کپی شد
وقوع انحراف در مسئله جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله)
یکی از مهم ترین زمینه های پیدایش واقعه کربلا، وقوع انحراف در مسئله جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود. به تحقیق مسلمانان، پس از رحلت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) در جانشینی آن حضرت به خطا رفته و جز تعداد انگشت شماری، به سفارش وی در این باره پایبند نماندند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، به دستور حق تعالی، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیهما السلام) را به عنوان جانشین بر حق خود معرفی نمودند، ولی بسیاری از مردم به جای علی (علیه السّلام)، سراغ افرادی رفتند که شایستگی این مقام را نداشته و مورد نظر پروردگار نبودند. امیران آن روز جامعه اسلامی به دلیل ناآشنایی با دستور های اسلام، به ناچار آداب و رسومی را در جامعه بنیان نهادند که اساساً با دستورهای اسلامی سازگاری نداشت. اوج این انحراف، در زمان خلیفه سوم؛ عثمان بن عفان بود. عثمان به دلیل سر کار آوردن والیان نالایق و بذل و بخشش های نابجا باعث نارضایتی عمومی شده و در نهایت به دست همین ناراضیان نیز کشته شده است. پس از مرگ وی، جامعه اسلامی به دو گروه تقسیم شدند: یک گروه طرفدار عثمان بودند و به عثمانیان معروف شدند، گروهی دیگر طرفدار امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیهما السلام) بودند که به علویان شناخته شده و عموم مردم کوفه در ردیف علویان قرار داشتند. گاهی نیز طرفداران دو گروه، به عنوان پیروان «دین عثمان» و پیروان «دین علی» (علیه السلام) شناخته می شدند.[1]
آثار انحراف در امر ولایت و جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در امت آن حضرت ، به حدی بود که شماری از نیروهای کوفه، با قصد قربت به جنگ امام حسین (علیه السلام) آمده بودند.
عمر بن سعد؛ فرمانده سپاه یزید در واقعه عاشورا، در روز نهم محرم وقتی که می خواست فرمان حمله دهد، با شعار «یا خَیل الله اِرکبی و اَبشری؛ ای سپاه خدا سوار شوید و بر شما ]به بهشت[ بشارت باد»،[2] منظور خود را بیان نمود. به کار بردن این واژه از سوی عمر سعد، به این انگیزه بود که به لشگریان خود بفهماند که شما جزو لشکریان خدا و مستحق بهشت می باشید. این جمله، جمله ای بود که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در جنگ ها به کار می برد. عمر سعد خواست با استفاده از این جمله، لشگریان خود را به لشگریان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) تشبیه نماید.
[1]. در داستان واقعه کربلا آمده است: نافع بن هلال در آن روز، در حال جنگ می گفت: «أَنَا ابْنُ هِلَالٍ الْبَجَلِي أنَا عَلی دینِ علیّ» (من فرزند هلال بجلی هستم. من بر دین علی (علیه السلام) هستم). سپس مزاحم بن حریث برای مبارزه با او به میدان رفت و گفت: «أنا عَلی دین عُثمان» (من بر دین عثمان هستم). نافع، به او گفت: تو بر دین شیطانی، و بر او حمله کرد و او را کشت. ر.ک: مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، محقق و مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج 2، ص 103؛ طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 244.
[2]. ر.ک: الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، محقق و مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج 2، ص 89.