searchicon

کپی شد

وضعیت سیاسی-اجتماعی زمان تأسیس حوزه آیت الله کوهستانی

جهت پی‌بردن به اهمیت تأسیس و بنیان حوزه بابرکت و ثمربخش آیت الله کوهستانی، باید موقعیت حساس و شرایط موجود در آن روزگار، مورد توجه عمیق قرار گیرد. آیت الله کوهستانی زمانی به ایران برگشت و تصمیم بر تشکیل حوزه و تربیت طلاب گرفت که ایران زیر سلطه و نفوذ استعمار رضاخانی بود. رضاخان به دستور اربابان خود تلاش فراوانی می‌کرد تا فرهنگ اسلامی ایران را دگرگون سازد و هرگونه مقاومتی را در هم بکوبد، حوزه‌های علمیه، مساجد، حسینیه و دیگر مراکز دینی را تعطیل کند و حتی از اقامه مجالس سوگواری سیدالشهداء (علیه السلام) جلوگیری می‌نمود. وی دستور داده بود چادرها را از سر زنان و عمامه‌ها را از سر طلاب و عالمان دینی بردارند، به گونه‌ای که کمتر زنی با حجاب چادر و کمتر عالمی با لباس روحانی جرأت می‌کرد در اجتماع حضور یابد. نقل شده: در شهرستان بهشهر تنها دو نفر از روحانیان معمم بودند: یکی آیت الله کوهستانی و دیگری حاج شیخ محمد حسن حجتی؛ نوه عالم ربانی ملا محمد اشرفی.

آیت الله کوهستانی خود در این باره فرموده بود: «وقتی آمدم، زمانی بود که با خود می‌گفتم: اگر بمیریم آیا کسی هست که نماز میت ما را بخواند؟ پس تکلیف ما چیست؟»،[1] زمانی بود که طلاب را می‌بردند و اذیت و آزار می‌کردند، در بعضی موارد به خود ایشان هتاکی می‌کردند، اما او گاهی طلاب را به بیرون کوهستان می‌برد و در داخل باغ انار به آنها درس می‌داد.

در چنین شرایط سخت و دشوار و موقعیت حساسی، آیت الله کوهستانی برای تربیت نسل جوانی که در آینده نزدیک بتوانند سنگرهای دفاعی اسلام را با لیاقت و شایستگی پر نمایند و با جدیت از حریم اسلام و میهن خویش دفاع کنند، تمامی امکانات خود را در راه وصول به آن هدف مقدس بسیج نمود. از آیت اللّه کوهستانی نقل شده‌است: «روزی که از نجف به مازندران آمدم، به همسرم گفتم: تو حاضری در حق طلاب مادری کنی و من پدری کنم و آن‌ها را تربیت نماییم تا نزد پروردگار، روسفید باشیم؟ قبول کرد و من هم تصمیم گرفتم در آن زمان که رضاشاه نمی‌گذاشت یک نفر معمم در ایران وجود داشته باشد، (طلاب زیادی را تربیت کنم به گونه‌ای که) دائما حدود دویست نفر طلبه در این مدارس، در این روستا تحصیل می‌کردند و تربیت می‌شدند».[2]

افزون بر شرایط نابسامان سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه، وضعیت مالی و اقتصادی مردم و خود مرحوم کوهستانی مناسب نبود، بنابراین ایشان از یک سو با مشکلات اجتماعی آن روز رو‌به‌رو بود و از سوی دیگر با وضع آشفته اقتصادی، دست به گریبان بود، ولی به یاری خدا و عنایات حضرت ولی عصر (علیه السلام) توانست همه موانع را پشت سر بگذارد و با همتی بلند و بصیرتی ژرف، کاروان علم و فضیلت را در آن منطقه، رهبری کند.[3]

 

[1]. کوهستانی، عبدالکریم، بر قله پارسایی، ص 55.

[2]. ابطحی، سید حسن، پرواز روح، ص 173؛ سایت حوزه نت، «پارسای کوهستان (ارتحال عارف کامل، آیت اللّه کوهستانی)».

[3]. بر قله پارسایی، ص 52 – 54.