searchicon

کپی شد

پرهيزكارى سپاه اسلام در جنگ خیبر

زمانی كه گرسنگى شديد، بر مسلمانان مستولى شده بود و آنان با خوردن گوشت حيواناتى كه خوردن آنها مكروه است، گرسنگى را برطرف مى كردند، چوپان سياه چهره اى كه براى يهوديان گله دارى مى كرد، حضور پيامبر (ص) شرف‌ياب گرديد و درخواست نمود كه حقيقت اسلام را بر او عرضه بدارد. او در همان جلسه بر اثر سخنان نافذ پيامبر (ص) ايمان آورد، و گفت: اين گوسفندان همگى در دست من امانت است، و اكنون كه رابطه من با صاحبان گوسفندان بريده شد، تكليف من چيست؟!

پيامبر (ص) در برابر ديدگان صدها سرباز گرسنه، با كمال صراحت فرمود: «در آئين ما خيانت به امانت يكى از بزرگ‌ترين جرم ها است. بر تو لازم است همه گوسفندان را در قلعه ببرى و همه را به دست صاحبانشان برسانى‏». او دستور پيامبر را اطاعت نمود و بلافاصله در جنگ شركت كرد و در راه اسلام جام شهادت نوشيد.[1]

آرى، پيامبر نه تنها در دوران جوانى، لقب «امين‏» گرفته بود، بلكه در تمام حالات امين و درستكار بود. در تمام دوران محاصره، رفت و آمد گله هاى قلعه، در صبح و عصر، كاملا آزاد بود، و یک نفر از مسلمانان در فكر ربودن گوسفندان دشمن نبود؛ زيرا آنان در پرتو تعاليم عالى رهبر خود، امين و درستكار بار آمده بودند. تنها یک روز كه گرسنگى شديدى بر همه آنها غالب گرديده بود، دستور داد، دو رأس گوسفند از گله بگيرند، و باقی مانده را رها كنند، تا آزادانه وارد دژ شوند، و اگر اضطرار شديد در كار نبود، هرگز دست به چنين كار نمی زد. از اين‌رو، هر موقع شكايت سربازان خود را از گرسنگى مى شنيد، دست به دعا بلند مى كرد و مى گفت: بارالها! دژى كه مركز غذا است، به روى سربازان بگشا و هرگز اجازه نمى داد، بدون فتح و پيروزى به اموال مردم دست‌برد زنند.[2]

با در نظر گرفتن اين مراتب، غرض ورزى گروهى از خاورشناسان معاصر روشن مى‏گردد. آنان براى كوچک كردن اهداف عالى اسلام، سعى مى‏كنند اثبات كنند كه نبردهاى اسلام براى غارت‌گرى و گردآوردی غنائم بوده و سربازان اسلام در موقع جنگ و نبرد خود را ملزم به اجرای اصول عدالت نمى دانسته اند، ولى جريان فوق و امثال آن كه در صفحات تاريخ ثبت شده است، گواه گويايى بر دروغ پردازى آنان مى باشد. زيرا پيامبر (ص) در سخت ترين لحظات، لحظاتى كه سربازان فداكار وى با مرگ و گرسنگى دست به گريبان بودند، اجازه نمى دهد چوپان گله به صاحبان يهودى خود خيانت ورزد، در صورتى كه مى توانست همه آنها را يک‌جا مصادره كند.



[1]. ابن هشام، ابو محمد ،سيره ابن هشام‏، ج 3، ص 345.

[2]. همان، ص 346 و 350.