کپی شد
وفات حضرت عیسی (علیه السلام) از دیدگاه مسیحیت
همه انجیلها در مورد سرنوشت حضرت مسیح (علیه السّلام) ، گزارش تقریبا واحدی دارند.
آنچه که از فصل آخر انجیلهای چهارگانه جامعه مسیحیت؛ یعنی متی،[1] لوقا،[2] مرقُس[3] و یوحنا[4] استفاده میشود؛ این است که حاکم زمان حضرت عیسی (علیه السّلام)، آن حضرت را بر اثر تحریک علمای یهود، دستگیر کرده و به صلیب کشید و آن حضرت در بالای صلیب جان داد. بعد از آن عدهای بدن را از صلیب پائین آورده و دفن کردند، امّا بعد از سه روز متوجه شدند که سنگ روی قبر حرکت کرده، وقتی نگاه کردند، مسیح را در قبر نیافتند و مردی یا دو مرد سفیدپوش به آنها گفت: عیسی زنده شده است. ناگاه حضرت عیسی (علیه السلام) خود را به آنها رسانیده و دستوراتی داد و سپس به سوی آسمان رفته و بر سمت راست خدا نشست.[5]
مسئله قتل و مصلوب شدن حضرت مسیح (علیه السلام)، اعتقاد عمومی مسیحیان، و به یک معنا یکی از مهمترین مسائل زیربنایی آئین مسیحیت را تشکیل میدهد؛ زیرا مسیحیان کنونی، حضرت عیسی (علیه السلام) را پیامبری که برای هدایت و تربیت و ارشاد به حق آمده باشد، نمیدانند، بلکه او را «فرزند خدا» که هدف اصلی او در این جهان فدا شدن و بازخرید گناهان بشر بودهاست، میدانند. آنها میگویند: او آمد تا قربانی گناهان ما شود.[6]
نقد «مصلوب شدن حضرت عیسی (علیه السلام)» در مسیحیت
از طرفی مسیحیان، هر چند روی مسئله به صلیب کشیده شدن آن حضرت فوق العاده تکیه میکنند و شعارشان صلیب است، ولی قرائنی در دست است که مسئله مصلوب شدن را تضعیف میکند. برخی از آن قرائن بدین شرح است:
- انجیلهای کنونی که گواهی به مصلوب شدن عیسی (علیه السلام) میدهند، همگی سالها بعد از مسیح (علیه السلام ) به وسیله شاگردان و یا شاگرد شاگردان او نوشته شدهاند و این سخنی است که مورخان مسیحی به آن معترف هستند. همچنین شاگردان مسیح (علیه السلام) هنگام حمله دشمنان به او، فرار کرده که اناجیل نیز گواه این مطلب میباشند؛ بنابراین مسئله مصلوب شدن عیسی (علیه السلام) را از زبان و نقل مردم گرفتهاند.
- عامل دیگر که اشتباه شدن عیسی (علیه السلام) را به شخصی دیگر امکانپذیر میکند؛ این است که افرادی که برای دستگیری حضرت عیسی (علیه السّلام) به باغ «جستیمانی» در خارج شهر رفته بودند، گروهی از لشکریان رومی بودند که در اردوگاهها مشغول وظائف لشکری بوده که نه یهودیان را میشناخته و آداب و رسوم آنها را میدانستند، و نه شاگردان عیسی (علیه السلام) را از استادشان تشخیص میدادند.
- در اناجیل آمده: حمله به محل آنحضرت شبانه انجام گرفت و چه آسان است که در این گیرودار، شخص مورد نظر فرار کند و دیگری به جای او گرفتار شود.
- از نوشته همه اناجیل استفاده میشود که شخص گرفتار در حضور «پیلاطس؛ حاکم رومی» در بیت المقدس سکوت اختیار کرد و کمتر در برابر سخنان آنها سخن گفت و از خود دفاع کرد. بسیار بعید به نظر میرسد که عیسی (علیه السلام) خود را در خطر بییند و با آن بیان رسا و گویای خود و با شجاعت و شهامت خاصی که داشت از خود دفاع نکردهباشد. آیا جای این احتمال نیست که دیگری؛ به احتمال قوی «یهودای اسخریوطی» که به مسیح خیانت کرد و نقش جاسوس را ایفا نمود، به جای او دستگیر شده و چنان در وحشت و اضطراب فرو رفته که حتی نتوانسته است ازخود دفاع کند و سخنی بگوید؟ (میگویند او شباهت کاملی به مسیح (علیه السلام) داشت). در اناجیل آمده: یهودای اسخریوطی بعد از این واقعه دیگر دیده نشد و طبق گفته اناجیل انتحار کرد!
- همانطور که گفتهشد، شاگردان مسیح (علیه السلام) هنگام احساس خطر -طبق شهادت اناجیل- فرار کردند. طبعا دوستان دیگر هم در آن روز مخفی شده و از دور بر اوضاع نظر داشتند؛ بنابراین شخص دستگیر شده در حلقه محاصره نظامیان رومی بوده و هیچیک از دوستان او اطراف او نبودند. به این ترتیب چه جای تعجب که اشتباهی واقع شدهباشد.
- در اناجیل آمده شخص محکوم بر چوبه دار از خدا شکایت کرد که چرا او را تنها گذارده و به دست دشمن برای قتل سپردهاست. اگر مسیح (علیه السلام) برای این به دنیا آمده که به دار آویخته شده و قربانی گناهان بشر گردد، چنین سخن ناروائی از او به هیچوجه درست نبودهاست. این جمله به خوبی نشان میدهد که شخص مصلوب آدم ضعیف، ترسو و ناتوانی بوده که صدور چنین سخنی از او امکان پذیر بودهاست. پس او نمیتواند مسیح بودهباشد.
- بعضی از اناجیل موجود، غیر از اناجیل چهارگانه مورد قبول مسیحیان؛ مانند انجیل برنابا، رسماً مصلوب شدن عیسی (علیه السلام) را نفی کرده و نیز برخی از فِرَق مسیحی در مصلوب شدن عیسی (علیه السلام) تردید کردهاند. حتی بعضی از محققان، به وجود دو عیسی در تاریخ معتقد شدهاند: یکی عیسای مصلوب و دیگری عیسای غیرمصلوب که میان آن دو، پانصد سال فاصله بودهاست.[7]
[1]. متی، باب 27 / 35.
[2]. لوقا، 23 / 33.
[3]. مرقس، 15 / 24.
[4]. یوحنا، 19 / 8.
[5]. انجیل متی، باب 27 و 28، انجیل مرقس، باب 15 و 16، انجیل لوقا، باب 23 و 24، انجیل یوحنا، باب 16 و 21، ترجمه: موتس، هنری.
[6]. جان،بي ناس، تاريخ جامع اديان، ص 607.
[7]. بخش آخر برگرفته از اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمايندگی مقام معظم رهبری.