کپی شد
پیامبران الاهی و ولایت اهل بیت (علیهم السلام)
در منابع شیعی، روایات بسیاری درباره اعتقاد پیامبران پیشین به ولایت اهل بیت (ع) وجود دارد.
امام صادق (ع) فرمود: “هرگز پیامبری به نبوت نرسید؛ مگر به خاطر شناخت حق ما و تفضیل دادن ما بر دیگران”.[1] هم چنین در روایات آمده است که پیامبران پیشین با توسل به نبوت رسول اکرم و ولایت حضرت علی و سایر ائمه (ع)، از گرفتاری ها رها می شدند.[2] حضرت موسی و قوم بنی اسرائیل با توسل به نبی اکرم و ولایت علی (ع) از رودخانه نیل به سلامتی گذشتند.[3] توبه حضرت آدم به علت توسل او به اهل بیت (ع) پذیرفته شد[4] و این به خاطر مقام والایی است که ائمه طاهرین (ع) در نزد خداوند متعال دارند.
علامه مجلسی با توجه به روایات می نویسد: ” همه پیامبران می دانستند که پس از آنها پیامبری خواهد آمد که خاتم پیامبران است و شریعت آنها را نسخ خواهد کرد؛ همان گونه که می دانستند که پیامبر آخرالزمان بر همه پیامبران برتری و فضیلت دارد و نیز یقین داشتند که او اوصیا و جانشین هایی خواهد داشت که حافظ شریعت او و نگهدار دین او خواهند بود؛ از این رو بر آنها واجب بود که به آخرین پیامبر و جانشین های او باور داشته باشند و اعتراف کنند.”[5]
در ذیل آیه شریفه 115 سوره طه که می فرماید: ” و ما با آدم عهدی بستیم او آن را فراموش کرد و او را در آن عهد استوار و ثابت قدم نیافتیم ” در تفسیر این عهد روایاتی -که برخی از جهت سند صحیح هستند- در کتاب های حدیثی و تفسیری و کلامی شیعه نقل شده است. در برخی از این روایات آمده است که : “با آدم عهد بستیم در باره محمد (ص) و امامان پس از وی، و او در این عهد ثابت قدم نبود و همانا پیامبران اولوا العزم (ص) به این نام نامیده شدند؛ چون دربارۀ محمد و اوصیاء او به خصوص درباره مهدی و روش او با آنها عهد بستیم و آنان در این عهد استوار بودند و به آن گواهی دادند”.[6]
حدیثی دیگر از امام باقر (ع) دلالت دارد که این عهد و پیمان در عالم ذر بوده است. امام باقر در این حدیث پس از بیان کیفیت خلقت آدم از گل، به آیۀ ” آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند چرا گواهی هستیم؛ تا نگویند که ما بی خبر و غافل بودیم”[7] استشهاد کرده و می فرماید: ” سپس خداوند از پیامبران پیمان گرفت و فرمود: “آیا من پروردگار شما نیستم؟ و آیا این محمد رسول من نیست؟ و آیا این علی امیر مؤمنان نیست؟ گفتند: بله، و نبوت برای آنان اثبات شد و از پیامبران اولوا العزم پیمان گرفت بر این که من پروردگار شما هستم و محمد رسول من است و علی امیر مؤمنان است و اوصیائش پس از او والی امر من و خزانه دارهای علم من می باشند و به وسیلۀ مهدی دینم را نصرت می دهم و دولتم را ظاهر می کنم و از دشمنانم به وسیله او انتقام می گیرم و به وسیله او با میل یا اکراه پرستیده می شوم. گفتند: بله، پروردگارا ما اقرار داریم و گواهیم، آدم نه انکار کرد و نه اقرار، و مقام اولوا العزمی در این پنج ثابت شد … و این است تفسیر سخن خدا که فرمود:” و ما با آدم عهدی بستیم او آن را فراموش کرد و او را در آن عهد استوار و ثابت قدم نیافتیم…”.[8]
این حدیث و احادیث دیگری با این مضمون در بسیاری از کتب حدیثی و تفسیری شیعه آمده است. علامه طباطبایی (ره) پس از نقل این حدیث در ذیل آیه 115 سوره طه می فرماید: “معنای یاد شده از عهد، در روایت امام باقر(ع) از بطن قرآن است و از باب تفسیر لفظ آیه نیست”.[9]
امام صادق (ع) می فرماید: “ولایت ما ولایت خدا است که هیچ پیغمبری جز برای آن مبعوث نشد”.[10]
هم چنین در روایتی دیگر می خوانیم: “ولایت علی (ع) در صحف همه پیامبران نوشته شده است و خدا هیچ پیغمبری را مبعوث نکرد مگر با عقیده به نبوت محمد (ص) و امامت علی (ع)”.[11]
با توجه به روایات یاد شده می توان اصل عهد و پیمان گرفتن خداوند از انبیاء گذشته نسبت به ولایت و امامت ائمه (ع) و آگاهی و شناخت آنها از این مقام را اثبات کرد.
[1]. کلینی، اصول کافی، كمرهاى، محمد باقر، ج 3، ص 245، ح 4، چاپ سوم، اسوه، قم، 1375ش؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 18، ص 299، چاپ اول، مؤسسة الوفاء، لبنان، 1404هـ ق.
[2]. بحار الانوار، ج 13، ص 138، ج 14، ص 402.
[3]. همان، ج 14، ص 402.
[4]. همان.
[5]. همان، ج 18، ص 299.
[6]. اصول کافی، ج 3، ص 176.
[7]. اعراف، 172.
[8]. اصول کافی، ج 4، ص 29؛ صفار، محمد بن الحسن، بصائر الدرجات، ص 90، منشورات اعلمی، تهران، 1362 هـ ش؛ بحرانی، هاشم، غایة المرام، عاشور، علی، ج 1، ص 93.
[9]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج14، ص 322، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، قم. 1374ش.
[10]. اصول کافی، ج 3، ص 245، ح 3.
[11]. اصول کافی، ج 3، ص 247.