کپی شد
ویژگی های موسی کلیم الله (علیه السلام) در روایات
روایات بسیاری در باره شخصیت حضرت موسی (علیه السلام) وارد شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:
- نخستین پیامبر بنی اسرائیل.
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) می فرماید: «نخستين پيامبر بنى اسرائيل موسى و آخرين ایشان عيسى بود. آنان ششصد[1] پيامبر بودند».[2]
- تیز بین شدن و قوی شدن چشمان حضرت موسی (علیه السلام) هنگام تکلم و سخن گفتن خداوند با او.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «زمانى كه خداوند با موسى سخن گفت، آن حضرت از فاصله ده فرسنگى، حركت مورچه را بر روى سنگ سياه در دل شب تار مى ديد».[3]
- نبرد با شمشیر و قیام مسلحانه حضرت موسی.
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) می فرماید: «خداوند تبارک و تعالى از هر چيزى چهار تا برگزيد: … و چهار تن از پيامبران را براى قیام با شمشير؛ … ابراهيم، داود، موسى و من.[4]
- برانگیخته شدن آن حضرت به پیامبری در حالی که چوپانی می کرد.
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) می فرماید: «موسى در حالى برانگيخته شد كه گوسفندان خانواده خود را مى چراند و من نيز در حالى برانگيخته شدم كه گوسفندان خانواده ام را در جياد مى چراندم».[5]
- بیان ویژگی جسمی حضرت موسی (علیه السلام) از زبان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله).
پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمود: «… من، عيسى، موسى و ابراهيم را ديدم؛ عيسى موهايى مجعّد داشت و سرخ روى و فراخ سينه بود. موسى مردى تنومند با موهاى صاف فروهشته و به شكل مردم زُطّ[6] بود. عرض كردند: إبراهيم چگونه بود؟ فرمود: به همراه خودتان بنگريد؛ مراد رسول خدا (صلى الله عليه و آله)، خودشان بود».[7]
- سخن گفتن خداوند با موسی (علیه السلام).
امام على (عليه السلام) فرمود: «سپاس و ستايش خدايى را كه … با موسى به تمام و كمال سخن گفت و از نشانه هاى خود، آيتى بزرگ به او نماياند، بى آنكه عضو و ابزارى يا زبان و زبانچه اى داشته باشد».[8]
- زهد و ساده زیستی حضرت موسی (علیه السلام).
امیر المؤمنین على (عليه السلام) می فرماید: «… براى تو كافى است كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) سر مشق تو باشد و راهنمايى براى درک زشتى و عيب دنيا و كثرت رسوايی ها و بدىهاى آن؛ زيرا دنيا از همه جانب از او گرفته شد و اطراف و جوانبش به آسانى به غير او واگذار گرديد. او را از دنيا چون كودكى که از شير مادر می برند، بریدند و از زر و زيورش دور كردند و اگر بخواهم نمونه دومى را بياورم، از موسى كليم اللّه ياد مى كنم، آنجا كه عرض مى کند: «پروردگارا! من به آن خوبى اى كه تو برايم فرو فرستى نيازمندم». به خدا سوگند كه او از خداوند چيزى جز نانى براى خوردن نخواست؛ زيرا از علف و سبزه زمين تغذيه مى كرد».[9]
- تواضع و فروتنی حضرت موسی (علیه السلام).
امام صادق (عليه السلام) می فرماید: «خداوند به موسى بن عمران (عليه السلام) وحى فرمود: اى موسى! آيا مى دانى چرا از ميان آفريدگانم تو را برگزيدم و براى «شنيدن» سخنم تو را انتخاب كردم؟ عرض كرد : نه، اى پروردگار! خداوند به او وحى فرمود: من به زمين نگريستم، در روى آن كسى را نيافتم كه در برابر من متواضع تر از تو باشد».[10]
- محفوظ ماندن حضرت موسی (علیه السلام) از خطر فرعونیان و مرگ به اذن و اراده الهی.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: «… هنگامى كه فرعون فهميد سلطنت او به دست موسى از بين خواهد رفت، دستور داد كاهنان را احضار كنند و آنان او را از نسب موسى و اينكه او از بنى اسرائيل است، آگاه ساختند. از آن پس، فرعون پيوسته به نيروهاى خود دستور مى داد شكم زنان باردار بنى اسرائيل را بدرند تا جايى كه براى نابودى موسى بيست و چند هزار جنين را كشت، امّا موفق به كشتن موسى نشد؛ زيرا خداى تبارک و تعالى او را حفظ مى كرد».[11]
[1] . در باره تعداد پیامبران بنی اسراییل نقل های دیگری نیز نقل شده است.
[2]. صدوق، محمد بن على، خصال، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج 2، ص 524؛ صدوق، محمد بن على، معاني الأخبار، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ص 333.
[3]. ابن عساكر، على بن حسن، تاريخ مدينة دمشق، ج 61، ص 54؛ دميرى، محمد بن موسى، حياة الحيوان الكبرى، ج 2، ص 500.
[4]. خصال، ج 2، ص 524؛ فتال نيشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج 2، ص 405.
[5]. سيوطى، جلال الدين، المحاضرات و المحاورات، ص 485.
[6]. زط؛ گروهی از هند، هرب جَت. مأخوذ از هندی، گروهی در هندوستان که به آنها جت گویند. به عقیده ٔ حمزه ٔ اصفهانی از اعقاب کولی ها و چنگیانه (نوازندگان) می باشند، که بهرام گور دوازده هزار تن از این نوازندگان را از هند به ایران آورده بود و هنوز در دمشق این نام را برای خود حفظ کرده اند؛ (از مفاتیح العلوم خوارزمی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)؛ رجوع شود به ضحی الاسلام، البیان و التبیین ج 1 ص 47؛ عقد الفرید ج 8 ص 146 و ابن اثیر ج 6 ص 181 – 182.
[7]. ابن کثیر، اسماعيل بن عمر، البدایة والنهایة، ج 2، ص 97؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبرى، تحقيق: عبد القادر عطا، محمد، ج 1، ص 320.
[8]. سید رضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة، محقق / مصحح: صالح، صبحي، ص 262.
[9]. همان، ص 226؛ قمى، على بن ابراهيم، تفسير قمى، تحقيق: موسوى جزايری، سيد طيب، ج 2، ص 138.
[10]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، ج 5، ص 83.
[11]. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین، ج 2، ص 354.