کپی شد
وفات الیاس پیامبر (علیه السلام)
هنگامی که مبارزات حضرت الیاس (علیه السلام) با شرک و ظلم شدت گرفت، «ایزابل»؛ همسر «آخاب»؛ (پادشاه دوران آن حضرت)، الیاس را به خروج از حکومت «آخاب» متهم کرد و او را نزد پادشاه، مخالف و شورشی جلوه داد. بدین ترتیب، دستور دستگیری و قتل وی از طرف آخاب صادر شد. وی نیز به دستور خداوند روانه کوه ها و بیابان ها شد.(34) علامه مجلسی می نویسد: «زمانی که پیامبری الیاس (علیه السلام) به پایان رسید، خداوند به او بال داد و لباس نور بر او پوشانید و او را به آسمان برد …».[1]
ثعلبی می گوید: «عبایی که الیاس (علیه السلام) از آسمان برای الیسع (علیه السلام) فرو فرستاد، علامت و نشانه ای بر پیامبری الیسع (علیه السلام) (و پایان پیامبری الیاس (علیه السلام)) می باشد».[2]
برخی دیگر کیفیت غیبت الیاس (علیه السلام) را این گونه بیان کرده اند: «روزی الیاس (علیه السلام) همراه دستیارش الیسع، رودخانه اردن را شکافت و به آن وارد شد و سپس سوار بر ابر گردید و غایب شد».[3]
در کتاب قصص الأنبیاء راوندی آمده است: «الیاس (علیه السلام) که دیگر از شرّ بنی اسرائیل به تنگ آمده بود، از خدا خواست تا از ایشان انتقام بگیرد و باران آسمان را از آنان قطع کند. نفرین او مؤثر واقع شد و خداوند قحطى را بر آنان مسلط کرد. این قحطى چند ساله مردم را به ستوه آورد؛ لذا از کرده خود پشیمان شده، نزد الیاس آمدند، توبه کرده و تسلیم شدند. پس آن حضرت دعا کرد و خداوند باران را بر ایشان ببارید و زمین مرده ایشان را دوباره زنده کرد.
بعد از آنکه خدا گرفتارى را از ایشان برطرف کرد، دوباره نقض عهد کرده و به حالت اول و بدتر از آن برگشتند. این برگشت مردم، الیاس را ملول کرد؛ لذا از خدا خواست تا از شرّ آنان خلاصش کند. در این هنگام، خداوند الیاس (علیه السلام) را به آسمان ها برد و دشمنى را بر آن پادشاه و همسرش مسلط کرد که بر آنها غلبه کرده، هر دو را کشت.[4]
عده ای معتقد به زنده بودن آن حضرت می باشند. به عنوان مثال، «مقدس اردبیلی» زمانی که برای اثبات غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) دلائلی اقامه می کند، یکی از آنها را غیبت عیسی، خضر و الیاس (علیهم السلام) می داند و ادعای اتفاق بر غیبت آنها می کند.[5]
علامه طباطبایی در این باره می گوید: «اينكه در بعض اخبار و روایات شیعه آمده که الیاس دارای زندگانی جاودانه است، ضعیف است، به علاوه آیات مبین داستان او با این اخبار سازگار نیست.[6]
با توجه به ابهامی که در باره زنده بودن آن حضرت و همچنین وفات وی وجود دارد، نمی توان مطلب متقنی در مورد وفات او بیان کرد.
[1]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان، ج 13، ص 396.
[2]. ثعلبی، احمد بن محمد، قصص الانبیا المسمی بعرائس المجالس، تحقیق: القاضی، محمد ابراهیم، نسخه خطی، ص 355.
[3]. ابن العبرى، غريغوريوس، تاريخ مختصر الدول، تحقيق: صالحانى اليسوعى، انطون، ص 35.
[4]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء (علیه السلام)، محقق / مصحح: عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 248 – 251.
[5]. مقدس اردبيلى، احمد بن محمد، حديقة الشيعة، تصحيح: حسن زاده، صادق، ج 2، ص 961؛ برگرفته از سایت ذی طوی، معاونت تبلیغ و آموزش های کاربردی حوزه های علمیه.
[6]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 160.