searchicon

کپی شد

ولایت تکوینی در امامان (علیه السلام)

از میان موجودات این عالم، انسان دارای موقعیت و جایگاه ممتازی است که حتی فرشتگان مقرب از آن بی بهره اند. انسان از استعداد و نیروهای پنهان و بالقوه ای برخوردار است که اگر آنها را در خویشتن کشف کند و پرورش دهد، می تواند خلیفة الله و اشرف مخلوقات باشد.

خداوند متعال از طرفی راه رسیدن  به ولایت خویش را به روی تمامی انسان ها باز گذاشته که “الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لا هم یحزنون”. از طرفی دیگر آن را به خوبی معرفی نموده است.

با عنایت به این دو مطلب بالا می توان نتیجه گرفت که ائمۀ معصومین (ع) در اثر دارا بودن قابلیت ها، شناخت و معرفتی والا و ایمان و یقین برتر به حوزۀ ولایت الاهی راه یافتند که پیامد مبارک آن، افاضۀ حضرت حق از ولایت تکوینیۀ خویش به آن ذوات مقدسه بوده است.

کارنامۀ زندگی معصومین (ع) حاکی از آن است که عبودیت و بندگی خدا و ارتباط دائمی با مبدأ کائنات در سر لوحۀ زندگی آن بزرگواران قرار داشته که با همین اکسیر بندگی خدا، کیمیاگری می کردند و روح حیات را در کالبد نظام هستی می دمیدند که “بکم یمسک السماء ان تقع علی الأرض”؛ به واسطۀ شما آسمان نگه داشته می شود که بر زمین نیفتد.[1]

از امام مجتبی (ع) نقل شده که فرمودند: هر کس بندۀ خدا شد خداوند همه چیز را تحت فرمان و بندگی او قرار می دهد. [2]

در حدیث قدسی آمده است که پروردگار متعال فرمود: بندۀ من مرا اطاعت کن تا تو را مثل خودم قرار دهم.[3]

“ابن آدم أنا غني لا أفتقر أطعني فيما أمرتك أجعلك غنيا لا تفتقر يا ابن آدم أنا حي لا أموت أطعني فيما أمرتك أجعلك حيا لا تموت يا ابن آدم أنا أقول للشي‏ء كن فيكون، أطعني فيما أمرتك أجعلك تقول لشي‏ء كن فيكون”؛ فرزند آدم من غنی هستم و فقیر نمی شوم از من اطاعت کن تا تو را بی نیاز قرار دهم که فقیر نشوی و من زنده ام و نمی میرم، آنچه به تو امر می کنم اطاعت کن تا تو را زنده دایمی قرار دهم که هرگز نمیری و من به شیء می گویم باش پس می شود. از من اطاعت کن تا تو را آن چنان قرار دهم که به شیء بگویی باش پس موجود شود.[4] علاوه بر این روایات، حدیث معروف قرب نوافل که در اصول کافی آمده است، مجموعاً رمز دست یابی معصومین (ع) به ولایت تکوینی را بر ما آشکار می نمایند.

که “بیمنه رزق الوری و بوجوده تثبت الارض والسماء”؛ به یمن وجود آن بزرگواران موجودات روزی می خورند و آسمان و زمین ثابت و برقرار است.[5]


[1] زیارت جامعه.

[2] تفسیر عسکری، ج1، ص327.

[3] أسرارالصلاة، ج1، ص 4 (مقدمة).

شرح‏دعاى‏صباح، خوئى، ج1، ص11، مقدمه مصحح.

[4] بحارالأنوار، ج90، ص 376، باب 24، علة الإبطاء في الإجابة …؛ إرشادالقلوب، ج1، ص 75، الباب الثامن عشر، وصايا و حكم بليغة… ؛ عدةالداعي، ص310، فصل ….. ص307.

[5] مفاتيح‏الجنان، ص 85، دعاى عديله …..  ص84.