searchicon

کپی شد

ولادت امام موسی کاظم (علیه السلام)

حضرت موسى بن جعفر (ع) روز هفتم ماه صفر سال يک صد و بيست و هشت در ابواء[1] كه‏ نام‏ منزلى‏ بين‏ مكه‏ و مدينه‏ است متولد شده است‏. ابو بصير گفت‏: سالى‏ كه‏ موسى‏ بن‏ جعفر (ع) متولد شد من در خدمت حضرت صادق (ع) بودم، وارد ابواء كه شديم امام براى ما و اصحاب سفره‏اى مرتب و عالى ترتيب داد مشغول غذا خوردن بوديم كه حميده پيغام داد حالت زايمان به من دست داده طبق دستور شما كه فرموده بودى در هنگام تولد اين فرزند شما را مطلع كنم اينک اطلاع دادم.

حضرت صادق (ع) با شادى و خوشحالى از جاى حركت كرد طولى نكشيد كه با خنده و خوشحالى تمام آستين بالا زده بود برگشت. گفتم: خدا شما را خندان داشته باشد و چشمتان روشن باد، بالاخره چه شد كار حميده؟ فرمود: خدا به من پسرى عنايت فرمود كه بهترين موجود روى زمين است. جريانى را حميده برايم نقل كرد كه من خود از او بهتر مي دانستم.

عرض كردم: آقا، حميده چه گفت؟ فرمود: حميده مي گفت: هنگام تولد با دو دست روى زمين آمد و سر به سوى آسمان بلند نمود به او گفتم اين نشانه پيامبر و جانشينان بعد از او است.

عرض كردم: چطور اين علامت امام مى‏شود؟ فرمود: در شبى كه نطفه پدر بزرگم (امام سجاد (ع)) بسته شد هنگام خواب شخصى پيش پدر بزرگ پدرم (امام حسین (ع)) آمد و ظرفى زلال تر از آب و سفيدتر از شير و نرمتر از كره و شيرين‏تر از عسل و سردتر از يخ آورده به ايشان داد، گفت: پس از آشاميدن با همسر خود همبستر شو. پدر بزرگ پدرم با شادى از جاى حركت كرد و آميزش نمود در آن شب نطفه جدم بسته شد.

در شبى كه نطفه پدرم بسته شد نيز شخصى آمد همان شربت را براى جدم آورد و او را امر به همبستر شدن نمود با شادى همبستر شد نطفه پدرم منعقد گرديد در شب انعقاد نطفه من نيز شخصى همان شربت را براى پدرم آورد و او را مأمور به آميزش نمود، پدرم با شادى و سرور همبستر شد نطفه من منعقد گرديد. شبى كه خودم نطفه اين فرزند را بستم شخصى آمد همان طور كه به پدر و جد و پدر بزرگ پدرم شربت داده بود به من نيز داد و مرا به آميزش مأمور كرد با شادى و سرور كه می دانستم خداوند چه نعمتى به من عنايت مي فرمايد همبستر شدم و نطفه اين فرزندم‏ منعقد شد، اينک به شما اطلاع مي دهم به خدا قسم او امام شما بعد از من است.[2]



[1]. ابواء منزلى است بين مكه و مدينه از دهات اطراف مدينه است كه آمنه مادر پيغمبر اسلام (ص) در آنجا دفن شده است.

[2]. طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى، مترجم، عطاردى، عزيز الله ‏، متن 401 – 405.