کپی شد
وضو
فهرست
وضو
فلسفه وضو
یکی از شرایط صحت نماز، طهارت ظاهری بدن از هر نوع آلودگی و نجاست ظاهری است و آنچه با استحمام و امثال آن حاصل می شود، طهارت ظاهری از این آلودگیها است، اما علاوه بر طهارت ظاهری، یکی دیگر از شرایط نماز، تحصیل طهارت معنوی است که تنها از راه وضو و غسل به دست میآید و اگر استفاده از آب امکانپذیر نباشد، این طهارت معنوی و باطنی به وسیلۀ تیمّمی که خدای متعال آن را به جای وضو یا غسل قرار داده است، به دست میآید.
البته باید توجه داشت که نکتۀ بیان شده، به معنای آن نیست که تیمم، نقشی در پاکیزگی و آثار ظاهری ندارد. امروزه ثابت شده است که خاک اثر پاک کنندگی دارد و از این نکته، سرّ این حکم الاهی دانسته میشود که چرا در بعضی موارد باید ظرف نجس را سه یا هفت مرتبه خاکمالی کرد.
خداوند متعال پس از آن که بعضی از اسباب پدید آمدن آلودگیهای روحی و باطنی را بیان فرموده است، راه از بین بردن این آلودگی ها را بیان کرده که اگر از عواملی است که با وضو مشکل برطرف میگردد؛ مانند آن چه که در رسالهها آمده؛ مثل: خوابیدن، دستشویی کردن و غیره، باید وضوء بگیرد و اگر از عواملی است که با غسل برطرف می گردد باید غسل کند. سپس می فرماید که اگر استفاده از آب ب مقدور نبود به وسیلۀ خاک پاک تیممّ کند. آن گاه به حکمت آن می پردازد که «ولیطهّرکم ….. » تا پاکیزه گردید.[1]
با نگاه به ظاهر آیه می توان متوجه شد که مراد خداوند از طهارت، اعم از پاکی ظاهری و معنوی است؛ زيرا پاكيزگی طبی و بهداشتی (پاکی ظاهری) گرچه شست و شوی با آب را شامل می شود، اما شاید نتوان اثر پاکیزگی بهداشتی خاک مال كردن دست و صورت را اثبات کرد، اما در این که از آثار او طهارت معنوی است، شکی نیست و از این رو است که سجده را بهترين حالت نماز شمرده اند، و برترين اذكار را نيز مختص به آن دانسته اند؛ زيرا سجده حالتی است كه انسان به خاک می افتد، آدمی هر چه پايين تر رود عظمت خداوند را بهتر ادراک می كند، انسان در حالت ركوع به همان اندازه كه خود را می شكند خداوند را ادراک می نمايد، و ذكر مناسب با اين حالت همان تسبيح و ستايش خداوند به بزرگی و عظمت است كه عبارت از ذكر شريف «سبحان ربی العظيم و بحمده» است.
به هر حال باید توجه داشت که برطرف شدن آلودگی های روحی و تحصیل طهارت معنوی یک امر اعتباری است که خداوند متعال رسیدن به آن را از راه های خاصی معین کرده است و آگاه ترین کس به این امور خداوند است، در نتیجه او می داند که آیا آلودگی های روحی با آب فراوان برطرف می شود یا با آب کم، و یا این که با آب حاصل می گردد یا با خاک.
از طرفی کسی که می خواهد به خداوند نزدیک شود باید هر عملی را با همان کیفیّتی که مورد پسند او است به انجام برساند.
ادله وضو
ادله وضو در قرآن و روایات بهطور مشروح بیان شده است، که به آنها اشاره میشود:
وضو در قرآن
با استفاده از قرآن و آموزه های برگرفته از اهل بیت (ع) و بزرگان صحابه به دست می آید که وضو از دو شستن و دو مسح تشکیل می شود.[2] بدین ترتیب که نخست صورت، آن گاه دست ها از آرنج تا سر انگشتان شسته می شود، پس از آن روی سر و روی پاها به ترتیب مسح می شود.
تنها آیه ای که در قرآن از وضو بحث می نماید این آیه است: “يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ”؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه به نماز مى ايستيد، صورت و دستها را تا آرنج بشوييد! و سر و پاها را تا مفصل [برآمدگى پشت پا] مسح كنيد”.[3]
مطابق قرائت مشهور لام “ارجلکم” به فتح خوانده می شود، از این رو دو نوع ترکیب روی آن صورت گرفته است:
الف. عطف بر وجوه است که منصوب و محکوم به شستن است، پس پاها نیز مانند صورت و دست ها باید شسته شود.
ب. گرچه کلمه “رؤسکم” مجرور است، امّا مجموع کلمه “برؤسکم” مفعول امسحوا، در محل نصب و محلاً منصوب است، کلمه ارجلکم عطف به محل برؤسکم و محکوم به حکم آن یعنی مسح است، پس باید پاها را نیز مانند سر مسح نمود.
کلمه «الی» در آیه وضو
فقهای شیعه معتقدند که برای وضو ساختن، شستن دست ها از بالا به پایین واجب است، ولی اهل تسنن به اتفاق می گویند: «شخص مخیر است دست ها را از پایین به بالا یا به عکس بشوید، ولی شستن از پایین (از سر انگشت ها) به بالا مستحب است».[4]
دلیل فقهای شیعه «روایات بیانیه» می باشد، که می فرمایند: رسول الله (ص) دست ها را از بالا به پایین می شست[5] و روایت صحیحه ای که امامان معصوم (ع) در مقام تفسیر آیه مربوط به وضو[6] فرموده اند: «باید دست ها را از بالا به پایین بشویید».[7]
اما درباره کلمه “الی” در این آیه شریفه قرآن: «یا ایها الذین آمنوا اذا قمتم الی الصلاة فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق …»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که به نماز می ایستید، صورت و دست ها را تا آرنج بشویید…»، باید گفت که فقط برای بیان حد شستن و مقدار آن می باشد نه کیفیت شستن.
توضیح این که: در آیه مبارکه حد و مقدار دست که باید در وضو شسته شود تا آرنج[8] تعیین شده است، و از آن جایی که وقتی گفته شود دست را بشویید، ممکن است به ذهن بیاید که اگر دست ها را تا مچ بشوییم، کافی است؛ چرا که عرفاً این مقدار شسته می شود. برای رفع این توهم فرموده است، تا آرنج بشویید.
برای روشن شدن مطلب بالا می توان از این مثال بهره جست که مثلاً؛ به خادم مسجد می گویند: «اکنس المسجد من الباب الی المحراب»؛ مسجد را از درب آن تا محراب جارو بزن، در این جا منظور گوینده بیان حد و مقداری است که باید جارو زده شود و نمی خواهد بگوید از کجا شروع و به کجا ختم کن، خصوصاً که در آیه، کلمه «من» نیامده است.
پس کلمه «الی» در آیه فوق، به نحو استحباب هم نمی گوید که دست ها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشویید.
عمل و سنت رسول الله (ص) که به وسیله اهل بیت آن حضرت بیان شده است، بهترین گواه بر این معنا می باشد.[9]
پس «الی» یا به معنای «غایت»[10] است، اما غایت مغسول[11] نه غَسْل و شستن،[12] و یا طبق فرمایش شیخ طوسی، به معنای «من»[13] یا «مع»[14] می باشد.[15]
وضوی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)
شیخ کلینی از زراره نقل می کند که امام باقر (ع) فرمود: “آیا برای شما کیفیت وضوی پیامبر (ص) را نقل نمایم؟ عرض کردیم: آری، حضرت دستور داد که قدحی از آب حاضر کنند و آن را جلو روی خود گذارد، سپس آستین های خود را تا آرنج بالا زد و کف دست راست خود را در آب وضو فرو برد و فرمود: در صورتی که دست پاک باشد باید چنین کرد. سپس مشت خود را پر از آب کرد و بر پیشانی خود ریخت و فرمود: «بسم الله» و آب را بر محاسن خود جاری ساخت و دست خود را بر صورت و پیشانی خود کشید. سپس دست چپ خود را پر از آب کرد و بر روی آرنج دست راست خود ریخت و آن را بر ساق دست خود کشید، آن گاه آب تا سر انگشتانش جاری شد. سپس دست راست خود را پر از آب کرد و بر آرنج دست چپ ریخت و بر ساق دست چپ خود کشید و آب را بر اطراف انگشتانش جاری ساخت و بعد جلو سر خود و روی پاهای خود را با تری باقیمانده در دست راست و دست چپ خود مسح کشید.
زراره می گوید: امام باقر (ع) فرمود: شخصی از امیرمؤمنان (ع) درباره وضو پیامبر (ص) سؤال کرد. حضرت درست این جریان را برای او نقل فرمود.[16]
روایاتی در باره مسح پا
یکی از کتاب های معتبر حدیثی شیعه، وسائل شیعه است که در جلد اول، احادیث و روایات متعددی را با ذکر سند صحیح، آورده است. این روایات دلالت بر واجب بودن مسح پا بعد از مسح سر می کنند. ما در این جا به چند نمونه از این روایات اشاره می کنیم.
الف. از امام صادق (ع) نقل شد است: (در وضو) بر قسمت جلوی یک چهارم سر و دو پا مسح کنید و در مسح پا ابتدا از پای راست شروع کنید.[17]
ب. زراره که از راویان قابل اعتماد ائمه و از شاگردان امام باقر (ع) است، از آن حضرت درباره مسح پا روایت می کند. وی می گوید: از امام باقر در باره مسح پا سؤال شد، آن حضرت در پاسخ فرمودند: مسح پا همان چیزی است که از طرف خداوند به وسیلۀ جبرئیل نازل شده است.[18]
ج. زراره همچنین از امام باقر (ع) نقل می کند که آن حضرت با استناد به آیۀ 6 سورۀ مائده فرمودند: مسح بر پا (بعض پا) واجب است.[19]
د. زراره در جایی دیگر نقل می کند: از امام باقر (ع) دربارۀ کیفیت وضوی حضرت رسول اکرم (ص) سؤال شده که ایشان دستور دادند تشت آبی آوردند، حضرت برای وضوگرفتن به ترتیب صورت، دست راست و دست چپپش را شست سپس سر و دو پای خود را با خیسی دست که از آب وضو مانده بود مسح کرد و فرمود: از اول سر انگشتان تا کعب پا را باید مسح کرد. پرسیدند کعب کجا است؟ حضرت فرمودند: بند پا و پایین تر از ساق پا است.[20]
روایت رفع مانع در مسح سر
رفع مانع در کشیدن مسح سر لازم است؛ به این معنا که کشیدن مسح سر از روی مانع؛ مانند کلاه یا چادر و … باعث بطلان وضو می شود. در این باره روایات متعددی آمده است که می توان در کتاب وسائل الشیعه، ج 1، ص 455 به این روایات مراجعه کرد. از این روایات تنها به یک مورد اشاره می کنیم:
“عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ (ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ هَلْ يَصْلُحُ لَهَا أَنْ تَمْسَحَ عَلَى الْخِمَارِ قَالَ لَا يَصْلُحُ حَتَّى تَمْسَحَ عَلَى رَأْسِهَا”.
از حضرت دربارۀ زنی پرسیده شد که آیا می تواند بر چادرش مسح کند، که حضرت می فرمایند: خیر باید به سرش مسح کند.
آداب وضو
از آن جا که وضو دارای دو نوع آداب و شرایط است؛ یعنی هم آداب ظاهری دارد و هم آداب و شرایط باطنی و معنوی، و مسائل مختلفی در مورد این آداب از منظر فقها و عرفا، چه در کتاب های فقهی و چه در کتاب های عرفانی بیان شده است، و از آن جا که در این مختصر مجال پرداختن به آنها نیست، لذا برای دیدن هر دو گونه از آداب، در آثار امام خمینی (ره) می توانید به آدرس های زیر مراجعه کنید:
1. آداب و شرایط ظاهری وضو را در کتاب توضیح المسائل حضرت امام در بحث شرایط وضو و یا توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 162 بیابید.
2. آداب و شرایط باطنی وضو را می توانید در کتاب “آداب الصلاة، ص 68، انتشارات مؤسسه نشر و آثار امام خمینی، قم، 1378″،مطالعه کنید.
اختلاف شیعه و سنی در مسح
به نظر می رسد منشأ اختلاف در مسح و شستن پا، اعراب کلمه “ارجل” (پاها) در آیه ششم سوره مائده و کیفیت عطف آن به ما قبل باشد.
در کیفیت قرائت لام در “ارجلکم” دو نظریه وجود دارد. عده ای آن را به کسر خواندند که در این صورت، بنابر پذیرش این قرائت هیچ اختلافی نباید وجود داشته باشد، ولی در این حالت نیز برخی از مفسران اهل سنت بر این باورند که قول اهل سنت ترجیح دارد؛ زیرا در این صورت عطف “ارجل” بر “رؤوس” نه به این جهت است که مثل سر مسح شود، بلکه چون پا بر خلاف بقیه اعضای بدن هنگام شستن، آب روی آن ریخته می شود، برای جلوگیری از اسراف عطف به آن شده است.[21]
آیا معنای تفسیر به رأی غیر از این است؟! مگر این نوع تفسیرها غیر از به خدمت گرفتن قرآن جهت توجیه افکار و معتقدات خویش است؟! در صورتی که قرآن کلام وحی است. ما باید در خدمت قرآن باشیم و از آموزه های آن بهره مند شویم و باورهایمان را از قرآن گرفته و محکم گردانیم و از هر گونه پیش داوری بپرهیزیم.
این نوع دیدگاه ها تفسیر نیست، بلکه تحلیل و دیدگاه شخصی و فردی است که آن را بر قرآن تحمیل می نماییم، از این رو لازم است پیرامون آیه مربوطه بحث نماییم.
امّا برخی دیگر لام در “ارجلکم” را به فتح قرائت نمودند.
برخی از دانشمندان اهل سنت چنین استدلال نمودند: شستن در آیه وضو،[22] شامل مسح هم می شود؛ یعنی شستن عبارت است از: تری و رطوبت بیشتر، اما عکس آن درست نیست؛ یعنی مسح شامل شستن نمی شود. بنابر این اگر کسی پاها را بشوید، یقین به برائت ذمه پیدا می کند؛ زیرا بر فرض وجوب مسح، کسی که پا را شسته مسح هم نموده است، بر خلاف زمانی که مسح کرده باشد. در این صورت اگر واقعاً شستن واجب باشد تکلیف از ایشان ساقط نمی شود؛ چرا که وی فقط مسح نموده، در حالی که شستن واجب بوده است.[23]
روشن است که این نوع استدلال نادرست است؛ زیرا که شستن و مسح کردن دو ماهیت جدا از هم بوده و در حقیقت نسبتشان، نسبت تضاد است. بنابر این هیچ کدام بر دیگری صدق نمی کنند؛ یعنی نه به شستن مسح اطلاق می شود و نه به مسح، شستن، بلکه در این گونه موارد بهترین معیار تشخیص فهم لغات، عرف همان لغت است.
آیا واقعاً عرف از این دو کلمه همین را می فهمد که در این استدلال بیان شده؛ یعنی اگر کسی پایش را بشوید می گویند مسح کرده است.
اگر با تسامح بپذیریم که نسبتشان عام و خاص مطلق است نه تضاد، و شستن عبارت است از مسح و زیادی، اولاً: پس باید بتوان این را تعمیم داده و هر جا که تکلیف ما مسح باشد بتوان گفت که شستن کفایت می کند. بنابر این باید در مسح سر نیز قائل شد که اگر کسی به جای مسح، آن را بشوید کفایت می کند، در صورتی که این قول بدیهی البطلان است و کسی قائل به آن نیست.[24]
ثانیاً: در این صورت باز هم نمی توان پا را به جای مسح، شست؛ زیرا وضو از عبادات است و عبادات هم توقیفی هستند؛ به این معنا که کسی حق تصرف و کم و زیادی در آن را ندارد و باید دقیقاً مانند پیامبر (ص) وضو گرفت؛ چون در این صورت این استدلال اجتهاد در مقابل نص است که به ضرورت باطل است.
رشید رضا از دانشمندان اهل سنت می گوید: از نظر عقل هم می بینیم که شستن مناسب تر است؛ شستن نظافت است و این برای ایستادن در مقابل رب الارباب شایسته تر است.
بدون تردید وی در این جا بدون این که از قیاس اسمی ببرد، متوسل به آن شده است، یعنی گفته: این شستن نظافت است و هر چه که نظافت باشد بهتر است، و این مورد هم مثل بقیه موارد پس شستن بهتر است، در صورتی که برای قیاس در اثبات احکام دین جایگاهی وجود ندارد و این چیزی نیست که خود صاحب المنار به آن قائل باشد؛ زیرا او در ذیل آیه شریفه “أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِين”؛ “من از او بهترم مرا از آتش آفريده اى و او را از گل”،[25] دو روایت از امام صادق (ع) در مذمت قیاس نقل می کند و می گوید: ابو نعیم در حلیه (حلیة الأولیاء) و دیلمی از جعفر صادق از پدرش و او از جدش نقل می کند که رسول الله (ص) فرمود: اولین کسی که امر دین را با نظر خود قیاس کرد ابلیس بود.[26] باز می گوید: جعفر (صادق) گفت: کسی که امر دین را با نظر خود قیاس کند خداوند در روز قیامت او را همنشین ابلیس قرار خواهد داد.[27]
نتیجه:
آنچه در این گفتار بیان شد دو حکم برای دو موضوع بود؛ یعنی شستن و مسح کردن صورت و سر، و هر یک از آن دو به چیزی عطف شد؛ دست ها به صورت و پاها به سر؛ یعنی همان طور که در وضو شستن صورت واجب است، شستن دو دست از آرنج هم واجب است و همان طوری که مسح (بعض) سر واجب است، مسح پا تا برآمدگی نیز واجب است.[28]
استفاده از آب خارج از وضو
استفاده از آب خارجی جهت مسح سر و پا در وضو، باعث بطلان وضو می شود، و اگر در هنگام شستن دست و صورت، کمی آب خارجی هم با آب وضو مخلوط شود، باعث باطل شدن وضو نخواهد شد؛ مانند این که هنگام باز و بسته کردن شیر آب در بین وضو قطراتی از آب روی دست ما بریزد.
نظر بعضی از مراجع عظام تقلید در این مورد به شرح زیر می باشد:
حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی):
اگر شخص وضو گيرنده، هنگام شستن دست ها و صورت به قصد وضو اقدام به باز و بسته كردن شير آب نمايد، اين كار اشكال ندارد و به صحت وضو لطمه اى نمى زند. ولى اگر بعد از فراغت از شستن دست چپ و قبل از مسح با آن، دستش را روى شيرى كه خيس است بگذارد و آب وضوى دست با آب خارج از وضو مخلوط شود، صحت مسح با رطوبتى كه مختلط از آب وضو و آب خارج است، محل اشكال مى باشد.[29]
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی (مدظله العالی):
پاشیدن آب وضوی دیگران بر دست و صورت شخصی که مشغول وضو گرفتن می باشد، در صورتی که اطرافيان، وضوى خودشان را با نيت مجموع آبى كه در دست آنها است -چه آبى كه خودشان مىريزند و چه آبى كه از وضوى ديگرى ترشح كرده- ادامه دهند اشكال ندارد.[30]
در مورد باز بسته کردن شیر آب هنگام وضو، جلوگیری از اسراف و صرفه جویی در مصرف آب به همین مقدار هم مطلوب است و در وضو هم مانعی ندارد که این عمل چند مرتبه انجام شود. اما پس از شستن کامل دست چپ، انگشتان را به آب خارج مخلوط نکنید که مسح با آن صحیح نیست.
حضرت آیت الله مهدی هادوی تهرانی (مدظله العالی):
1. اسراف حرام است.
2. آب فراوان ریختن بر روی اعضای وضو که شسته می شود، مستحب است.
3. بستن شیر آب در بین افعال وضو جایز، بلکه برای جلوگیری از اسراف واجب است.
4. در هنگام وضو پس از شست و شوی کامل دست چپ، نباید آب خارجی به دست برسد که مسح پا یا سر با رطوبت خارجی انجام شود. بنابراین، اگر شیر آب مرطوب است و رطوبت آن بر رطوبت دست غلبه دارد، و اگر واجب است بعد از آخرین باری که آب روی دست چپ می ریزد و قبل از شست و شوی کامل آن، شیر را ببندد، باید در هنگام مسح سر یا پا، قسمتی از دست که با شیر تماس داشته است برای مسح به کار نرود، تا مسح فقط به رطوبت با قیمانده از وضو صورت پذیرد.
وضو گرفتن با بدن خیس
وضو گرفتن با بدن خیس اشکالی ندارد، ولی باید به هنگام مسح کشیدن حتماً محل مسح در سر و روی پاها خشک باشد.[31]
کیفیت شستن دست ها در وضو
آنچه که در وضو لازم است، شستن دست راست و چپ از آرنج تا نوک انگشتان است که تمام اطراف آن باید شسته شود، ولی مستحب است مردها از قسمت بيرونى آرنج شروع كنند و زن ها از قسمت داخلى آن.[32]، [33]
شستن صورت با دست راست و چپ
دست راست و چپ هر دو مخلوق و نعمت خداوند هستند و بر هر کدام از آن دو حقوقی است که از این جهت فرقی بین آن دو نیست.
در عین حال می بینیم در آموزه های اسلامی برای دست و پای راست فضیلت هایی بیان شده که برای دست و پای چپ نیست، اما با این وجود شستن صورت با دست چپ طبق نظر مراجع عظام تقلید اشکالی ندارد.[34]
چیستی مسح در وضو
مسح مرور دادن و گذراندن چیزی بر چیزی را می گویند[35] و در اصطلاح فقهی به کشیدن دست تر به روی سر و پاها اطلاق می شود.
قرآن در سوره مائده آیۀ ششم متعرض این مسئله شده و تفاسیر قرآن نیز در ذیل این آیۀ شریفه این موضوع را مورد بحث قرار دادند.
در منابع و کتاب های معتبر شیعه احادیث و روایات متعددی دال بر وجوب مسح پا بعد از وضو گرفتن وجود دارد.
بنابر این، بر اساس احادیث و البته آیه 6 سورۀ مائده مسح سر و پا بعد از شستن صورت و دست ها واجب و محدوۀ آن در پا از نوک انگشتان تا بند (قوزک) پا است.
اندازه و کیفیت مسح سر
فتوای مراجع عظام تقلید، درباره اندازه مسح سر چنین است: «يک قسمت از چهار قسمت سر، كه مقابل پيشانى است جاى مسح مى باشد و هر جاى اين قسمت را به هر اندازه مسح كند كافى است. اگر چه احتياط مستحبّ آن است كه از درازا به اندازه درازاى یک انگشت و از پهنا به اندازه پهناى سه انگشت بسته، مسح نمايد».[36]
بنابر این از جهت اندازه مسح سر، به هر مقدار که باشد کافی است. اما درباره بالا یا پایین کشیدن مسح سر، برخی از مراجع عظام تقلید بالا به پایین کشیدن مسح سر را لازم ندانسته و پایین به بالا را هم کافی می دانند:
امام خمینی (ره): بعد از شستن هر دو دست بايد جلوى سر را با ترى آب وضو كه در دست مانده مسح كند. و لازم نيست با دست راست باشد يا از بالا به پايين مسح نمايد.
حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی): كشيدن مسح سر از بالا به پايين لازم نيست.
حضرت آیت الله نوری همدانی (مدظله العالی): لازم نيست كه از بالا به پائين مسح نمايد.
حضرت آیت الله سیستانی (مدظله العالی): احتياط مستحب آن است كه مسح را از بالا به پايين انجام دهد.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی (مدظله العالی): بهتر اين است كه از بالا به پايين دست بكشد، ولى عكس آن يعنى از پايين به بالا نيز اشكال ندارد.
حضرت آیت الله صافی (مدظله العالی): احتياط آن است كه مسح از بالا به پايين باشد اگر چه أقوى جواز مسح از پايين به بالا است.[37]
و برخی دیگر، به احتیاط واجب، مسح از بالا به پایین را لازم دانسته اند.
حضرت آیت الله بهجت (مدظله العالی): احتياط واجب در مسح سر از بالا به پائين است.
حضرت آیت الله زنجانی (مدظله العالی): احتياط آن است كه مسح را از بالا به پايين انجام دهد.
ثابت بودن اعضای مسح در وضو
در هنگام کشیدن مسح سر یا پا، در مورد تحرک اعضای مسح باید به نکات زیر توجه کرد:
در مسح سر و پا تکیه دادن به تکیه گاه یا تکیه ندادن شرط نشده است، بلکه ملاک آن است که سر و پا ثابت نگه داشته شوند و دست روى آنها كشیده شود. و اگر گفته شده است که پا به تکیه گاهی تکیه داده شود؛ برای آن است که ثابت بماند.
حضرت إمام خمينی (ره) در این زمینه فرموده اند: “در مسح سر و روى پا بايد دست را روى آنها بكشد و اگر دست را نگه دارد و سر يا پا را به آن بكشد وضو باطل است، ولى اگر موقعى كه دست را مى كشد سر يا پا مختصرى حركت كند، اشكال ندارد”.[38]
حکم مسح بر موی مصنوعی سر
حکم چگونگی مسح سر فردی که به دلایلی همچون ریزش مو ناچار به استفاده از کلاه گیس می باشد، طبق پاسخ دفاتر مراجع تقلید به شرح زیر می باشد:
دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):
موى مصنوعى اگر به نحو کلاه گيس باشد، واجب است براى مسح سر و غسل، آن را بردارد، ولى اگر موى مصنوعى بر پوست سرکاشته شده باشد و برداشتن آن از جلوى سر باعث عسر و حرجى شود که عادتاً قابل تحمل نيست، مسح سر و غسل با آن مجزى است.
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی):
به مقداری که موجب عسر و حرج می شود می توانید بر روی آن مسح کنید.
پاسخ حضرت آیت الله مهدی هادوی تهرانی (دامت برکاته) به سؤال مذکور به این شرح است:
1. اگر موی کاشته شده، موی طبیعی و دارای رشد باشد و جزء بدن محسوب شود، حکم موی اصلی شخص را دارد.
2. اگر موی کاشته شده، الیاف مصنوعی یا طبیعی بدون رشد باشد، چون برداشتن آن میسور نیست، مسح روی آن جایز است، اگر امکان مسح انتهای آن که در تماس با پوست است وجود نداشته باشد، و الا باید انتهای آن را مسح کند. در غسل هم باید آب را به پوست برساند.
3. اگر موی مصنوعی با چسب به پوست سر چسبیده باشد و کندن آن متعذر یا متعسر باشد و تمام جلوی سر (محل مسح) را پوشانده باشد، مسح بر روی آن جایز است و برای غسل شستن آن مجزی است.
4. اگر موی مصنوعی چسبیده برای وضو برداشتن آن عسر و حرج داشته باشد، ولی برای غسل برداشتنش ممکن باشد، در وضو مسح بر آن در صورتی که تمام محل مسح را پوشانده باشد، مجزی است، ولی برای غسل باید آن را بردارد.
5. در نماز استفاده از موی مصنوعی اگر از اجزای حیوان غیر مأکول اللحم یا نجس نباشد، اشکالی ندارد.
تافت و مواد نگه دارنده مو در وضو
در وضو باید صورت و دست ها شسته و قسمتی ازجلوی سر و روی پاها مسح شود.[39] بنابراین، اگر انسان در موقع وضو موها را کنار زده و بر پوست سر مسح بکشد، وضویش صحیح است و استفاده از تافت و مواد نگه دارنده برای وضو ضرری ندارد.
نظر حضرت آیت الله مهدی هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است:
اگر تافت یا مواد نگه دارنده، مانع رسیدن رطوبت به پوست سر یا موی جلوی سر نباشد، وضو با آن اشکالی ندارد. برای آگاهی بیشتر به نمایه: مسح بر موی سر ژل دار، سؤال 3274 (سایت اسلام کوئست: 3549) مراجعه کنید.
مسح سر و موی چرب شده
شرط وضوی صحیح آن است که آب به اعضای وضو برسد. یکی از اعضای وضو سر انسان است که باید با رطوبتی که از آب وضو در کف دست باقی مانده است مسح شود، اما هميشه لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد، بلكه بر موى جلوى سر هم صحيح است. ولى كسى كه موى جلوى سر او به اندازه اى بلند است كه اگر مثلًا شانه كند به صورتش مىريزد، يا به جاهاى ديگر سر مى رسد، بايد بيخ موها را مسح كند (يا فرق سر را باز كرده پوست سر را مسح نمايد) و اگر موهايى را كه به صورت مى ريزد يا به جاهاى ديگر سر مى رسد، جلوى سر جمع كند و بر آنها مسح نمايد، يا بر موى جاهاى ديگر سر، كه جلوى آن آمده مسح كند باطل است.[40]
از سوی دیگر کسی که می خواهد وضو بگیرد، باید هر چيزى را كه مانع رسيدن آب به اعضای وضو است، برطرف كند. بنا براين كسانی كه مسح بر روی موی سر برای وضويشان كفايت می كند، بايد دقت کنند که مانعی در رسیدن آب به موی آنان نباشد و اگر ژلی که به سر یا موهای خود زده اند مانع رسیدن آب به موها باشد، باید آن را بر طرف کنند و یا پوست سر را مسح کنند.
اطمینان از نبود مانع در اعضای وضو
در همۀ رساله های عملیه آمده است که: “اگر انسان شک كند كه به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد؛ مثل آن كه بعد از گِل كارى شک كند گِل به دست او چسبيده يا نه، بايد وارسى كند، يا به قدرى دست بمالد كه اطمينان پيدا كند كه اگر بوده برطرف شده يا آب به زير آن رسيده است”.[41] بنابر این؛ چون در وضو لازم است آب به همۀ اعضای وضو برسد، کسی هم که به هر دلیل قسمتی از پوست اعضای وضویش كنده شده، اما هنوز کاملاً جدا نشده است و گاهى به بدن مى چسبد و گاهى فاصله پیدا می کند، بايد آن را قطع كند يا در هنگام وضو دقت کند که آب به زير آن برسد. همۀ کسانی که با رساله و مسائل شرعی مأنوس هستند، در مواقعی که احتمال عقلائی به وجود مانعی در اجزای وضو می دهند، چنین دقت ها و وارسی هایی را انجام می دهند؛ زیرا در صورت صحیح نبودن وضو، نماز به تبع آن باطل می شود. پس لازم نیست که همیشه قبل از هر بار وضو گرفتن یک بار تمام اعضای وضو بررسی گردد، بلکه تنها در مواردی که احتمال عقلائی به وجود مانعی در اجزای وضو داده می شود، ابتداء باید از نبودن مانع اطمینان حاصل نموده و سپس وضو گرفت.
صحت وضو با تاتو
در مورد نقش تاتوی ابرو در صحت یا بطلان وضو، پاسخ هایی از دفاتر آیات عظام دریافت شده، که به این شرح می باشد:
دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):
اگر مانع رسيدن آب به محل وضو يا غسل باشد، بايد آن را برطرف کرد مگر اين که تاتو زير پوست باشد که در اين صورت اشکال ندارد.
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی):
مانع وضو نیست.
دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مدظله العالی):
اگر عمل مذکور مانع از رسیدن آب وضو و غسل به بشره باشد، جایز نیست.
لاک ناخن و وضو
تمام مراجع معظم تقلید در شرایط وضو فرموده اند: یكی از شرایط صحیح بودن وضو این است كه مانعی از رسیدن آب بر عضوی كه باید در وضو شسته یا مسح شود، نباشد. بنابر این قبل از وضو باید هر چیزی كه مانع رسیدن آب به اعضای وضو است برطرف شود و الا وضو باطل است،[42] ولی اگر بعد از وضو گرفتن موانع پیش آید نماز اشكالی ندارد. همچنین اگر موانع مانند لاک، روی ناخن انگشتان پا باشد بر طرف کردن موانع یک انگشت از هر پا برای وضو کافی است و لازم نیست در همۀ انگشتان پا برطرف شود.[43]
کاشت ناخن و وضو
حکم مراجع عظام تقلید در مورد مانع بودن کاشت ناخن برای وضو، به شرح زیر است:
دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):
اگر ناخن كاشته شده قابل برداشتن نبوده يا ازاله آن مستلزم ضرر و مشقّت باشد و با وجود ناخن ها قدرت بر رساندن رطوبت به پوست دست نباشد، مسح بر روى همين ناخنها كافى است.
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی):
مانع وضو است.
دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدظله العالی):
بايد قبل از وضو آنچه را كه مانع رسيدن آب به عضو وضوء باشد جدا كرد.
وضو با ناخن بلند
در وضو لازم است دست ها از آرنج تا سر انگشت ها به طور کامل شسته شود.[44] بنابراین ناخن ها و مقدار معمولی از آن که بلند شده است (2 تا 3میلی متر) جزو انگشت به حساب می آید و لازم است به طور کامل شسته شود و اگر موانعی (لاک، رنگ و… ) دارد بر طرف شود.
پاسخ حضرت آیت الله مهدی هادوی تهرانی:
1. شستن ناخن در محدودۀ دست در وضوء واجب است و اگر مانعی از رسیدن آب به آن وجود داشته باشد، باید برطرف شود.
2. شستن ناخنی که از محدودۀ دست خارج است، در وضوء از نظر مشهور علما واجب است و اگر مانعی از رسیدن آب به آن وجود داشته باشد، باید برطرف شود. این نظر هرچند مطابق احتیاط است، ولی از آن جا که چنین ناخنی از محدوده دست خارج است و اطلاق «فاغسلوا وجوهکم و أیدیکم الی المرافق» (مائده: 6) آن را شامل نمی شود و بنابر صحیحۀ زراره[45] محدودۀ دست در وضوء از مرفق (آرنج) تا نوک انگشتان است، اقوی عدم وجوب شستن ناخن خارج از محدوده دست در وضوء است و وجود مانع از رسیدن آب به آن ضرری به صحت وضوء وارد نمی کند.
حکم خالکوبی در وضو
اکثر مراجع تقلید در خصوص خالکوبی فرموده اند: اگر خالكوبى مجرد رنگ باشد و يا در زير پوست بوده و بر ظاهر پوست چيزى كه مانع از رسيدن آب بر آن شود، وجود نداشته باشد، وضو صحيح است.[46] مگر زمانی که مانع مذکور روی پوست بوده و دارای جرم باشد به نحوی که مانع از رسیدن آب به پوست شود؛[47] در این صورت می بایست ابتداء مانع را برطرف و سپس اقدام به وضو کرد.
بنابراین؛ اگر خالکوبی و شبیه به آن، جرم داشته باشد و مانع از رسيدن آب وضو به بدن شود بايد قبل از وضو برطرف شود.[48] در غیر این صورت اگر همانند خالکوبی و زیر پوست باشد که مانع از رسیدن آب بر آن نشود اشکالی ندارد.
جوهر خودکار در اعضای وضو
چنانچه جوهر خودکار جرم داشته باشد مانع وضو است و باید برطرف شود،[49] اما اگر جرم نداشته باشد و تنها رنگ آن باقی باشد وضو صحیح است. بنابر این نمی توان یک حکم برای همۀ خودکارها بیان کرد.
به جا ماندن اثر جرم در وضو
گاهى اثر اشیاء مانند گچ يا صابون، بعد از وضو گرفتن در اطراف ناخن هاى دست و پا مشاهده مى شود كه هنگام وضو ديده نمى شد، ولى بعد از فارغ شدن از وضو، سفيدى صابون يا گچ آشكار مى شود. در حالى كه بعضى از افراد هنگام وضو به اين مسئله جاهل هستند و يا توجهى به آن ندارند و با فرض وجود اثر گچ يا صابون يقين به رسيدن آب به زير آن حاصل نمى شود. در این صورت مجرد وجود اثر گچ يا صابون كه بعد از خشک شدن اعضاء ظاهر مى شود، ضررى به وضو يا غسل نمى رساند، مگر اين كه داراى جرمى باشد كه مانع از رسيدن آب به بشره شود.[50]
وضوی بعد از غسل جنابت
اگر کسی غسل جنابت انجام داده باشد، تا زمانی که حدثی (ادرار، مدفوع، …) از او صادر نشده، باید با همان غسل جنابت نماز بخواند و نباید وضو بگیرد. ولی اگر بدون صادر شدن حدث، وضو گرفت، کار حرامی انجام داده است، ولی غسل و نمازش صحیح است.[51] و اگر به هر دلیل وضویش باطل شد باید برای نماز وضو بگیرد.[52] اما اگر احتمال می دهد بعد از غسل عملی که وضو را باطل می کند از او سر زده هر چند وضو گرفتن واجب نیست، ولی بهتر است وضو بگیرد.
پاسخ حضرت آیت الله مهدی هادوی تهرانی (دامت برکاته) در این مورد به این شرح است:
بعد از غسل جنابت، مادامی که حدث اصغر حادث نشده، وضو لازم نیست، بلکه بنابر احتیاط، وضو جایز نیست و اگر شخص وضو بگیرد، هر چند بنابر احتیاط فعل حرامی انجام داده است، ولی غسل و نماز وی صحیح است.
اما اگر بعد از غسل جنابت حدث اصغر، مانند ادرار، حادث شود، برای نماز یا هر عمل مشروط به طهارت از حدث باید وضو گرفت.
غسلهای غیر جنابت به جای وضو
در خصوص این که غسل غیر واجب از وضو کفایت می کند یا خیر؟ نظرات گرانقدر مراجع عظام (حفظهم الله تعالی) چنین است:
آيات عظام امام، بهجت، خامنه اى و صافى: تنها با غسل جنابت مى توان نماز خواند، ولى با غسل هاى ديگر بايد وضو هم گرفت.[53]
آيت الله مكارم: با همه غسل هاى واجب و مستحب، مى توان نماز خواند و گرفتن وضو واجب نيست، اما احتياط مستحب آن است كه در غير غسل جنابت، وضو هم بگيرد.[54]
آيت الله فاضل: با همه غسل هاى واجب -غير از غسل استحاضه متوسطه- مى توان نماز خواند، اگر چه احتياط مستحب آن است كه [در غير غسل جنابت] وضو هم بگيرد.[55]
آيات عظام تبريزى، سيستانى، نورى و وحيدخراسانی: با همه غسل هاى واجب و مستحب -غير از غسل استحاضه متوسطه- مى توان نماز خواند، اگر چه احتياط مستحب آن است كه [در غير غسل جنابت] وضو هم بگيرد.[56]
وضوی جبیره
چيزى كه با آن زخم و شكسته را مى بندند (بانداژ) و دوايى كه روى زخم و مانند آن مى گذارند جبيره ناميده مى شود. وضوی با آن را، وضوی جبيره ای می گویند. مراجع تقلید درباره وضوی جبیره ای فرموه اند:
اگر زخم يا دُمل يا شكستگى در صورت و دست ها است و روى آن باز است و آب ريختن روى آن ضرر دارد، اگر جبيره اطراف آن را بشويد كافى است، ولى چنانچه كشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد، بهتر آن است كه دست تر بر آن بكشد و بعد پارچه پاكى روى آن بگذارد و دست تر را روى پارچه هم بكشد. و اگر اين مقدار هم ضرر دارد يا زخم نجس است و نمى شود آب كشيد، بايد اطراف زخم را به طورى كه در وضو گفته شد، از بالا به پايين بشويد و بنابر احتياط مستحبّ پارچه پاكى روى زخم بگذارد و دست تر روى آن بكشد و اگر گذاشتن پارچه ممكن نيست شستن اطراف زخم كافى است و در هر صورت تيمم لازم نيست.[57]
اگر نمى شود روى زخم را باز كرد ولى زخم و چيزى كه روى آن گذاشته پاک است و رسانيدن آب به زخم ممكن است و ضرر و زحمت و مشقت هم ندارد، بايد آب را به روى زخم برساند و اگر زخم يا چيزى كه روى آن گذاشته نجس است، چنانچه آب كشيدن آن و رساندن آب به روى زخم ممكن باشد بدون زحمت و مشقت، بايد آن را آب بكشد و موقع وضو آب را به زخم برساند و در صورتى كه آب براى زخم ضرر دارد، يا آن كه رساندن آب به روى زخم ممكن نيست، يا زخم نجس است و نمى شود آن را آب كشيد بايد اطراف زخم را بشويد و اگر جبيره پاک است روى آن را مسح كند و اگر جبيره نجس است يا نمى شود روى آن را دست تر كشيد؛ مثلًا دوايى است كه به دست مى چسبد، پارچه پاكى را به طورى كه جزو جبيره حساب شود روى آن بگذارد و دست تر روى آن بكشد و اگر اين هم ممكن نيست، احتياط واجب آن است كه وضو بگيرد و تيمم هم بنمايد.[58]
اما اگر زخم يا دمل يا شكستگى در محل مسح است (جلوى سر يا روى پاها) و روى آن باز است، چنانچه نتواند آن را مسح كند، بايد پارچه پاكى روى آن بگذارد و روى پارچه را با ترى آب وضو كه در دست مانده مسح كند و بنابر احتياط مستحبّ تيمم هم بنمايد و اگر گذاشتن پارچه ممكن نباشد، بايد به جاى وضو تيمم كند و بهتر است يک وضو بدون مسح هم بگيرد.[59]
جراحت در اعضای وضو
در رساله های عملیه آمده است: “اگر در صورت و دست ها و جلوى سر و روى پاها به واسطۀ سوختن يا چيز ديگر، برآمدگى (تاول) پيدا شود، شستن و مسح روى آن كافى است. و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوست يک قسمت آن كنده شود، لازم نيست آب را به زير قسمتى كه كنده نشده برساند، ولى چنانچه پوستى كه كنده شده گاهى به بدن مى چسبد و گاهى بلند مى شود بايد آن را قطع كند يا آب را به زير آن برساند.[60]
بنابراین، در جاهایی که لازم است آب به زير قسمتى كه كنده نشده برسد، اگر انسان فراموش کرد و آب را به زير آن نرساند و نماز خواند، وضویش باطل و در نتیجه نمازش نیز باطل است. و باید به صورت صحیح وضو بگیرد و نماز را دوباره بخواند.
وجود مانع در اعضای وضو و جبیره
فتوای فقها در مورد وضوی شخصی که مانع در اعضای وضویش وجود دارد، متفاوت است که در ذیل مطرح می شود:
1. چنین شخصی بايد به دستور جبيره عمل كند[61] و بنا بر احتياط واجب اگر تمام يا بعض محلّ تيمّم بى مانع باشد، تيمّم هم بنمايد.[62]
2. فقط در صورتی که آن چيزى كه چسبيده، دوا باشد؛ حكم جبيره را دارد.[63]
3. وظيفه اش تيمّم است،[64] مگر در صورتى كه در جاى تيمم هم (مانع) چسبيده باشد كه در اين صورت، وضو كافى است.[65]
4. وظيفه اش تيمّم است، مگر آن كه آن چيز در مواضع تيمّم باشد كه در اين صورت لازم است بين وضو و تيمّم جمع كند.[66]
لاک ناخن و وضوی جبیره
چنانچه لاکی برای ناخن استفاده شده که بتوان آن را به راحتی برطرف نمود، در آن صورت وظیفۀ چنین شخصی وضو می باشد، بر این اساس اگر از رنگ استفاده کرده که دارای جرم باشد به نحوی که مانع از رسیدن آب به ناخن شود، وضوی گرفته شده و کلیۀ اعمالی که مشروط به وضو و غسل بوده، باطل است،[67] پس از برطرف شدن مانع می بایست مجدداً اعاده گردد، ولی زمانی که برطرف نمودن آن ممکن نباشد و یا به قدری مشقت دارد که قابل تحمل نباشد، در آن صورت می بایست به دستور جبیره عمل نماید[68] بدین نحو که اطراف آن را بشوید و روی آن دست بکشد، اما اگر مانع مذکور در موضع های تیمم باشد و نیز برطرف نمودن آن هم ممکن نباشد، می بایست بین وضو و تیمم جمع نماید.[69]
این مسئله از دفاتر مراجع عظام استفتاء شده که پاسخ های آن به شرح زیر می باشد:
دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):
در فرض سؤال بايد وضوى جبيره بگيرد.
دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدظله العالی):
نماز با لاک ناخن باطل است وضو و غسل نیز باطل می باشد، البته انجام کاری که باعث شود انسان نتواند وضو بگیرد جایز نیست. بنابر این لازم است لاک را زائل کند و وضو بگیرد. در صورت تنگی وقت باید تیمم کند، ولی فعل حرامی مرتکب شده؛ زیرا انسان نمی تواند کاری کند که موجب اخلال در اداء فعل واجب باشد.
دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی (مدظله العالی):
وضوی جبیره ای بگیرد.
نظر حضرت آیت الله مهدی هادوی تهرانی (دامت برکاته) بدین شرح می باشد:
وضوی متعارف جبیره ای در این فرض کافی است، هر چند احتیاط جمع بین وضو و تیمم است.
شکیات وضو
شک در وضو، دارای احکامی است که به آنها اشاره میشود:
شک در اثناء و بعد از وضو
اگر در بین وضو شک شود که عضوی از اعضای وضو شسته یا مسح شده است؟ باید برگشته و جزء مشکوک انجام داده شود، سپس به ترتیب وضو تمام گردد. ولی اگر بعد از پایان وضو، شک شود که عضوی از اعضای وضو را شسته یا مسح کرده، به شک اعتنا نمی کند.
در زیر فتوای برخی از فقها بیان می شود:
حضرت امام خمینی (ره): «اگر شک بعد از فراغ (اتمام) وضو است اعتنا نكند و چنان چه در اثنای وضو شک كند، اعتنا كند، مگر این که كثير الشك باشد».[70]
حضرت آیت الله مکارم شیرازی: «اگر بعد از فراغت وضو شكّ كند همۀ كارهاى وضو را انجام داده يا نه، يا شرايط در آن جمع بوده يا نه، اعتنا نكند، امّا اگر در حال وضو شكّ كند بايد به جا آورد».[71]
حضرات آیات گلپایگانی، صافی، بهجت: «اگر بعد از وضو يا در بين آن يقين كند كه بعضى جاها را نشسته يا مسح نكرده است، چنانچه رطوبت جاهايى كه پيش از آن است خشك شده باشد بايد دوباره وضو بگيرد و اگر خشك نشده بايد جايى را كه فراموش كرده و آن چه بعد از آن است بشويد يا مسح كند و اگر در بين وضو در شستن يا مسح كردن جايى شكّ كند بايد به همين دستور عمل كند».[72]
حضرت آیت الله فاضل لنکرانی: «اگر بعد از آن که از وضو فارغ شده شک کرده، اعتنا نکند و وضویش صحیح است، ولی اگر در اثنا شک کرده باید برگردد و مشکوک را بیاورد، پس از آن به ترتیب وضو را تمام کند».[73]
شک در سرایت نجاست به اعضای وضو
شخصی وضو می گیرد و بعد از وضو می فهمد صورتش قبل از وضو خونی بوده است، در این صورت اگر هنگام وضو خون صورت خود را شسته باشد و یک مشت دیگر آب برای وضو به صورت خود زده باشد (که معمولا اکثر افراد در موقع وضو گرفتن عادت دارند بیش از یک مشت آب به صورت خود می زنند) هم صورت پاک شده و هم وضو صحیح است و همۀ قسمت های بدن هم پاک است و هر جایی که دست زده باشد نیز پاک است و جای هیچ گونه شکی نیست.
ولی اگر با دو مشت آب، صورت را شسته باشد صورت و چیزهایی که با رطوبت با صورت تماس پیدا می کند نجس خواهد بود و وضو باطل است. و اگر پس از شستن صورت دست ها را زیر شیر آب گرفته باشد دست ها قطعا پاک است؛ زیرا تنها دست راست در اثر تماس با صورت نجس شده بود که اگر بعد از شستن صورت این دست را شسته باشد این هم پاک شده است. و در این حالت نیز به جاهایی که دست رسیده، مثل سر و روی پاها (برای مسح کشیدن) نجس نشده است.
به هر حال در صورتی که یقین به نجاست دست باشد، چیزهایی که با رطوبت آن تماس داشته باشند و رطوبت نیز منتقل گردد موجب نجس شدن آن چیز می شود، اما باید توجه داشت که در این امر نباید وسواس به خرج داد و باید از وسواس اجتناب نمود.
مبطلات وضو
هفت چيز وضو را باطل مى كند:
اول: بول.
دوم: غائط.
سوم: باد معده و روده كه از مخرج غائط خارج شود.
چهارم: خوابى كه به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود، ولى اگر چشم نبيند و گوش بشنود وضو باطل نمى شود.
پنجم: چيزهايى كه عقل را از بين مى برد؛ مانند ديوانگى و مستى و بى هوشى.
ششم: استحاضه زنان.
هفتم: كارى كه براى آن بايد غسل كرد، مانند جنابت.[74]
استفراغ، خون ریزی و صحت وضو
خونریزی و نجاست اعضای وضو و سایر اعضای بدن، و یا استفراغ كردن بعد از وضو یا در حال وضو به اتفاق تمام علماء موجب باطل شدن وضو نمی باشد. مبطلات وضو هفت چیز است كه موارد مذکور جز آن هفت چیز نیست.
البته یکی از شرایط وضو این است که با آب پاک باشد، بنابر این اگر در حین وضو از یکی از اعضای وضو خون جاری شود ممکن است آب وضو یا مسح نجس شود که از این جهت ممکن است وضو دچار مشکل شود؛ از این رو در موارد خون ریزی بدن باید مواظبت کرد که آب وضو نجس نشود و نجاست به اعضاء دیگر سرایت نکند.
تماس زوجین و ابطال وضو
در صورتی که تماس زن و شوهر در حدی باشد که هیچ یک از موارد ابطال وضو -در موضوع مبطلات وضو به آن پرداخته شد- اتفاق نیفتاده باشد موجب نقض وضو نمی گردد. و آب هایی که در چنین مواقعی از انسان خارج می شود محکوم به طهارت است. (تنها بول و منی نجس هستند و خروج شان موجب بطلان وضو می شوند).
اما اگر انسان جماع كند و به اندازه ختنه گاه يا بيشتر داخل شود، در زن باشد يا در مرد در قُبُل باشد يا در دُبُر، بالغ باشند يا نابالغ اگر چه منى بيرون نيايد، هر دو جنب شده و می بایست غسل کنند. مگر زمانی که شک كنند به مقدار ختنه گاه داخل شده است يا خیر، که در این صورت غسل بر آنها واجب نيست،[75] و به تبع، وضو نیز نقض نمی گردد.
بطلان وضو در وسط نماز
اگر انسان مرضى دارد كه بول او قطره قطره مى ريزد يا نمى تواند از بيرون آمدنِ غائط یا باد معده خوددارى كند؛ یا، از اول وقت نماز تا آخر وقت به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مى كند و یا نمی کند.
در صورت اول: بايد نماز را در وقتى كه مهلت پيدا مىكند بخواند و اگر مهلت او به مقدار كارهاى واجب نماز است، بايد در وقتى كه مهلت دارد فقط كارهاى واجب نماز را به جا آورد و كارهاى مستحبّ آن مانند اذان و اقامه و قنوت را ترک نمايد.
اما در صورت دوم: اگر در بين نماز چند دفعه بول از او خارج مىشود، وضوى اوّل كافى است، ولى چنانچه در بين نماز چند مرتبه غائط یا باد معده از او خارج مى شود، اگر نتواند هيچ مقدار از نماز را با وضو بخواند، مى تواند چند نماز را با يک وضو بخواند، مگر اختياراً بول يا غائط كند يا چيز ديگرى كه وضو را باطل مى كند پيش آيد.[76]
اما اگر بتواند مقدارى از نماز را با وضو بخواند، اگر بخواهد بعد از هر دفعه وضو بگيرد سخت نيست، بايد ظرف آبى پهلوى خود بگذارد و هر وقت غائط از او خارج شد وضو بگيرد و بقيه نماز را بخواند،[77] اما اگر وضو گرفتن بعد از هر دفعه براى او سخت است، بايد براى هر نماز يک وضو بگيرد.[78]
كسى كه غائط پى در پى از او خارج مى شود، براى به جا آوردن سجده و تشهّد فراموش شده و نماز احتياط -كه بايد بعد از نماز انجام داد- در صورتى كه آنها را بعد از نماز فوراً به جا بياورد، وضو گرفتن لازم نيست.[79]
[1]. مائده، 5 و 6.
[2]. طوسی، تهذيب الأحكام، ج 1، ص 63، حدیث 25، چاپ دار الکتب الاسلامیة، سال 1365 ش؛ “رُوِيَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ قَالَ: غَسْلَتَانِ وَ مَسْحَتَانِ”.
.[3] مائده، 6.
[4]. مغنیه، محمد جواد، الفقة علی المذاهب الخمسة، ص 80؛ جزیری، عبد الرحمن، الفقة علی المذاهب الاربعة، ج 1، ص 65، مبحث بیان عدد السنن و غیرها…؛ صلاة المؤمن القحطانی، ج 1، ص 41و42.
[5]. وسائلالشيعة ج 1، ص 387، ابواب الوضوء، باب 15، بَابُ كَيْفِيَّةِ الْوُضُوءِ وَ جُمْلَةٍ مِنْ أَحْكَامِهِ.
[6]. مائده،6.
[7]. وسائل الشیعة، ج1، ابواب الوضوء، باب 19، ح 1.
[8]. «مرافق» جمع «مرفق» به معنای «آرنج» است.
[9]. برای آگاهی بیشتر رجوع شود به: عطائی اصفهانی، علی؛ چرا؟ چرا؟؛ ص، 27-19.
[10]. غایت به معنای «تا».
[11]. یعنی محدوده دستی که باید شسته شود تا آرنج است.
[12]. یعنی نه این که شستن تا آرنج است و از این جهت توهم شود که کیفیت شستن باید به سمت و سوی آرنج باشد.
[13]. من به معنای «از».
[14]. مع به معنای «با».
[15]. وسائلالشيعة ج1، ص، 406.
[16]. کلینی، كافي، ج 3 ص، 25، حدیث 4، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش.
[17]. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1،ص 418، چاپ دوم، انتشارات مؤسسه آل البیت، قم، 1414.
[18]. وسائل الشیعة، ج 1،ص 419.
[19]. طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، محمد باقر، ج 5، ص 378، دفتر انتشارات اسلامی، قم.
[20]. تفسیر المیزان، موسوی همدانی، محمد باقر، ج 5، ص 379.
[21]. زمخشری، محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج 1، ص611 ، دار الكتاب العربي، چاپ سوم، بيروت، 1407 ق.
.[22] مائده، 6، “يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ”.
[23]. رازی، ابو عبد الله فخر الدین محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 11، ص 306، دار احياء التراث العربى، چاپ سوم، بيروت، 1420 ق؛ رشید رضا، محمد، تفسیر القران الحکیم (تفسیر المنار)، ص 233، دار المعرفة، چاپ دوم، بیروت.
[24]. نک: طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، موسوی همدانی، ج 5، ص 363، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، 1374ش.
[25]. اعراف،12.
[26]. شیطان در پاسخ به خداوند که به او فرمود: «در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟» گفت: «من از او بهترم (چون) مرا از آتش آفريدهاى و او را از گل.
[27]. تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ج 8، ص 331.
[28]. طوسی، تهذيبالأحكام، ج 1، ص 62، ح 20؛ برای اطلاع بیشتر به تضارب آراء در این باب به رساله شیخ مفید، المسح على الرجلين، ص 25 در این زمینه مراجعه کنید.
[29]. توضيح المسائل (محشى – امام خمينى)، ج1، ص 200، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ هشتم، قم، 1424ق.
[30]. صافی گلپايگانى، لطف الله، جامع الأحكام (صافى)، ج1، ص، 35، انتشارات حضرت معصومه، چاپ چهارم، قم، 1417 ق.
[31]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج1، ص 158، م 256: جاى مسح بايد خشک باشد. و اگر به قدرى تر باشد كه رطوبت كف دست به آن اثر نكند مسح باطل است. ولى اگر ترى آن به قدرى كم باشد كه رطوبتى كه بعد از مسح در آن ديده مى شود بگويند فقط از ترى كف دست است اشكال ندارد.
[32]. توضيح المسائل، (المحشى للإمام الخميني) ج1، ص 155، م 245.
[33]. همان، ص 205، احكام وضو (استفتاءات از مقام معظم رهبرى) س، 146.
[34]. گلپایگانی، سید محمد رضا، مجمع المسائل ،ج1، ص 66.
[35]. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج 4، ص 198،چاپ دوم، مکتب نشر ثقافته الاسلامیه، 1408 ق.
[36]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج1، ص 157.
.[37] همان، ص 156.
.[38] توضيح المسائل، (المحشى للإمام الخميني)، ج 1، ص 159، م 255.
.[39]توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج1، ص 152، م 236.
.[40] توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج 1، ص 157، م 251.
[41]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج 1، ص 177، م 293.
[42]. توضیح المسائل مراجع مطابق با فتوای 12 تن از مراجع، ج 1، ص 163 و 173 و 187 و 188 و 217، چاپ سوم، دفتر انتشارات اسلامی، قم 1378ش.
[43]. نک: امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 1، کتاب طهارت، ص 24، م 14 – 16.
.[44] نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 19، م 5، “بعد از شستن صورت بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشت ها بشويد، و براى آن كه يقين كند آرنج را كاملًا شسته بايد مقدارى بالاتر از آرنج را هم بشويد”.
[45]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 45، ح 88.
[46]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج1، ص، 205.
[47]. همان، ص، 201.
[48]. مجمع المسائل، (للگلپايگاني) ج1، ص، 65.
[49]. امام خمینی، استفتائات، ج 1، ص 36.
.[50] استفتاء از دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی)
.[51] وضو گرفتن برای نماز بعد از غسلی که در اثناء آن و یا بعد از آن حدثی از انسان صادر نشده است، حرام می باشد. ولی غسل و نماز صحیح است؛
نک: العروة الوثقی (المحشی)، ج 1، ص 479؛ به نقل از نرم افزار پرسمان.
.[52] توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج 1، ص 227، م 391، كسى كه غسل جنابت كرده، نبايد (لازم نیست) براى نماز وضو بگيرد، ولى با غسل هاى ديگر نمى شود نماز خواند و بايد وضو هم گرفت.
[53]. توضيح المسائل مراجع، 391 و 646.
[54]. همان، م 391 و 646.
[55]. همان.
[56]. همان؛ آيت الله وحيد، توضيحالمسائل، م 397؛ آيتالله نورى، توضيحالمسائل، م 392 و 647.
[57]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج1، ص 189، م 325.
.[58] همان، ص 192، م 329.
[59]. همان، ص 190، م 326.
[60]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج 1، ص، 176، م 292.
.[61] آیات عظام: امام خمینی، خامنه ای، فاضل، بهجت، مکارم، نوری.
.[62] آیات عظام: گلپايگانى، صافى.
.[63] آیات عظام: خوئى، تبريزى و سیستانی.
.[64] آیت الله العظمی زنجانى.
.[65] آیات عظام: خوئى و تبريزى.
.[66] آیت الله العظمی سيستانى توضيح المسائل؛ (المحشى للإمام الخميني)، ج 1، ص 196، م 1338.
[67]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج1، ص 201.
[68]. همان، ص 196.
[69]. همان، سیستانی و زنجانی؛ بهجت: بايد بنا بر أظهر به دستور جبيره عمل كند. و احتياط در جمع بين تيمّم و وضوى جبيره اى است.
[70]. امام خمينى، استفتاءات، ج 1، ص 43، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، قم، 1422 ق.
[71]. امام خمينى، توضيح المسائل، بنى هاشمى خمينى، سيد محمد حسين، ج 1، ص 178، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ هشتم، قم، 1424 ق.
[72]. همان، ص 180.
[73]. فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، ص 56، س 151، چاپ مهر، چاپ دوم، قم، 1375ش.
[74]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج 1، ص 188.
[75]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج1، ص210.
[76]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج1، ص 183، م 309 و 310.
[77]. همان، ص 181، م 306 و 307 و م 311.
.[78] همان، ص 182، م 308 .
.[79] همان، ص 184، م 312.