کپی شد
ویژگی ها و برتری اسلام بر سایر ادیان
در قرآن کریم پیامبر اکرم (ص) به عنوان خاتم النبیین معرفی شد و با بعثت آن حضرت پرونده نبوت بسته شد. این ویژگی نه از این باب بود که فضل و کرم خداوند متوقّف شد، و نه از این جهت بود که هنوز نیازی به نبی بود و خدا نخواست که پیامبری بفرستد، بلکه از این جهت بود که با آمدن آن بزرگوار، نیاز به نبوت از بین رفت.
در توضیح و تبیین این مطلب باید گفت: اسلام دو ویژگی دارد که در پرتو این دو ویژگی نیاز به نبوت از بین می رود، و جایی برای نبوت دیگری نیست.
1. این دین، دین خاتم است؛ یعنی در بردارنده همه آنچه که باید از طریق وحی برای انسان بیان می شده است.
2. دیگر این که دین اسلام مصون از تحریف است. مشکلی که برای ادیان گذشته اتفاق افتاد، این بود که منابع اصلی آنها از بین رفت و تحریف شد؛ به گونه ای که امروز دست یابی به آموزه های اصیل بسیاری از آنها برای ما بسیار مشکل است، اما اسلام با ویژگی هایی که داشته و دارد، در طول قرون و اعصار مصون از تحریف باقی ماند. خداوند ضمانت کرد، بزرگ ترین منبع اسلام؛ یعنی قرآن را حفظ کند و چنین کرد؛ همان گونه که بر قلب نبی خاتم (ص) نازل شد، و همان گونه با راهنمایی وحی و با نظارت پیامبر (ص) کتابت قرآن تنظیم شد، به همان شکل تا امروز به دست ما رسیده است. قرآن کریم منبع حیات بخشی است که اگر ما به حقیقت آن توجه کنیم، -به گفته یکی از اندیشمندان اسلامی-[1] این کتاب در بردارنده همه علم الاهی است و در پایین ترین سطح خودش که در دسترس همگان است، این علم الاهی است که در دسترس همه قرار گفته است. این جایگاه دین خاتم است.
اما این که اسلام دین کامل است، کمالش به این است که همۀ صحنه های زندگی بشر را که در آن جا نیازی به هدایت و راهنمایی وحی وجود دارد، تبیین کرده است، و کارکرد عقل را در کنار نقل و وحی، توضیح داده و هم جایگاه عقل را تثبیت کرده است؛ چون اسلام دینی است که بر عقل و عقلانیت تأکید دارد و این مجموعه؛ یعنی مجموعه موزون و معقولی که از عقل و نقل، عقل و وحی، عقل و دین، علم و دین و … را اسلام عرضه کرده است. این خصوصیت و ویژگی، این توانایی را به اسلام می دهد که در صحنه های مختلف، شرایط مختلف، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی بتواند راهنمای انسان در ابعاد مختلف باشد، نه فقط بُعد فردی، و نه فقط رابطه انسان با خدا، بلکه در تمام ابعاد به ویژه در حوزۀ عمل اجتماعی که این بخش بسیار مهم دین اسلام است. حضور اجتماعی و سیاسی اسلام یک امر برجسته ای است که تمام دین شناسان به آن معترف اند که؛ اسلام که یک دین سیاسی و اجتماعی است و در همۀ زمان ها و مکان ها قابلیت تطبیق – با توجه به شرایط – را دارد. البته این ویژگی بر می گردد به این که اسلام در واقع شاخص ها و معیارهایی را عرضه کرده است که بر فطرت انسان استوار است؛ و چون بر حقیقت وجودی انسان استوار است و این حقیقت وجودی در طول تاریخ ثابت باقی می ماند – علی رغم همه تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی – آن جذابیت اسلام در تمام شرایط باقی می ماند؛ یعنی هیچ گاه اسلام جاذبه خود را از دست نمی دهد.
گفتنی است که مقاله ای از یک نویسنده مسیحی در یک کنگره ای عرضه شده است که وی در آن مقاله به این بحث اشاره می کند که چرا ما مسیحیان از پیامبر اسلام (ص) به عنوان یک الگو استفاده نمی کنیم؛ چرا از آن همه ارزش هایی که در وجود مبارک این حضرت است بهره نمی گیریم. این نویسنده به عنوان یک مسیحی این حرف را می زند نه به عنوان یک مسلمان.
به هر حال اگر کسی مقداری انصاف داشته باشد! نزدیک بشود به حقیقت اسلام و حقیقت زندگی مبارک پیغمبر (ص) که تجلی عینی اسلام است، جذابیت ها و ارزش های اسلامی را در آن می بیند. ارزش هایی که بخش هایی از آن در حقایق ادیان گذشته وجود دارد؛ چون بخشی از ادیان گذشته تحریف شده است، ولی بخشی دیگر حقیقتی بوده است که آنچه حقیقت بوده است با اسلام تطابق کامل دارد که: “ان الدین عند الله الاسلام”؛[2] همه ادیان در واقع از یک حقیقت گفت و گو می کنند، ولی کامل ترین شکل آن در پیام نبوی تجلی پیدا کرده است.
[1]. آیت الله شاه آبادی (ره)، استاد عرفان حضرت امام خمینی (ره).
[2] آل عمران، 19.