کپی شد
وقت زیارت اهل قبور
در برخی از روایات چنین وارد شده که روز شنبه،[1] دوشنبه، پنجشنبه و روز جمعه برای زیارت قبور مناسب و مستحب است.[2] در سخنی از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) چنین روایت شده که ایشان شبهای جمعه به زیارت مدفونین در بقیع تشریف میبردند.[3]
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «جدهام فاطمه(سلام الله علیها) بعد از پدرش رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، فقط هفتاد و پنج روز زندگى کرد. بعد از پدرش کسى او را شاد و خندان ندید. در روزهاى دوشنبه و پنجشنبه هر هفته به مقبره شهداى احد رفته و با یادآورى صحنههاى جنگ احد میفرمود: پدرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در اینجا موضع گرفتهبود و مشرکان در اینجا صف کشیده بودند».[4]
اما درباره اوقاتی از شبانهروز که میتوان به زیارت قبور رفت؛ باید گفت در برخی از روایات از زیارت قبور در شب نهی شدهاست، در سفارشات پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به ابوذر چنین آمدهاست: «ای اباذر! به زیارت مردگان برو که تو را به یاد مرگ و آخرت میاندازد و در روز زیارتشان کن و در شب به زیارت آنان نرو!».[5] این روایت برای اولین بار در میان کتابهای حدیثی شیعه؛ مانند «الدعوات» قطب الدین راوندی و اهل سنت؛[6] بدون سند آمدهاست و روایت دیگری ظاهراً در اینباره نرسیده؛ اما فتوا داده شده که زیارت اهل قبور در شب کراهت دارد.[7]
از طرفی روایاتی داریم که نشاندهنده این است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) و برخی از ائمه(علیهم السلام) به هنگام شب به زیارت اهل قبور رفتهاند؛ مانند اینکه از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شدهاست که شبهای جمعه به بقیع رفته و میفرمود: «السّلام علیکم یا اهل الدّیار» (سلام و درود بر شما اى اهل قبور)، و سه مرتبه میفرمود: «رَحِمَکُم اللَّه» (خدا شما را رحمت کند).[8]
همچنین از امام صادق (علیه السلام) چنین وارد شدهاست: وقتى که شبانگاه به قبرستان میرفت میفرمود: «اى اهل قبور! چه شدهاست که هرچه شما را صدا میزنم، جواب نمیدهید؟» آنگاه میفرمود: «به خدا سوگند، میان آنها و پاسخ گفتن فاصله افتادهاست! و گویا ما هم نظیر ایشان خواهیم شد»، سپس رو به قبله تا طلوع آفتاب میایستاد.[9]
اگرچه روایت اول به سند متصل به ما رسیدهاست، ولی حدیث دوم برای اولین بار در مجموعه کتابهای حدیثی اوایل قرن هفتم[10](مجموعه ورام) وارد شده است.
جمعبندی روایات و نتیجهگیری:
روایاتی که دلالت بر کراهت زیارت اهل قبور در شب دارد حتی کمترین اطمینانی را هم نسبت به کراهت ایجاد نمیکند! و همانطور که گذشت این دو روایت نمیتوانند چنین دلالتی داشته باشند.
اما درباره روایاتی که در جواز زیارت اهل قبور در شب وارد شده است -مانند آنچه در کتاب «کامل الزیارات» نقل شده- دارای سند متصل است، پس با توجه به این دو طرف از روایات میتوان به طور قطع؛ کراهت زیارت اهل قبور در شب را رد کرد و حتی با توجه به فعل پیامبر(صلی الله علیه و آله) قائل به استحباب یا دست کم قائل به اباحه این عمل شد. بله! اگر برخی از روایات مرتبط را وارد بحث کنیم شاید، به گونهای دیگر بتوان نتیجه گرفت:
در روایتی طولانی که در کتاب «الکافی» و به سند متصل و صحیح نقل شدهاست؛ از امام باقر(علیه السلام) درباره اعتقاد مردم به نشأت گرفتن آب فرات از بهشت دنیوی سؤال شد، امام(علیه السلام) ضمن تأیید این مطلب میفرماید: «برای خداوند در مغرب بهشتی است[11] که آب فرات از آن نشأت میگیرید و ارواح مؤمنان عصرگاه و در ابتدای شب[12] از قبرهایشان خارج و به آن منطقه وارد شده و از میوهها و نعمتهای آن متنعم میشوند، و با طلوع فجر صادق، از بهشت(زمینی) خارج و بین آسمان و زمین قرار گرفته و در رفت و آمدند و با طلوع آفتاب به قبرهای خود باز میگردند…».[13]
در این روایت، به خوبی بیان شدهاست که ارواح مؤمنان در ابتدای شب از قبورشان خارج شده و در منطقهای دیگر متنعم میشوند و گویا در تمام روز به این وعده که میهمان نعمتهای الهی هستند، چشم دوختهاند؛ زیرا در تمام روز از این نعمتها محروم ولی در قبور شاد و خوشحال هستند و شب است که ارواحشان از قبرها خارج و به آن نعمتها؛ متنعم میشوند.
از طرفی همانطور که در روایات نقل شده است؛ صاحب قبر، از زیارت قبرش توسط دیگران اطلاع پیدا کرده و با کسی که به زیارتش آمده، انس میگیرد و نمیخواهد از او جدا شود به گونهای که اگر آن شخص از قبرش فاصله گیرد، دلتنگ میشود.[14] پس میتوان اینگونه فهمید که انس گرفتن با زائرِ قبر؛ در زمانی است که روح مؤمن در قبرش بودهباشد (روز هنگام).
حال با توجه به این دو روایت؛ شاید بتوان چنین نتیجه گرفت: چون هرشب مؤمنان به ضیافت الهی میروند؛ نمیخواهند این ضیافت را از دست دهند و از طرفی وقتی شخصی شبهنگام، به زیارت اهل قبور میرود با او انس گرفته و گویا او را بر سر مزار پذیرایی میکند و بودنِ با آن زائرِ قبر؛ به معنای عدم تنعم از لذتهای ضیافت شبانه برای میت است؛ لذا گفته شده که شب هنگام به زیارت مردگان نروید تا آنان بتوانند از نعمتهای در شب استفاده کنند.
البته این در صورتی است که قبول کنیم پذیرایی از زائرِ قبر و انس گرفتن با او؛ مزاحمت دارد با استفاده از نعمتهایی که شب هنگام برای ارواح مؤمنان آماده میشود -که ظاهراً هم اینگونه باشد- زیرا در روایتی که سخن از نعمتهای شب داشت، تصریح میکند که ارواح از قبرهایشان خارج شده و به آن منطقه برده میشوند، نه اینکه همانگونه که در قبرها باشند، متنعم شوند. پس ظاهراً انس با زائر بر سر مزار با متنعم شدن از این نعمتها تنافی داشته باشد که در نتیجه میتوان به کراهت زیارت قبور رسید.
شاید گفته شود زیارت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امام صادق(علیه السلام) در شب چگونه توجیه میشود؟
همانطور که در دو روایت مربوط؛ ذکر شد، زیارت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امام صادق(علیه السلام) بر سر مزار شخص خاصی نبود و جنبه عمومی داشته و برای همه اهل قبور بودهاست نه آنکه بر سر مزار شخص خاصی بروند، در روایت پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده که فرمود: «سلام بر شما ای اهل این سرزمین…» و در روایت امام صادق(علیه السلام) آمده که چنین فرمود: «اى اهل قبور! چه شدهاست که هر چه شما را صدا میزنم، جواب نمیدهید؟…».
پس بین این دو دسته از روایات هم میتوان اینگونه جمع کرد که وارد قبرستان شدن جهت تنبّه و درس گرفتن از عاقبت دیگران و یا زیارت عمومی اهل قبور در شب اشکالی ندارد و آنچه کراهت دارد زیارت قبر افراد مشخص است؛ زیرا در این صورت است که آنان از ضیافت شب هنگام خود باز میمانند.
[1]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج 1، ص 180.
[2]. «عَاشَتْ فَاطِمَةُ بَعْدَ أَبِیهَا خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً لَمْ تُرَ کَاشِرَةً وَ لَا ضَاحِکَةً تَأْتِی قُبُورَ الشُّهَدَاءِ فِی کُلِّ جُمْعَةٍ مَرَّتَیْنِ- الْإِثْنَیْنَ وَ الْخَمِیس»؛ الکافی، ج 3، ص 228.
[3]. «عن صفوان الجمال قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) یَقُولُ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ یَخْرُجُ فِی مَلَإٍ مِنَ النَّاسِ مِنْ أَصْحَابِهِ کُلَّ عَشِیَّةِ خَمِیسٍ إِلَى بَقِیعِ الْمَدَنِیِّینَ»؛ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص 320.
[4]. همان، ص 228.
[5]. «قَالَ أَبُو ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَا أَبَا ذَرٍّ أُوصِیکَ فَاحْفَظْ لَعَلَ اللَّهَ أَنْ یَنْفَعَکَ بِهِ جَاوِرِ الْقُبُورَ تَذْکُرْ بِهَا الْآخِرَةَ وَ زُرْهَا أَحْیَاناً بِالنَّهَارِ وَ لَا تَزُرْهَا بِاللَّیْل»؛ راوندی، قطب الدین، الدعوات، ص 277.
[6]. أبو شجاع دیلمی همدانی (متوفّى: 509 هـ.ق)، شیرویه بن شهردار، الفردوس بمأثور الخطاب، ج 5، ص 340.
[7]. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنیهاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج1، ص 355.
[8]. کامل الزیارات، ص 320.
[9]. ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام (تنبیه الخواطر)، ج1، ص 284.
[10]. وفات ورام بن ابی فراس در سال 605 قمری است.
[11]. با توجه به دیگر روایات، منظور امام(ع) از بهشت دنیوی ارواح، همان وادی السلام است.
[12]. در روایت مساء وارد شده که به معنای عصر، آخر روز و سر شب است.
[13]. الکافی، ج 3، ص 246.
[14]. «عَنْ أَبِی الْحَسَنِ (ع) قَالَ: قُلْتُ لَهُ الْمُؤْمِنُ یَعْلَمُ بِمَنْ یَزُورُ قَبْرَهُ قَالَ نَعَمْ وَ لَا یَزَالُ مُسْتَأْنِساً بِهِ مَا دَامَ عِنْدَ قَبْرِهِ فَإِذَا قَامَ وَ انْصَرَفَ مِنْ قَبْرِهِ دَخَلَهُ مِنِ انْصِرَافِهِ عَنْ قَبْرِهِ وَحْشَةٌ»؛ الکافی، ج 3، ص 228؛ از اسلام کوئست.