احکام اسلام و پاسخ گوی پرسش های شیعیان بودهاند و از این جا بود که مرجعیت فقیهان شیعه تکوین یافت و پیوند مستحکمی میان شیعیان و مرجعیّت برقرار گردید.[7]
[1]. توبه، 122.
[2]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج 14، ص 422 و ۴39.
[3]. منظور از «حوادث واقعه»، عموم موضوعاتى است كه در آن بايد به خبرگان دينى مراجعه نمود، چه از لحاظ احكام كلّى و يا موضوعات اختلافى قضايى كه خبرگان دينى بايد در آن نظر بدهند و امام (عليه السّلام) در این روایت، ارجاع به راويان حديث داده و ايشان را براى اين كار منصوب نموده است، و منظور از «راويان حديث»، افرادى هستند كه حديث را مىفهمند و حكم خدا را مىتوانند از آن استفاده و استنباط كنند، نه آن که تنها ناقل الفاظ حديث باشند، ر.ک: خلخالى، سيد محمد مهدى، حاكميت در اسلام يا ولايت فقيه، مترجم: الهادى، جعفر، ص 264 و 265.
[4]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، محقق: گروه پژوهش مؤسسه آل البيت عليهم السلام، ج ۲۷، ص۱۴۰.
[5]. ممدوحی، حسن، حکمت حکومت فقیه، ص ۴۶.
[6]. مجموعه آثار (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج 14، ص 439.
[7]. الحسنی، سلیم، نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار، ص ۸.