searchicon

کپی شد

پالایش متنی حدیث

برای پالایش متن احادیث از هرگونه تغییر و تحریف عمدی و غیر عمدی، از روش هایی استفاده شده است که به آنها اشاره می کنیم:

1. عرضۀ حدیث بر امامان و عالمان: یکی از روش های پالایش متنی که اصحاب ائمه (ع)، به خصوص اصحاب ائمه متأخر (ع) مانند امام رضا (ع) تا امام عسکری (ع) انجام می دادند. عرضۀ روایات بر معصومین (ع) و اطمینان از صحت و سقم روایات بود.

این شیوه که در روایات آن را «عرض الحدیث» می نامند، بیشتر در دوره نخستین تدوین حدیث، یعنی «دورۀ حضور»، جلوه کرده است. در این روش، حدیث بر امام معصوم (ع) و یا اصحاب بزرگ و مورد اعتماد او عرضه می شود و تأیید یا انکار امام نسبت به کلمات متن حدیث به دست می آید؛ به عنوان مثال عرضۀ مجموعه های متعدّد روایی بر امام صادق (ع) نشان گر تشدید این جریان در عصر آن امام همام است. دوره ای که هویت تشیع، تثبیت شد و شیعۀ جعفری از شیعۀ زیدی و فرقه های مختلف دیگر تمایز یافت. اصحاب و راویان تربیت یافته در این مکتب به عنوان شاخص هایی برای محک زدن درستی هر آنچه به شیعه و امامان او نسبت داده می شد، مطرح شدند و آنان نیز با عرضۀ مجموعه های حدیثی نوشته و یا نقل شده، خود، امنیت میراث شیعی را تضمین کردند. و همچنین یونس بن عبدالرحمن کتب زیادی از شیعه را محضر امام رضا (ع) عرضه کرد که در موردی حضرت احادیث فراوانی را انکار کرد؛ مانند این در مورد کتب بنی فضّال نیز وارد شده است. که امام حسن عسکری (ع) روایات این کتب را تأیید کردند.

شیوۀ عرضۀ حدیث موجب گشت، ساده اندیشی از دایره حدیث شیعه رخت بربندد و دست جاعلان کوته اندیش ـ که کم هم نبودند ـ تا حدودی از دامان حدیث کوتاه گردد. تنها احساس هولناک ردّ امام نسبت به حدیثی کافی بود که بسیاری از منافقان داخل شده در صفوف شیعه را از کرسی نقل حدیث، پائین کشد و آنان را از حریم پاک آن دور سازد، گرچه به کلّی کنار نرفتند.

2. مقابله نسخه ها: این شیوه از قدیم الایام در بین علمای اسلام و اصحاب و یاران پیامبر و ائمه طاهرین (ع) مرسوم بوده که هر چند گاه یک بار نصوص و کتاب های حدیثی و خطی خود را با نوشته های صحیح و اصلی افراد مورد وثوق مقابله و تطبیق می کردند. این روش کوششی بود جهت زدودن تحریف ها، افزوده ها و کاستی های عمدی و سهوی.

3. اجازۀ نقل حدیث: علمای حديث، اجازۀ نقل را يكی از مهم ترين طرق تحمّل حديث دانسته اند و به عنوان پشتوانۀ صحّت و درستی نقل احاديث، به اخذ و مبادلۀ آن همّت گماشته اند. بدين صورت كه اساتيد علم حديث به طور كتبی يا شفاهی اذن روايت احاديث از خود را به شاگردانشان اعطا می نمودند و معمولاً در اين اجازات نام اساتيد و مشايخ و تأليفات خود را می آوردند. به عنوان مثال احمد بن ادريس اشعرى قمى؛ فقيه نامدار؛ محدث عالی قدر و يكى از چهره هاى درخشان قرن سوم هجرى در شهر مقدس قم است که توفيق يافت به محضر پيشواى يازدهم، حضرت امام حسن عسكرى (ع) شرفياب شود. وی دانش هاى مختلف را از محضر اساتيد و دانشوران نامدار اماميه عصر خويش، همچون احمد بن اسحاق قمى (سفير امام زمان «عج» در شهر قم) و ده ها تن از چهره هاى درخشان شيعه، فرا گرفت و موفق به تأليف كتاب هاى ارزشمند فقهى و حديثى شد. و روايات متعددى را از ائمه اطهار (ع) نقل كرده است. شاگردان دانشمندى در مكتب او تربيت شده‏اند و او به آنان اجازه روايت داد. از مهم ترين و مشهورترين شاگردان وى مى‏توان ثقة الاسلام، محمد بن يعقوب كلينى را نام برد كه صاحب مطمئن ترين كتاب حديثى شيعه يعنى «كافى» است و كلينى در آن روايات ابن ادريس را بدون واسطه نقل كرده است.

از فوايد مهم اجازۀ روايت، اتصال سند اخبار به ائمه معصومين (ع) است و معمولاً اساتيد در اجازۀ روايي سلسله سند را به یکی از مشايخ بزرگ؛ همچون ملامحمد تقی مجلسی، شهيد اول، علامه حلی و يا شيخ طوسی رسانده و بر او توقف می كنند؛ چون طرق مشايخ بزرگ معلوم است.

4. روش فهرستی: یکی دیگر از این روش ها، روش فهرستی است، قدماء چنین روشی داشتند؛ یعنی روایات را با یک سری از قرائن می سنجیدند آن گاه قبول یا ردّ می کردند؛ مثلاً چون مسلک قمی ها در غلّو بسیار سخت گیرانه بود، به طوری که ابن ولید تمام کتب صفار جز بصائر الدرجات را نقل می کند. با این که نویسنده همه محمد بن الحسن الصفّار است، یا ابن ولید تمام رجال کتاب نوادر الحکمة را تأئید می کند، ولی چند نفر را استثنا می کند، نه این که این افراد ضعیف باشند، بلکه روایتی که با این سند در این کتاب واقع شده مورد قبول نیست.

در این روش هم اگر چه کاری شخصی و اجتهادی است، ولی به نوع خود پالایش متنی روایات است.

5. موافقت متن روایات با آموزه های صریح قرآن: یکی دیگر از این روش ها عرضۀ روایات بر آیات قرآن است. از پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمۀ طاهرین (ع) مکرّر روایت شده است که فرمودند: “هر گاه از ما حدیثی به شما رسید آن را بر کتاب خدا عرضه نمائید، پس آن را که موافق قرآن بود بگیرید (بر طبق آن عمل کنید) و آن را که مخالف قرآن بود کنار بگذارید یا به ما برگردانید (درستی و نادرستی آن را از ما بپرسید).

اینها و دیگر امور بسیار دقیق و فنّی راه هایی است که امروزه علما و مجتهدین برای قبول یا ردّ متن یک روایت به کار می گیرند.[1]