Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

وجود نواب اربعه از نظر امامان معصوم (علیهم السلام)

با بررسی روایاتی که در توثیق و تأیید نواب اربعه از ناحیۀ امام عسکری (علیه السلام) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صادر شده، این نکته روشن می‌شود که اولین کسانی‌که به نواب اربعه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یقین و اعتقاد داشتند، بهترین های عالم در همه جنبه ها، یعنی امام معصوم بوده است. روایات در باره نواب اربعه زیاد است که در این جا به چند نمونه اشاره می‌شود:

1- امام هادی(علیه السلام) در پاسخ به این سؤال احمد بن اسحاق قمی که پرسید به هنگام عدم دسترسی به آن حضرت، به چه کسی مراجعه کند؟ فرمود: عمری (عثمان بن سعید عمری که از نواب اربعه می باشد) مورد اعتماد من است. آنچه به شما می گوید از جانب من می گوید پس به حرف او گوش دهید و از او اطاعت کنید؛ زیرا او امین و مورد اعتماد است.[1]

2- امام عسکری (علیه السلام) دربارۀ وی می فرماید: وی ثقه و امین است، او مورد اطمینان گذشتگان است، و نیز مورد اطمینان من در حال زنده بودنم و مردنم است هرچه او بگوید من گفته ام.[2]

همچنین امام عسکری (علیه السلام)، حضرت مهدی (علیه السلام) را به چهل نفر نشان داد، آن گاه فرمود بعد از این دیگر او را نمی بینید، پس به عثمان بن سعید که از نواب اربعه است روی بیاورید، در هر چه او می گوید، از او اطاعت کنید.[3]

3- امام عسکری (علیه السلام) در بارۀ محمد بن عثمان فرمود: همانا فرزند عثمان، محمد وکیل پسرم مهدی است.[4]

در توقیع امام مهدی(عج) خطاب به اسحاق بن یعقوب نیز درباره محمد بن عثمان و پدرش چنین آمده: “محمد بن عثمان العمری (که خدا از او و از پدرش راضی باشد)، مورد اعتماد من است و نامه او نامه من است. [5]


[1]. طوسی، محمد بن حسن، كتاب الغيبة للحجة، ص  243، العمری ثقتی فما ادّی الیک فعنّی یؤدّی و ما قال لک فعنّی یقول فاسمع له و اطعه فانه الثقة المأمون.

[2]. همان، ص 354.

[3]. همان، ص: 357، قَالَ وَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِکٍ الْفَزَارِیُّ الْبَزَّازُ عَنْ جَمَاعَةٍ مِنَ الشِّیعَةِ مِنْهُمْ عَلِیُّ بْنُ بِلَالٍ وَ أَحْمَدُ بْنُ هِلَالٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُعَاوِیَةَ بْنِ حُکَیْمٍ وَ الْحَسَنُ بْنُ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ فِی خَبَرٍ طَوِیلٍ مَشْهُورٍ قَالُوا جَمِیعاً اجْتَمَعْنَا إِلَى أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ع نَسْأَلُهُ عَنِ الْحُجَّةِ مِنْ بَعْدِهِ وَ فِی مَجْلِسِهِ أَرْبَعُونَ رَجُلًا فَقَامَ إِلَیْهِ عُثْمَانُ بْنُ سَعِیدِ بْنِ عَمْرٍو الْعَمْرِیُّ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ أَمْرٍ أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی فَقَالَ لَهُ اجْلِسْ یَا عُثْمَانُ فَقَامَ مُغْضَباً لِیَخْرُجَ فَقَالَ لَا یَخْرُجَنَّ أَحَدٌ فَلَمْ یَخْرُجْ مِنَّا أَحَدٌ إِلَى [أَنْ‏] کَانَ بَعْدَ سَاعَةٍ فَصَاحَ ع بِعُثْمَانَ فَقَامَ عَلَى قَدَمَیْهِ فَقَالَ أُخْبِرُکُمْ بِمَا جِئْتُمْ قَالُوا نَعَمْ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ جِئْتُمْ تَسْأَلُونِّی عَنِ الْحُجَّةِ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعَمْ فَإِذَا غُلَامٌ کَأَنَّهُ قِطَعُ قَمَرٍ أَشْبَهُ النَّاسِ بِأَبِی مُحَمَّدٍ ع فَقَالَ هَذَا إِمَامُکُمْ مِنْ بَعْدِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیْکُمْ أَطِیعُوهُ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِی فَتَهْلِکُوا فِی أَدْیَانِکُمْ أَلَا وَ إِنَّکُمْ لَا تَرَوْنَهُ مِنْ بَعْدِ یَوْمِکُمْ هَذَا حَتَّى یَتِمَّ لَهُ عُمُرٌ فَاقْبَلُوا مِنْ عُثْمَانَ مَا یَقُولُهُ وَ انْتَهُوا إِلَى أَمْرِهِ وَ اقْبَلُوا قَوْلَهُ فَهُوَ خَلِیفَةُ إِمَامِکُمْ وَ الْأَمْرُ إِلَیْهِ.

[4]. همان، ص 356 ،وَ اشْهَدُوا عَلَیَّ أَنَّ عُثْمَانَ بْنَ سَعِیدٍ الْعَمْرِیَّ وَکِیلِی وَ أَنَّ ابْنَهُ‏ مُحَمَّداً وَکِیلُ ابْنِی مَهْدِیِّکُمْ .

[5]. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج ‏2، ص 485، … و اما محمد بن عثمان العمری رضی الله تعالی عنه و عن ابیه من قبل، فانه ثقتی و کتابه کتابی.