searchicon

کپی شد

ورود انسان مست به مسجد

از جمله مسائلی که در رابطه با احکام ظاهری مسجد مطرح وجود دارد، ورود شخص مست به مسجد است. اگر ورود شخص مست به گونه­ای باشد که مستلزم هتک خانه خدا شود، بدون شکّ حرام است و بر مؤمنان واجب است که از هتک مسجد جلوگیری نموده و مانع ورود وی به مسجد شوند، اما صِرف داخل شدن مست با قطع نظر از هتک مسجد، ظاهراً دلیلی بر حرمت آن موجود نیست.

در قرآن کریم چنین آمده است: «… درحال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه می گویید …».[1] برخی از مفسّران مانند عبدالله، سعید بن مسیّب، ضحاک و عکرمه و حسن گفته­اند: مراد از لفظ «صلوة»، محلّ بجا آوردن نماز؛ یعنی «مساجد» است[2] و مؤیّد این قول، عبارت «إلاّ عابری سبیل» است؛ چرا که عبور در مورد محلّ نماز معنا دارد، نه در خود نماز.[3]

علاّمه طباطبایی (ره) در ذیل این آیه شریفه می فرماید: «مراد از لفظ (صلاة) در این آیه، مسجد است. دلیل بر این مطلب، عبارت «و لا جنباً الاّ عابری سبیل» می باشد و آنچه که این مجازگویی را اقتضا نموده است، عبارت «حتی تعلموا ما تقولون» است. چون اگر گفته می شد. «در حال مستی به مسجد نزدیک نشوید»، مناسب نبود که در مقام تعلیل، عبارت «تا این­که بدانید چه می گویید» ذکر شود و اگر صحیح هم بود، آن معنایی را که مورد نظر خداوند متعال است افاده نمی ­کرد. چون مقصود خداوند متعال، بیان این مطلب است که شما در حال نماز در مقابل مقام عظمت و کبریا قرار می گیرید و با پروردگار جهانیان سخن می گویید. پس به صلاح شما نیست که مست شوید و عقل خویش را به پلیدی شراب از بین ببرید و برای تفهیم این مطلب، مناسب همان است که گفته شود: «لا تقربوا الصلاة». ولی چون نماز بیشتر بر اساس سنّت پیامبر (ص) در مسجد به صورت جماعت برپا می شود و قصد خداوند متعال آن بوده که حکم دخول جنب در مسجد را نیز بیان نماید، به نحو اختصار این چنین فرموده است».[4]

البتّه نکته قابل ذکر این است که این مباحث مربوط به موردی است که ورود شخص مست به مسجد مستلزم هتک حرمت خانه خدا نباشد؛ زیرا در صورت هتک، تردیدی در حرمت نیست.

 



[1]. نساء، 43.

[2]. روایاتی از امام باقر (ع) نقل شده است که آن حضرت لفظ «صلوة» در آیه را به «مسجد» تفسیر نموده ­اند. رک: نورى، حسين‏، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، محقق و مصحح و ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، ج 1، ص 459.

[3]. رک: طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تحقيق: با مقدمه بلاغى، محمد جواد، ج 3، ص 81.

[4]. طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، ج 4، ص 360.