Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

والدین امام سجاد (زین العابدین)‏ (علیه السلام)

نام پدر بزرگوار امام سجاد (علیه السلام) امام حسین بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام) است. اما در مورد نام ‏مادر بزرگوار آن حضرت در بین مورخان اختلاف وجود دارد؛ لذا برای مادر ایشان نام های متعددی ذکر شده است. در ‏این مقال مختصر به تعدادی از آن ها اشاره می شود. نام هایی از قبیل: شهربانو، شهربانویه، شاه زنان،[1] ‏جهانشاه، خوله، سلافه، غزاله، سلامه، حرار، مریم و فاطمه برای ایشان نقل شده است. برخی از پژوهشگران نپذیرفته اند که مادر امام سجاد ‏‏(علیه السّلام) شهربانو دختر یزدگرد بوده است. از جمله سید جعفر شهیدی می نویسد: از میان نام های یادشده ‏برای وی، شهربانو از همه مشهورتر است. نام پدر شهربانو را «یزدگرد»؛ آخرین پادشاه ساسانی، «نوشجان» از مردم ‏خراسان و «شیرویه» پسر خسرو پرویز ‏ نوشته اند. البته مشهورتر از همه نام یزدگرد است. شهیدی با بیان ادله‌ و ‏قرائنی، پذیرش مادری با این اوصاف را برای امام سجاد (علیه السّلام) قابل قبول ندانسته است.[2]

شیخ صدوق می نویسد: سهل بن قاسم نوشجانی می گوید: امام رضا (علیه السلام) در خراسان به من فرمود: بین ما و شما خویشاوندی هست. گفتم: این خویشاوندی چیست؟ فرمود: هنگامی که عبدالله بن عامر بن کریز، خراسان را فتح کرد، دو دختر از دختران یزدگرد پادشاه ایران را پیدا کرد و آنان را نزد عثمان بن عفان فرستاد. عثمان بن عفان یکی از آن دو را به امام حسن و یکی را به امام حسین (علیهما السلام) بخشید. مادر علی بن الحسین (علیهما السّلام) هنگام وضع حمل او درگذشت و کنیزی از کنیزان پدرش تربیت او را به عهده گرفت. وی آن کنیز را مادر خود می دانست و هنگامی که متوجه شد آن زن کنیز است و مادر او نیست، او را شوهر داد.[3] بر اساس این روایت دختر یزدگرد، در زمان عثمان به مدینه برده شده نه در زمان عمر بن خطاب.

شیخ کلینی در هویت مادر امام سجاد (علیه السلام) این حدیث را ذکر کرده است: «وقتی دختر یزدگرد را نزد عمر ‏

آوردند، دوشیزگان مدینه براى تماشاى او سر مى کشیدند و چون وارد مسجد شد، مسجد از پرتوش درخشان گشت. عمر به او نگریست، دختر رخسار خود را پوشید و گفت: «اف بیروج بادا هرمز»؛ «واى، روزگار هرمز سیاه شود!». عمر گفت: این دختر مرا ناسزا مى گوید و بدو متوجه شد! امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عمر فرمود: تو این حق را ندارى که به او آسیبی برسانی، به او اختیار ده که خودش مردى از مسلمانان را انتخاب کند و در سهم غنیمتش حساب کن. عمر به او اختیار داد. دختر آمد و دست خود را روى سر حسین (علیه السلام) گذاشت. على (علیه السلام) به او فرمود: نام تو چیست؟ گفت: جهان شاه. حضرت فرمود: بلکه شهربانویه.

سپس به حسین (علیه السلام) فرمود: اى اباعبدالله! از این دختر بهترین شخص روى زمین براى تو متولد مى شود و على بن حسین (علیهما السلام) از او متولد شد. آن حضرت را ابن الخیرتین (پسر دو برگزیده) مى گفتند؛ زیرا برگزیده خدا از عرب «هاشم» بود و از عجم «فارس».[4]

امیر المؤمنین (علیه السلام) هنگام خلافت ظاهرى خود حریث بن جابر حنفى را در یكى از شهرستان هاى شرقى حاكم كرد. او دختران یزدجرد (یزدگرد) را خدمت آن حضرت فرستاد. علی (علیه السّلام) یكى از آنها را به فرزندش حسین و دیگرى را به محمّد بن ابى بكر بخشیدند و حضرت سجاد و قاسم از این دو خواهر متولد شدند.[5]

[1]. مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 137.

[2]. شهيدى‏، سيد جعفر، زندگانى على بن الحسين عليهما السلام‏، ص 10 – 26.

[3]. صدوق‏ٌ، محمد بن على‏، عیون اخبار الرضا، (علیه السلام)، ج 2، ص 128.

[4]. كلينى، محمد بن يعقوب، کافی، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج 1، ص 467.

[5]. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 137‏.