کپی شد
ویژگیهای شخصیتی سید رضی
یکی از بزرگترین شخصیتهای جهان اسلام و از برجستهترین چهرههای درخشان علم و دانش در قرن چهارم و پنجم، سید رضی یا شریف رضی است.
برخی از ویژگیهای او بدین قرار است:
- یکی از ویژگیهای وی داشتن حسب و نسب والای او است. سید رضی برادر سید مرتضی از نظر نسبی از هر دو جانب پدر و مادر با چند واسطه به دو امام معصوم (امام سجاد و امام کاظم (علیهما السلام)) میرسد به عبارتی ایشان علاوه بر دارا بودن مقام فقاهت و جایگاه علمی والا، یکی از امام زادگان واجب التعظیم نیز می باشند و از نظر حسب هم دارای منصب مهم نقابت و رسیدگی به كار و زندگی سادات دودمان ابوطالب و مسؤولیت نظارت بر دیوان مظالم و سرپرستی زائران خانه خدا، كه از منصبهای مهم آن روزگار بوده را، بهعهده داشتهاست.[1]
- ویژگی دیگر سید رضی جریان آغاز تحصیل او و برادرش سید مرتضی است. در همین جریان است كه شیخ مفید – که خود یکی از بزرگان شیعه بود – شبی در عالم رؤیا دید که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) همراه باکودکانش حسن و حسین (علیهما السلام) بر ایشان وارد شد و فرمود: «علّمهما الفقه»؛(به آن دو فقه بیاموز). بعد از آنکه شیخ مفید از خواب بیدار شد، به مسجد رفت و مدتی نگذشت که فاطمه مادر سید مرتضی و سید رضی(رحمهم الله)، آن دو را نزد شیخ آورد. شیخ به جهت احترام او از جای برخاست و سلام کرد. مادر این دو سیّد از شیخ مفید خواست تا به دو فرزندش فقه بیاموزد (علّمهما الفقه). وقتی شیخ مفید این کلام را از آن مادر شنید، (به جهت تناسب آن با رؤیایش) به گریه افتاد.[2]
- سید رضى در عزت نفس، وفادارى، سخاوت و سایر ملکات فاضله در عصر خود، مانند نداشت. او نسبت به امور دینى و رعایت جهات شرعى سخت پابند بود و از تملق و چاپلوسى بىنهایت احتراز مىجست.
در قصائدى که در مدح خلفاى عباسى و سلاطین آل بویه و وزراى آنها و سایر دانشمندان مىسرود، برخلاف عادت شعراء هیچگاه از مرز حقیقت تجاوز نمىکرد، صله و جوائز و بخشش را از هیچکس نمىپذیرفت. چند بار بخشش بهاءالدوله دیلمى را رد کرد، حتى وقتى که پدرش بهپاس قصیده نغزى که سروده بود، صلهاى بهوى داد، گفت چون بهعنوان صله شعر و بخشش است، نمىپذیرم! ولى در عوض، خود بسیار نظربلند و دست و دل باز بود.
- با همه گرفتارى که داشت، مدرسهاى تأسیس کرد و به تعلیم و تربیت اهل فضل همت گماشت و تمام هزینه مدرسه و دانشوران آنرا از کیسه فتوت خود مىپرداخت.[3]
[1]. امینی، عبد الحسین، الغدير في الكتاب و السنة و الأدب، ج ۴، ص 205.
[2]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 1، ص 41.