Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

پراکندگی جمعیت بهائیان

جمعیت بهائیان در مناطق مختلف جهان، معمایی است که تاکنون پاسخی درخور نیافته است. علی‌رغم وجود سیستم‌های دقیق آمارگیری در میان بهائیان، تشکیلات بهائی از اظهارنظر درباره تعداد بهائیان هر منطقه در طول سال‌های گذشته طفره رفته است. هرچند که برخی از سایت‌های تبلیغی بهائی، جمعیت بهائیان دنیا را 5 تا 7 میلیون نفر اعلام کرده‌اند، اما با توجه به چگونگی رشد جمعیت در جوامع مختلف، صحت این رقم به‌شدت محل تردید است. به‌نظر می‌رسد تشکیلات بهائی از مبهم بودن تعداد پیروان خود، در جهت کسب رسمیت در نقاط مختلف جهان، بهره‌برداری می‌کند و تعداد پیروان خود را بیش از رقم واقعی اعلام می‌نماید.

بررسی جمعیت این فرقه از آنجا اهمیت می‌یابد که آیین بهائی تا به امروز هیچ‌گونه آمار رسمی از تعداد پیروان خود اعلام و منتشر نکرده و جمعیت آن را تنها در وب‌سایت‌های غیر رسمی می‌توان جست‌وجو کرد. نکته جالب‌تر، سکوت تشکیلات بهائی نسبت به آمارهای ارائه شده از سوی دیگران است.

در این بررسی سعی شده تا به مسأله جمعیت‌شناختی در آیین بهائی و چالش‌های پیش روی آن در اعلام فراوانی واقعی پیروان بهائی اشاره شود تا شاید در بستر این بررسی‌ها بتوان به مطالب تازه‌تری دست یافت.

دست‌رسی به آمار واقعی بهائیان در جهان نیازمند بررسی دقیق و میدانی است که از حد و حوصله این مقال خارج است.

ابتدایی‌ترین مفهوم گروه اجتماعی عبارت است از: «افرادی با یک سلسله خصوصیات اجتماعی، اقتصادی، باورها و ویژگی‌های مشترک»؛ بنابراین، ابتدا باید مشخص گردد که ویژگی مشترک افرادی که خود را بهائی معرفی می‌کنند چیست؟ آیا این ویژگی‌ها به‌طور مشخص در یک بهائی هندی، یک بهائی امریکایی یا یک بهائی ایرانی یکسان است یا متفاوت. به‌همین دلیل لازم است به تعریف عنوان «بهائی» بپردازیم و به‌عبارت بهتر ببینیم چه کسی می‌تواند نام بهائی بر روی خود بگذارد.

طبق فرم‌های اولیه ثبت‌نام تشکیلات بهائی، «بهائی» به فردی اطلاق می‌شود که به مبشر بودن سیدعلی‌محمد باب و مظهریت و پیامبری بهاء‌الله، ایمان داشته و پس از او به جانشینان وی؛ یعنی عبدالبهاء و شوقی ربانی به‌عنوان رهبران پس از بهاء‌الله باور داشته باشد و همچنین بیت‌العدل (سازمان رهبری جامعه بهائی) را مصون از هرگونه خطا و لازم‌الاطاعه بداند.

نکته مهم دیگر درباره بهائی بودن یا نبودن، این است که امروزه راه ورود به جامعه بین‌المللی بهائی از مسیر تشکیلات بهائی می‌گذرد؛ به این معنا که فرد، به صرف قبول بهاء‌الله و پیامبر یا مظهر الهی دانستن او، بهائی شناخته نخواهد شد؛ بلکه لازم است اطاعت از تشکیلات و نظامات اداری بهائی را بپذیرد و طبق قوانین نظم اداری بهائی، رفتار نماید. در این صورت او به‌عنوان یک بهائی شناخته خواهد شد.

برخلاف اکثر ادیان جهان، که معتقدان به آن به صرف اعتقاد قلبی جزو پیروان آن دین محسوب می‌گردند، پیروان دیانت بهائی باید با رسیدن به سن بلوغ، در تشکیلات بهائی ثبت نام کرده و شماره یا کد عضویت خود را نیز دریافت کنند؛ بنابراین هر فرد بهائی دارای یک شناسنامه و هویت مشخص است و تشکیلات اداری بهائی با توجه به اطلاعات موجود، از مشخصات، تعداد و خصوصیات تمامی اعضای خود آگاه است. در این صورت محاسبه و شمارش تعداد بهائیان و هم‌چنین ارائه آمار دقیقی از آن‌ها کار چندان پیچیده‌ای به‌نظر نمی‌رسد.

با توجه به مطالب فوق، اکنون این سؤال پیش می‌آید که حقیقتاً جمعیت کنونی بهائیان جهان چقدر است و چند نفر بهائی در حال حاضر در کل دنیا وجود دارد؟ تعداد بهائیانی که امروز به تشکیلات بهائی اعتقاد دارند و یا پایبند به اصول آن هستند چقدر است؟ پاسخ کوتاه این است که هیچ‌کس جز بیت‌العدل و رهبری تشکیلات بهائی، حقیقت را نمی‌داند. اصولاً یافتن تعداد دقیق یک گروه گسترده در جهان و تعیین تعداد معتقدان واقعی و یا هواداران آن توسط سایرین، کاری مشکل به‌نظر می‌رسد و نیازمند تحقیقات میدانی فراوان است. علاوه بر آن، بررسی آمار دقیق جامعه بهائی در جهان، احتیاج به بررسی پارامترهای دیگر نیز دارد که ذیلاً به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

  1. یکی از معضلات در به‌دست آوردن آمار دقیق بهائیان، مشکل چند آیینی و قبول هم‌زمان چند آموزه دینی است که شمارش تعداد واقعی افراد بهائی در جهان را با مشکل روبرو می‌سازد. گروهی از افراد در جهان بر این باور هستند که می‌توانند به چند آیین به‌صورت هم‌زمان معتقد باشند. این ویژگی در برخی از کشورها از جمله هندوستان بسیار شایع است. به‌عنوان نمونه بسیاری از افرادی که امروز خود را بهائی می‌نامند، در واقع تنها دوست‌دار بهاء‌الله هستند و او را به‌عنوان یک فرد نجیب و دوست‌دار صلح جهانی می‌دانند، ولی در واقع بهائی نیستند؛ یعنی نه تشکیلات بهائی را می‌شناسند و نه از آن تبعیت می‌کنند، بلکه براساس دستورات آیین خود؛ یعنی هندوئیسم و یا سایر آیین‌های موجود در هندوستان رفتار می‌کنند.

این مسئله در برخی از کشورهای آفریقایی و قبیله‌های دور افتاده نیز صادق است؛ بنابراین، به نظر می‌رسد، ارائه آمار و ادعای وجود حدود دو میلیون و دویست هزار نفر بهائی در هندوستان در سال 2001 میلادی در مقابل آمار رسمی  دولت هند که در آن تعداد بهائیان 11000 نفر اعلام شده است، از صحت لازم برخوردار نباشد.

همچنین بعد از رسمی شدن آیین Jains (جینیسم) [1]در کشور هند، این موضوع مورد اعتراض تشکیلات بهائی قرار گرفت و یک کمیسیون از طرف دولت هندوستان برای بررسی موضوع تشکیل شد، ولی به‌دلیل مبهم بودن جمعیت واقعی بهائیان در هند، این کمیسیون نیز به نتیجه مطلوبی دست نیافت.

  1. بر طبق نصوص و فرامین دیانت بهائی هر نوجوان بهائی بعد از رسیدن به سن بلوغ، مکلف است که خود تحری حقیقت نموده و دین خود را انتخاب نماید. شوقی ربّانی در توقیع مورّخ ششم شهرالاسماء 102 بدیع، خطاب به محفل ملی ایران، ورود بلوغ شرعی را سن 15 سالگی و ورود بلوغ اجتماعی را سن 21 سالگی تعیین می‌نماید.

بنابر دستورالعمل یادشده جوان بهائی تا قبل از رسیدن به سن 15 سالگی بهائی محسوب نمی‌شود و بعد از آن سن، باید به محفل مراجعه کند و نام خود را در دفاتر و مجلات بهائی ثبت نماید تا به‌عنوان بهائی شناخته شود. البته در صورتی که نوجوان در خانواده بهائی به‌‌دنیا آمده و سن او به 15 سال تمام برسد، می‌توان خودبه‌خود او را بهائی دانست. با دستورالعمل فوق، کودکان زیر 15 سال تمام را نمی‌توان جزء جمعیت بهائی محسوب نمود. در یک استدلال دیگر، می‌توان به این نتیجه رسید که با توجه به‌این‌که جوانان بهائی در سن 21 سالگی به سن بلوغ اجتماعی می‌رسند و قادرند درک صحیحی از انتخاب دین داشته باشند، پس تحقیق و انتخاب آیین بهائی در سن21 سالگی باید ملاک بهائی بودن یا نبودن قرار گیرد.

  1. پدیده‌ای دیگر که در جامعه بهائی باید مورد توجه قرار گیرد، آمار کسانی است که به‌صورت رسمی از عضویت در جامعه بهائی انصراف می‌دهند و یا بر اثر اختلاف با تشکیلات بهائی و انتقاد به آن از جامعه بهائی در کشورهای مختلف اخراج می‌گردند. افراد اخراج شده از جامعه بهائی حق مراوده با خانواده و بستگان خود را ندارند و در صورت ارتباط، آنان نیز از جامعه بهائی اخراج می‌شوند که این پدیده یکی از عوامل مهم در کاهش آمار جامعه بهائی است. همچنین تعداد زیادی از افراد، با وجود سابقه بهائی بودن، هرگز در تشکیلات بهائی حضور نداشته و دلیلی که بتواند بهائی بودن آنان را اثبات نماید، وجود ندارد.
  2. محاسبه تعداد پیروان آیین بهائی در سرزمین ایران نیز ساده‌تر از دیگر جوامع نیست؛ زیرا با توجه به محدودیت فعالیت و نبود تشکیلات رسمی بهائیان در ایران، محاسبه آمار دقیق جمعیت ایشان با مشکل روبرو است. اگرچه در اعتقادات بهائی تقیه و پوشاندن عقیده مجاز نیست؛ اما سابقه نشان می‌دهد که در شرایط خاص، بهائیان به‌دلیل شرایط اجتماعی و برای کسب موقعیت‌های شغلی یا اجتماعی و تحصیلی، خود را غیربهائی معرفی نموده‌اند.

این پدیده در برهه‌ای از زمان، آن‌قدر شایع شد که بیت‌العدل طی پیامی اعلام کرد که بهائیان می‌توانند در پرسشنامه‌های ارائه شده از سوی مقامات دولتی، خود را مسلمان معرفی کنند. این مطلب می‌تواند نشانگر امکان نوعی کتمان عقیده در مجامع عمومی و حتی خصوصی بهائی باشد. اگرچه دادن آمار دقیق از بهائیان ایران برای بیت‌العدل و تشکیلات بهائی به دلیل اشراف نسبتاً دقیق بر بهائیان، کار چندان مشکلی نیست، اما کتمان آمار واقعی بهائیان و هم‌چنین مصلحت ندانستن اعلام آن، می‌تواند سؤال‌برانگیز باشد.

  1. با وقوع انقلاب اسلامی تعداد زیادی از مجموع حدود 250000 بهائی ایران، به خارج از کشور مهاجرت کردند. هم‌چنین از آن زمان تاکنون، جمع کثیری از بهائیان به دلیل وجود مشکلات و برخی محدودیت‌ها در تبلیغ بهائیت و در پی کسب وضعیت و امکانات بهتر، ایران را ترک کرده‌اند. با این وجود، وب‌سایت‌های بهائی هنوز تعدد 300 هزار نفر را به‌عنوان تعداد بهائیان ساکن ایران ارائه می‌دهند. این عمل؛ به این معنا است که تشکیلات بهائی صداقت لازم را در ارائه آمار واقعی بهائیان از خود نشان نمی‌دهد.[2]

با همه این تفاصیل و اصرارها، می‌بینیم نتایج به دست آمده از سر شماری عمومی سال های 1375 و 1385 شمسی در ایران نشان می‌دهد آمار ادعائی آن‌ها به هیچ‌وجه صحت ندارد.

مطابق آن‌چه در سایت رسمی مرکز آمار ایران آمده است، ستون «سایر» و «اظهار نشده» در سال 1375 ش، تعداد 147295 نفر از 60055488 جمعیت کل کشور؛ یعنی بیست و پنج صدم درصد در برابر نود و نه درصد و پنجاه و شش صدم درصد مسلمان و در سال 1385 ش، تعداد 263199 نفر از 70472846 جمعیت کل کشور؛ یعنی سی و هفت صدم در صد در برابر نود و نه درصد و چهل و سه صدم درصدمسلمان بوده است!

ضمن آن‌که این آمار، شامل کلیه کسانی است که به‌هر دلیلی نخواسته‌اند دینشان را اظهار کنند که شامل همه دگراندیشان؛ اعم از کمونیست‌ها، توده‌ای‌ها، شیطان‌پرست‌ها، بودائی‌ها، سیک‌ها، بهائی‌ها و …، می‌تواند باشد.

اگر سهم بهائی‌ها از ستون «سایر و اظهار نشده»، پانزده در صد هم باشد، شاید بتوان گفت آمار بهائیان ایران در سال 1375 و 1385 ش حدود 25 تا 40 هزار نفر تخمین زده می شود، نه سیصد هزار نفر؛ چنان‌که بیت العدل در اسرائیل ادعا کرده است.

احتمال دیگر هم می‌تواند این باشد که؛ بهائیان بر خلاف نظر بیت العدل، خود را مسلمان اظهار کرده باشند؛ زیرا در طول این دهه‌ها دیده‌اند به‌دلیل اصرار بیت‌العدل در بهائی نشان دادن خود، متحمل رنج‌ها و محرومیت‌های شغلی، تحصیلی و اجتماعی شده و خود و خانواده‌شان را به زحمت بی‌نتیجه انداخته‌اند؛ لذا تصمیم گرفته‌اند علی‌رغم نظر تشکیلات، خود را در سرشماری‌ها مسلمان اظهار کنند و راحت زندگی کنند. این احتمال بعید نیست؛ زیرا بهائیان ایران، خیری از این سری دستورات مشکل‌آفرین بیت‌العدل ندیده و ترجیح داده‌اند تظاهر به بهائیت نداشته باشند تا مانند مسلمانان از مواهب اجتماعی بهره‌مند باشند و ابزار برنامه‌های تفرقه‌انگیز و مشکل‌زای بیت‌العدل نگردند.

این امر البته در بهائیت سابقه دارد و طبق متون بهائی، عبدالبهاء در فلسطین خود را مسلمان جا زده و در نماز جمعه مسلمانان شرکت می‌کرده و خود را مقید به احکام اسلامی می‌نمایانده است، تا راحت زندگی کند.[3]

در انتها لازم است به‌عنوان نتیجه‌گیری بیان شود که با توجه به نکات فوق، خبر دادن از آمار دقیق بهائیان در چنین موقعیتی که بیت‌العدل اعظم هیچ سخنی از آن به‌میان نمی‌آورد و حتی انتشار آن را به مصلحت نمی‌داند، کاری بس دشوار است.

[1]. جینیسم ( :(Jainismیک سنت مذهبی در هند است که همزمان با آیین بودا تأسیس شد.

[2]. سایت تبیان؛ فصل‌نامه بهائی‌شناسی، شماره اوّل.

[3]. سایت شیعه نیوز.