Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

وفات علامه امینی

تلاش بی‌وفقه علامه امینی در دوران زندگیش باعث ضعف جسمانی ایشان شده که منجر به بیماری و زمینگیر شدنشان در دو سال آخر عمر ایشان شد. خستگی‌ها و تحمل رنج‌ها در راه اعتلای دین اسلام و مذهب تشیع و تحصیل و تدریس معارف اهل بیت (علیهم السلام) در ظهر روز جمعه 12 تیر ماه 1349 شمسی (28 ربیع الثانی 1390ق) به پایان رسید و صاحب الغدیر، آن پیر فرزانه و پرمایه، پس از 68 سال تلاش و کوشش، به دیدار یار شتافت تا از دست صاحب غدیر و از چشمه زلال کوثر بیاشامد و غبار خستگی را از تن بزداید. او رفت، اما کتاب الغدیرش چراغ خانه دل‌های با صفا و مشعل هدایت امت تا طلوع خورشید ولایت شد.

استاد جلال الدین همایی می‌گوید: کثرت کار و زحمت بی‌شماری که امینی در راه خدمت به مذهب کشید، کم کم قوای بدنی او را ضعیف ساخت تا منتهی به مرگ ایشان گردید.

هنگام احتضار لب‌های علامه را با آب مخلوط به تربت مقدس کربلا مرطوب ساختند.

گفته شده در لحظات پیش از مرگ مناجات التائبین امام سجاد(علیه السلام) را خوانده است.[1] و فرزندشان  حاج شیخ رضا امینی دعاهای عدیله، مناجات متوسلین و مناجات المعتصمین را می‌خواند و علامه هم با حزن و اندوه و در حالی‌که اشک از چشمانشان سرازیر بود، دعاها را تکرار می‌کردند.

آخرین سخنانی‌که در لحظه‌های آخر زندگی بر لبان آن مرد بزرگ جاری شد، این بود: “اللهم هذه سکرات الموت قد حلّت فاقبل الیّ بوجهک الکریم، و اعنّی علی نفسی بما تعین به الصالحین علی أنفسهم  … . »؛ «خداوندا! این سکرات مرگ است که به سویم می‌آید. پس به سوی من نظری کن و مرا با آن‌چه صالحان را کمک می‌کنی، کمک نما».[2]

در ساعات آخر، مناجات خمسه عشر امام سجاد (علیه‌السّلام) را بر لب داشت و چون فصل مربوط به مناجات تائبین را به پایان رساند، دارفانی را وداع گفت.[3]

بامداد روز شنبه 13 تیر ماه، پیکر علامه از خیابان شاهپور تا سه راه بوذر جمهری و از آن‌جا تا مسجد ارک تشییع شد. مردم همانند کسی‌که عزیزترین کس خود را از دست داده‌باشند، در تشییع پیکر امین خود شرکت کردند به گونه‌ای که؛ «میدان ها و خیابان‌ها پر از جمعیت بود؛ همه سیاهپوش و غرق در تجلیل علم».

پس از تشییع باشکوه در تهران، جنازه شریف علامه با هواپیما از تهران به بغداد برده شد[4] و از آن‌جا به نجف اشرف انتقال یافت و با تشییعی باشکوه، و پس از گرداندن پیکر بر گرد آستان مقدس علوی، به وصیت خودشان، در سرداب مخصوص جنب کتابخانه عمومی حجره‌ای از کتابخانه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) که خود بنیان‌گذار آن بود به خاک سپرده شد. .[5] در پی رحلت امینی، در نجف و شهرها و اماکن مختلف ایران و دیگر کشورهای اسلامی، چنان‌که شایسته او بود، از سوی علما و مراجع بزرگوار مجالس ترحیم و تکریم برپا گشت و شیفتگان ولایت در ماتم او عمیقا به سوک نشستند.[6]

پس از مراسم خاکسپاری، مردم تا مدت‌ها در شهرهای بزرگ ایران، عراق و دیگر کشورهای اسلامی، مجلس‌های ترحیم برگزار و از مقام علمی و معنوی آن بزرگمرد عرصه علم و تقوا تجلیل کردند.

هرچند پیکر خسته صاحب الغدیر از میان شیفتگان ایشان پنهان گشت، ولی الغدیر او مانند نگینی درخشان در عرصه دین و دانش باقی مانده‌است. به تعبیر استاد جلال الدین همایی: «علامه امینی در واقع نمرده، بلکه حیات جاودانی یافته است.[7]

امینی در وصیت‌نامه‌اش خواست کسی را نایب او قرار دهند تا ده سال به کربلا برود. وی هم‌چنین وصیت کرده‌بود ده سال مجلس عزا در روزهای شهادت فاطمه(سلام الله علیها) برگزار کنند.[8]

 

[1]. https://www.jahannews.com/analysis/385740—– ذکر علامه امینی در لحظات آخر عمر.

[2]. امینی، محمد، سیری در الغدیر، ص ۸.

[3]. یادنامه علامه امینی، ضمیمه روزنامه رسالت، ص ۵، اظهارات دکتر محمدهادی امینی؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج ۱، ص ۱۵۶ و ج ۲، ص ۲۵؛ امینی، عبدالحسین، ترجمه الغدیر، گروهی از مترجمان، ج ۱، ص ۱۷-۱۶ و ص۱۵۴ و ج ۳، ص ۴۳-۴۴؛ صدوق، محمد بن علی، اعتقادات، ص۱۱۰؛ امینی، عبدالحسین، شهداء الفضیلة، مقدمه استاد دانشمند شیخ محمد خلیل الزین عاملی، ص ۴-۷؛  صاحبی، محمدجواد، اندیشه اصلاحی در نهضت‌های اسلامی، ص ۲۰۸ – ۲۰۹؛  حکیمی، محمدرضا، حماسه غدیر، ص ۴۸۰؛ حکیمی، محمدرضا، فریاد روزها، ص ۲۴؛ سید کباری، سید علی‌رضا، گلشن ابرار، ج ۲، ص ۷۲۶؛ مجله کوثر، سال اول، شماره دوم، ص ۴۲.

[4]. مرکز تحقیقات کامپیوتر علم اسلامی.

[5]. یادنامه علامه امینی، ضمیمه روزنامه رسالت، ص ۱۵.

[6]. حکیمی، محمدرضا، حماسه غدیر، ص ۳۴۵؛ ویکی فقه.

[7]. حوزه نت.

[8]. گاه‌شمار زندگی عبدالحسین امینی.[8]