کپی شد
ولادت حضرت علی (علیه السلام) و شکاف کعبه
راویان و مورخان شیعه و اهل سنت معتقدند که معجزه شکاف دیوار کعبه هنگام ورود فاطمه بنت اسد؛ مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام)، به خانه خدا، یقینی است و تولد حضرت علی (علیه السلام) در داخل کعبه انجام گرفته است، ولی با توجه به تخریب و تجدید بنای کعبه[1] در سالهای بعد از ولادت و زندگی حضرت علی (علیه السلام)، به طور طبیعی باید آثار شکاف به وجود آمده از بین رفته باشد، ولی این اهمیتی ندارد؛ زیرا آن چه که مهم است، اصل اعجاز شکاف دیوار کعبه است که به طور حتم به وقوع پیوسته و منابع معتبر شیعه و اهل سنت آن را به وفور بیان کرده اند.[2] این حقیقتی است که کسی نمی تواند منکر آن شود و آن چه که شیعه به آن میبالد این است که این معجزه از آنِ کسی است که او یگانه مولود کعبه است و شیعه مفتخر به پیروی از او است.[3]
.[1]تاريخ و منابع اسلامى به ما مىگويد كه خانه كعبه به دست آدم (علیه السلام) ساخته شد و سپس در طوفان نوح آسيب ديد و به وسيله ابراهيم خليل (علیه السلام) تجديد بنا شد، و بعد از او قومى از عرب جُرهُم (عرب جرهم از فرزندان قحطانَ بنِ عائرِ بنِ شالخِ بنِ ارفخنس بنِ سامِ بنِ نوحٍ (عليه السلام) می باشند که از یمن به مکه آمدند و در آن جا دچار الحاد شدند و خدا آنان را هلاک نمود. ر.ک: زبيدي، محمد مرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق: شيرى، على، ج 16، ص 107 و 108)، آن را بنا كردند، و باز روزگار آن را ويران كرد، عمالقه (قومی از عاد، از فرزندان عِمْلِيقِ ابن لَاوَذَ بن إرَمَ بن سام بن نوح (عليه السلام) که در سرزمینها پراکنده شده و اکثر آنها منقرض شدند. ر.ک: همان، ج 13، ص 357) براى بار سوم آن را تجدید بنا كردند، و براى نوبت چهارم، قريش آن را تجديد بنا نمودند و بعد از آن كه عبد الملک مروان متولى امر خلافت شد، حجاج بن يوسف خانهاى را كه عبد اللَّه بن زبیر ساخته بود خراب نموده به شكل قبلىاش برگرداند. وضع كعبه بدين منوال باقى بود، تا آن كه سلطان سليمان عثمانى در سال نهصد و شصت، روى كار آمد، سقف كعبه را تغيير داد و چون در سال هزار و صد و بيست و يک هجرى احمد عثمانى متولى امر خلافت گرديد، مرمتهايى در كعبه انجام داد، و بعد سيل عظيم سال هزار و سى و نه، بعضى از ديوارهاى سمت شمال و شرق و غرب آن را خراب كرده بود، سلطان مراد چهارم، يكى از پادشاهان آل عثمان دستور داد آن را ترميم كردند و كعبه ديگر تا امروز دستكارى نشده است. ر.ک: بحرانی، سید هاشم، تفسیر البرهان، ج 1، ص 661، ح 36؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج 3، ص 555.
.[2] ر.ک: حاکم نیشابوری، الحافظ ابو عبدالله، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: نرم افزار المکتبة الشاملة، ج 14، ص 90، ح 6084؛ کنجی شافعی، محمد بن یوسف، كفایة الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب ، ص407؛ ابن صباغ مالکی، على بن محمد، الفصول المهمة في معرفة الأئمة عليهم السلام، ج 1، ص 171 و 172؛ مفید، محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 1، ص 5؛ صدوق، محمد بن على، معاني الأخبار، محقق: غفارى، على اكبر، ص 62؛ طبرى، عماد الدين، بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص 7 و 8؛ اربلى، على بن عيسى، كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج 1، ص 79 و 80؛ شوشتری، قاضى نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج 5، ص 56 و 57.