کپی شد

وحشت مشرکان از کاروان مسلمانان

زمانى‌که خبر نزدیک شدن مسلمانان به قریش رسید آن‌ها را ترساند.[1] آنان به رایزنى با یک‌دیگر پرداخته و مصمم شدند تا از ورود آن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به مکه جلوگیرى کنند. تصور آنان بر این بود که با توجه به وضعیت جنگى حاکم بر روابط آنان با رسول خدا (صلى الله علیه و آله)، ورود آنان به مکه، حتى براى انجام عمره، لطمه‌اى بر حیثیت قریش خواهد بود. در آن‌صورت اعراب تصور خواهند کرد که مسلمانان تا اندازه‌اى قدرتمند شده‌‌اند که به راحتى مى ‌توانند به مکه درآیند.

قریشیان هم‌پیمانان خود مانند ثقیف و احابیش را به یارى طلبیده، دویست سوار را به فرماندهى خالد بن ولید به سوى منطقه غمیم فرستادند. خودشان نیز کودکان خود را برداشته در وادى بَلْدح که در راه خروجى مکه به سمت حدیبیه بود مستقر شدند. جاسوسانى نیز بر کوه‌های اطراف گماشتند تا مراقب حمله مسلمانان از نواحى مختلف باشند.[2] قریش به وفور شترانى را ذبح کرده در چهار نقطه مکه اعراب را اطعام کردند.[3]

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) با شنیدن این خبر به مشاورت با اصحاب نشست. رایزنى در این بود که، آیا آنان باید با سواران دشمن رودررو مى‌شدند یا آن‌که آن‌ها را رها کرده به سراغ کسانى مى‌رفتند که در شهر بودند. عقیده عمومى آن بود که براى انجام عمره راهى شهر شوند، هرکسى در برابرشان ایستاد با وى بجنگند. آن‌حضرت پس از عبور از راه‌هاى سختى که به هدف دور شدن از سواران دشمن بود، در منطقه «حدیبیه» واقع در ۲۲ کیلومترى غرب شهر مکه -در راه جده- فرود آمد. سواران دشمن نیز در نزدیکى آنان مستقر شدند.[4]

 

[1]. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ترجمه: مهدوى دامغانى، محمود، ص۴۳۹.

[2]. المغازى، ج ۲، ص ۵۷۹؛ صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدى والرشاد، ج ۵، ص ۶۱؛ سایت اهل البیت.

[3]. مقریزی، تقی الدین احمد، امتاع الاسماع، ج 1، ص 280.

[4]. همان، 542؛ پرسمان دانشگاهیان.