کپی شد
پیشینه بداء
مسئله بداء نسبت به خدا در تاریخ اسلام همواره یکی از مسائل مشکل و معرکه آراء و معضلات بوده است. بدین بهانه گروهی دانسته یا ندانسته شیعه را به کفر متهم نموده و بداء را برگرفته از افکار یهود و نتیجه آن را نسبت دادن جهل به خدا شمرده اند؛ از این رو بسیاری از دانشمندان شیعه در طول تاریخ، به دلیل اهمیت مطلب، دفاع از عقیده خود و رفع تهمت، در کتابهایشان این بحث را پی گرفته و به پاسخگویی پرداختهاند. حتی بعضی از بزرگان کتاب مستقلی در این باره نوشتهاند. مؤلف کتاب «الذّریعة الی تصانیف الشّیعه» نام بیست و پنج کتاب مستقل را ذکر کرده است.[1]
مؤلف کتاب «الملل و النحل» آغاز عقیده به بَداء را به دلیل استناد مختار بن ابی عبیده ثقفی به آیه شریفه «یمْحُوا اللَّهُ ما یشاءُ وَ یثْبِتُ؛[2] خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات میکند»، پس از شکست در جنگ با مصعب بن زبیر که وعده پیروزی در آن را داده بود؛ از کیسانیه دانسته است.[3]
این در حالی است که بداء در بسيارى از امم گذشته نیز واقع شده که به برخی از آن اشاره میشود:
- حضرت نوح (علیه السلام) به قوم خود فرمود: اين هسته خرما را بكاريد زمانی که درخت شد و خرما آورد عذاب بر كفّار نازل شود، مؤمنان رفتند و کاشتند، چون خرما عمل آمد به خدمتش آوردند، فرمود: بداء حاصل شد، هسته اين خرماى تازه را بكاريد چون به ثمر رسيد عذاب نازل مىشود، خلاصه ده دفعه يا قريب به ده دفعه این دستور را فرمود و در هر دفعه تعداد زیادی از مؤمنان كافر شدند و تا وقت طوفان ظاهرا غیر از هفتاد و دو نفر کسی نماند.[4]
- حضرت موسى (علیه السلام) وعده داد كه سى روزه مىروم و تورات مىآورم، ولی بداء حاصل شد و وعده سى روز خدا چهل روز شد، قوم وی نسبتهاى بد به او دادند.[5]
به هر حال توجه دادن قرآن به این اصل و البته روایاتی که منابع اهل سنت در موضوع بداء ذکر کردهاند؛ مانند روایتی که در صحیح بخاری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده،[6] ادعای ابتکار شیعه در مطرح کردن بحث بداء را رد میکند.
[1] . تهرانی، آقا بزرگ، الذّریعة الی تصانیف الشیعه، ج 3، ص 57 – 51؛ روشن است که این تعداد مربوط به تاریخ تألیف الذّریعه میباشد.
[2] . رعد، 39.
[3] . شهرستانی، عبد الکریم، ملل و نحل، ج ۱، ص ۱۷۱.
[4] . نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ترجمه: فهرى، احمد، ص 335.
[5] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 10، ص 41.
[6] . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، ج ۴، ص ۱۷۱، ح ۳۴۶۴؛ ر ک: ویکی شیعه.