searchicon

کپی شد

پرورش و استقلال عقل و فکر

گوهر عقل، ارزشمندترین نعمت الاهی برای بشریت است و به همین جهت، انسان اشرف مخلوقات نامیده شده است. به واسطۀ این نعمت بزرگ، انسان می تواند خیر را از شر، هدایت را از ضلالت، دوست را از دشمن، نور را از ظلمت و … تمییز دهد و از آفات و خطرات مصون و محفوظ بماند. علامه طباطبائی (ره) در وصف عقل می گوید: “عقل شریف ترین نیرو در وجود انسان است”.[1] گر چه عقل به تنهایی نمی تواند عمق همۀ حقایق را درک کند و برای فهم و درک عمیق به وحی نیاز مبرم دارد، اما پرورش آن و کسب استقلال فکری، انسان را در مسیر رشد و تعالی حرکت داده و بصیرت او را بالا می برد. راه های زیادی برای پرورش عقل و فکر و کسب استقلال فکری وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

1. استفاده از معلم و استاد دلسوز؛ امام علی (ع) یکی از گروه های سعادت مند را دانشجویانی می دانند که درپی یافتن راه از طریق تعلیم و بهره گیری از اساتید و معلمان دلسوز هستند.[2]

2. ارتباط با کتاب و مطالعه؛ چنان که امام صادق (ع) فرموند: “مطالعۀ فراوان در مطالب علمی، عقل را باز و شکوفا می سازد”.[3]

3. سیر و سفر در زمین و مطالعۀ تاریخ گذشتگان؛ قرآن کریم در موارد متعددی انسان را امر به مسافرت های تحقیقاتی کرده و فرموده است: “بگو: روى زمين گردش كنيد! سپس بنگريد سرانجام تكذيب‏كنندگان آيات الاهى چه شد؟!”[4] “بگو: در روى زمين سير كنيد و ببينيد عاقبت كار مجرمان به كجا رسيد”![5] “بگو: در زمين بگرديد و بنگريد خداوند چگونه آفرينش را آغاز كرده است؟ سپس خداوند (به همين گونه) جهان آخرت را ايجاد مى‏كند يقيناً خدا بر هر چيز توانا است”![6]. “بگو: در زمين سير كنيد و بنگريد عاقبت كسانى كه قبل از شما بودند چگونه بود؟ بيشتر آنها مشرک بودند”![7]

4. تفکر و اندیشه ورزی در آیات الاهی؛ مسلماً در آفرينش آسمان ها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانه‏هایى (روشن) براى خردمندان است. قرآن مجید صاحبان عقل و اندیشه را کسانی می داند که در نشانه های خداوند تفکر می کنند و می فرماید: “…. براى خردمندان است، همان ها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آن گاه كه بر پهلو خوابيده‏اند، ياد مى‏كنند و در اسرار آفرينش آسمان ها و زمين مى‏انديشند (و مى‏گويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريده‏اى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار”![8]

5. پرهیز از تقلید کورکورانه؛ قرآن کریم مشرکان را که به تقلید کورکورانه از پدران مشرک خود می پرداختند، به شدت مذمت می نماید و می فرماید: “و هنگامى كه كار زشتى انجام مى‏دهند، مى‏گويند: پدران خود را بر اين عمل يافتيم و خداوند ما را به آن دستور داده است! بگو: خداوند (هرگز) به كار زشت فرمان نمى‏دهد! آيا چيزى به خدا نسبت مى‏دهيد كه نمى‏دانيد”؟![9]

6. ارتباط با خردمندان و دانشمندان و دانایان؛ امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: “قطع ارتباط از خردمند، مساوی با پیوستن به نادان است”[10]و یا در بخشی از حدیث پیامبر اکرم (ص) آمده است: “شایسته است که شخص خردمند عاقل، شبانه روز خود را، به چهار بخش تقسیم کند: … بخشی را به همنشینی با دانشمندی که او را در امر دینش یاری دهد، صرف نماید”.[11]

7. پیروی از روی فکر و اندیشه؛ چنان که انبیا و پیامبران الاهی (ع) نیز همواره مردم را به تفکر و بصیرت در دستورات و آموزه های آیین خود دعوت می کردند. در این مورد قرآن کریم می فرماید: “بگو این راه من است، من و پیروانم با بصیرت کامل همۀ مردم را به سوی خدا دعوت می کنیم”[12]و نیز پیامبر اکرم (ص) فرمود: “تسلیم راهنمایی عقل باشید که به کمال دست یابید، و از آن سر نتابید که سرانجام پشیمان می گردید.[13]

8. عدم غلبه احساس بر عقل از دیگر موارد رشد عقل و کسب استقلال فکری است؛ امام سجاد (ع) در این رابطه می فرمایند: “هر کس که عقلش کامل ترین اندوخته اش نباشد، هلاکش بسیار آسان است”.[14]



[1]. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج 3، ص 57.

[2]. نهج‏البلاغة، ص 496 ، النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاع.‏

[3]. المیزان، ج 5، ص 413.

[4]. انعام، 11، “قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ”.

[5]. نمل، 69، “قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ”.

[6]. عنکبوت، 20، “قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ”.

[7]. روم، 42، “قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلُ كانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكينَ”.

[8]. آل عمران، 191 و 190،… “لّأِوْلىِ الْأَلْبَابِ، الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَمًا وَ قُعُودًا وَ عَلىَ‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ”.

[9]. اعراف، 28، “وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُون‏”.

[10]. المیزان، ج 5، ص 114.

[11]. همان، ص 113.

[12]. یوسف، 108.

[13]. حسینی دشتی، مصطفی، معارف و معاریف (دایرة المعارف جامع اسلامی)، ج 5، ص 412.

[14].همان.