searchicon

کپی شد

ویژگی های علم حضوری

با تأمّل در تعریف علم حضوری و جست و جو در آثار حكمای مسلمان، می توان ویژگی ها یی برای آن یافت.[1] نگاهی گذرا به برخی از ویژگی های مهم علم حضوری خالی از لطف نیست.

1. علم حضوری متصف به صدق یا كذب نمی شود:

 این ویژگی در آثار حكمای مسلمان تا گذشته ای بسیار دور قابل پی گیری است و می توان آن را تا عصر شیخ اشراق دنبال كرد. ایشان در اثر خود عدم احتیاج به مطابقت را ذکر نموده.[2]علاوه بر شیخ اشراق، صدرالمتألّهین نیز بدین ویژگی تصریح كرده است.[3]در هر صورت، یكی از مهم ترین تمایزها یا ویژگی های علم حضوری این است كه قابل اتصاف به صدق و كذب یا مطابقت و عدم مطابقت با واقع نیست.

2. خطاناپذیری علم حضوری:

علم شهودی يا حضوری خطاناپذير است، در مورد اين ويژگی، مي توان ادعا نمود: از عصر حكمايی كه آموزه علم حضوری را مطرح نموده و تلويحاً يا تصريحاً به تمايز آن با علم حصولی توجه كرده اند، تاكنون در اين باره اتفاق نظر وجود دارد كه علم حضوری منهای تفسيرها و تعبيرهای آن، كه خود نوعی علم حصولی است، خطاناپذير است. كمتر مسأله فلسفی را مي توان يافت كه چنين مقبوليت همگانی داشته باشد، به گونه ای كه حتی يک نفر از حكما در آن اظهار ترديد يا مخالفت نكرده باشد.

از منظر معرفت شناسی، مهم ترين ويژگی علم حضوری «خطاناپذيری» آن است. منشأ اين تمايز يا ويژگی چيست؟ چرا علم حضوری خطاناپذير است و احتمال خطا در آن راه ندارد؟ با تأمّل در تعريف يا تعريف های علم حضوری، مي توان راز خطاناپذيری علوم حضوری را گشود و به پاسخ اين مسئله دست يافت. پاسخ به اين مسئله، خود، ويژگی يا تمايز ديگری است كه در ویژگی سوم توضیح داده می شود.

3.عدم دخالت واسطه در علم حضوری:

ويژگي ديگر علم حضوري اين است كه در اين گونه معرفت، ميان عالم و معلوم (مُدرِك يا مُدرَك) واسطه اي همچون مفاهيم و صور ذهني متحقق نيست، بلكه ذات معلوم در عالم حضور دارد. اين ويژگي را به روشني در برخي از تعريف هاي علم حضوري مي توان يافت. دست كم در اين تعريف، كه علم حضوري ادراک بدون واسطه صور و مفاهيم ذهني است، اين ويژگی مشهود است. با تحقق اين ويژگي يا تمايز علم حضوري، كه امري وجودشناختي است، راز خطاناپذيري علوم حضوری، كه ويژگی يا تمايزي معرفت شناختي است، آشكار می گردد. خطا در مورد ادراكي متصور است كه ميان عالم و معلوم يا مدرِك و مدرَك واسطه باشد. آنجا كه واسطه اي نيست، بلكه نفس معلوم يا مدرَك نزد عالم يا مدرِك حاضر است، خطا ناممكن است.[4]

4.  شخصی و غیر قابل انتقال بودن علم حضوری:

علم حضورى توصیف‏ناپذیر، شخصى و غیرقابل انتقال به دیگران است. علم حضورى همگانى و عمومى نیست، برخلاف علم حصولى که انتقال بردار و تعمیم‏پذیر است،  هرگز نمى‏توان از یافته‏هاى حضورى شرح ماجرا گفت. تنها در صورتى مى‏توان مشاهدات، مکاشفات و حالات عرفانى را دریافت که خود واجد آنها شویم. هرگز نمى‏توان تجارب شهودى را وصف کرد.

علم حضورى و یافت‏هاى شهودى، بصیرتى باطنى است که به وصف و استدلال و زبان در نیایند، و به عبارتى نوعى اشراق روشن درونى است. البته مى‏توان از علم حضورى، صور ذهنى و مفاهیم عقلى برگرفت؛ یعنى آن را به علم حصولى تبدیل کرد، ولى سخن در نفسِ علم حضورى است که وصف‏پذیر و انتقال‏بردار نیست.[5] لازم به ذکر است كه شخصی و غيرقابل انتقال بودن علم حضوری موجب اين نيست كه چنين معرفتی اختصاصی باشد، بلكه ممكن است اين گونه معرفت همگانی بوده، هر كس بتواند به تجربه ای از آن نايل گردد و مرتبه ای از آن را دارا باشد؛ از اين رو، شخصی بودن و غيرقابل انتقال بودن آن، منافاتی با همگانی بودنش ندارد. منظور از «شخصی» اين است كه نفس وجود اين تجربه خاصْ قابل انتقال به ديگران نيست، اما مثل آن برای ديگران قابل حصول است؛ چنان كه با تبديل آن به علم حصولی، قابل انتقال به ديگران است.[6]


[1]. بعضی از اندیشمندان 15ویژگی ذکر کرده اند، ر.ک: حسين زاده، محمّد، معرفت فلسفی، 1385، شماره 14.

[2]. شيخ اشراق، مجموعه مصنفات (بخش المشارع و المطارحات)، ج1، ص489.

[3]. ر.ك: ملّاصدرا، المبدأ و المعاد، تصحيح سيد جلال الدين آشتيانى، ص 110؛ ملاصدرا، الاسفار الاربعه، ج 6، ص 257.

[4]. حسين زاده، محمّد، معرفت فلسفی، 1385، شماره 14، ص107؛ ر.ک: فعالی، محمد تقی، ذهن، 1379 ش،- شماره 2، ص51.

[5]. فعالی، محمد تقی، ذهن، 1379 ش، شماره 2، ص52-53.

[6]. حسين زاده، محمّد، معرفت فلسفی، 1385، شماره 14، ص112-113.