کپی شد
وفات ابوحنیفه
ابوحنيفه در ماه رجب يا شعبان سال صد و پنجاه قمری، در هفتاد سالگى[1] زمان خلافت منصور عباسی در بغداد درگذشته است.[2] علت مرگ ابوحنیفه را متفاوت گزارش کردهاند:
- بیماری
گفته شده، منصور كار قضا و مظالم را بر ابوحنيفه عرضه كرد كه نپذيرفت، منصور قسم ياد كرد كه از او دست نمىکشد تا كارى را بر عهده بگیرد. اين را به ابوحنيفه خبر دادند، پس نی خواست و خشتها را براى كسى كه خشت زده بود (در بنای بغداد) با نی شمارش كرد، از این طریق منصور را از قيد قسم آزاد كرد، پس از آن بيمار شد و در بغداد مرد.[3]
- قتل در زندان به وسیله سمّ
و نیز گفته شده، ابو حنيفه به ابراهيم بن عبدالله (برادر نفس زکیه که در بصره بعد از برادرش قیام کرده بود)، نوشت: فرقه زيديه را وادار ساز يا ابوجعفر (منصور عباسی) را ناگهانى به قتل رسانند و يا دستگيرش كنند و زنده به تو تسليم سازند. باز هم به ابراهيم نوشته بود: وقتى به نيروى عيسى بن موسى[4] دست يافتى روش پدرت على بن ابىطالب در جنگ جمل را به كار مبر، بلكه روش او را در صفين سرمشق خود ساز كه فرارىها را میكشت و از دشمنش اسير میگرفت و اموالشان را تاراج مىكرد. اين نامه به دست ابوجعفر منصور افتاد. دستور داد ابوحنيفه را احضار كردند. چندى تحت بازداشت نگاه داشت و بعد مسمومش ساخت. ابو حنيفه در زندان منصور جان داد و در بغداد به خاک سپرده شد.[5]
قبر ابوحنیفه در «اعظميه بغداد» مزار معروفى است. ابو سعد؛ ملقب به شرف الملک، مقبره ابىحنيفه را بنا كرد، قبه و بارگاه برايش قرار داد و مدرسهاى كنارش ساخت كه فقها در آنجا توقف مىكنند و مَدرسى نيز براى آنان تهيه كرد.[6]
[1]. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الكبرى، تحقيق: عطا، محمد عبدالقادر، ج 6، ص 348 ؛ حسنى رازى، سيد مرتضى بن داعى، تبصرة العوام في معرفة مقالات الأنام، تصحيح: اقبال آشتيانى، عباس، ص 94 و 95.
[2]. ابن العبرى، مختصر تاريخ الدول، ترجمه: آيتى، عبدالمحمد، ص 169؛ قزوينى، سيد امير محمد، الآلوسي و التشيع، ص 88.
[3]. طبرى، محمد بن جرير، تاريخ طبرى، ترجمه: پاينده، ابو القاسم، ج 11، ص 4873 و 4874.
[4]. امیر و والی کوفه، ابن اثير، عز الدين على بن محمد، كامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، ترجمه: حالت، ابو القاسم و خلیلی، عباس، ج 15، ص 95.
[5]. ابو الفرج اصفهانى، على بن حسين، فرزندان ابوطالب، ترجمه: فاضل، جواد، ج 2، ص 99.
[6]. امینی، عبد الحسین، الغدير، ترجمه: جمعی از نویسندگان، ج 9، ص 319.