searchicon

کپی شد

واقعه تغییر قبله

چکیده واقعه تغییر قبله

یکی از حوادث مهم تاریخ اسلام، واقعه تغییر قبله است. گرچه درباره زمان دقیق این واقعه اتفاق نظر وجود ندارد، ولی وقوع آن بعد از چند ماه از هجرت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) از مکه به مدینه، مورد اتفاق است. تا پیش از این واقعه، آن حضرت به امر الهی به سوی «بیت‌المقدس» نماز می‌خواند، ولی مدتی بعد از ورود به مدینه با اعتراض گروهى از یهود مدینه مواجه شد که می‌گفتند: به خدا قسم، محمّد (صلی الله علیه و آله) نماز خود را درک نکرد (نمی‌دانست چگونه نماز بخواند)، تا این‌ که روى به قبله ما آورده و به سبک عبادت ما عبادت نمود. این سخن، حضرت را آزرده خاطر کرد و آرزو نمود که قبله‌اش به سمت «کعبه» تغییر نماید. خداوند سبحان نیز خواسته آن حضرت را برآورده نمود.

شخصیت‌ها و گروه‌های درگیر این واقعه، علاوه بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، حضرت جبرئیل (علیه السلام)، مسلمانان، یهودیان، مشرکان و منافقان مدینه می‌باشند.

در اين ‌که به چه علت، قبله مسلمانان از «بيت‌المقدس» به «کعبه» انتقال يافت، عواملی ذکر شده است که عبارتند از: امتحان و آزمایش مردم، جدا کردن صفوف مسلمانان از مشرکان و یهودیان، توجه دادن به یک حقیقت برتر که خداوند سبحان در همه جا حضور دارد و شرق و غرب عالم از آنِ او است، توجه دادن به این مطلب که شرافت مکان‌ها به دست خداوند متعال است، ابطال انکار نسخ، ترغیب اعراب به پذیرش دین اسلام و مصالح دیگر.

واقعه تغییر قبله آثاری داشت که برخی از آنها عبارتند از: اثبات حقانیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله)، اتحاد بیشتر صفوف مسلمانان و حفظ استقلال آنها، و پیشرفت علم هيئت و جغرافيا.

شناسنامه واقعه تغییر قبله

شناسنامه واقعه تغییر قبله مربوط به مفاهیم کاربردی، زمان، جغرافیا و شخصیت‌های درگیر این واقعه می‌باشد.

مفاهیم کاربردی واقعه تغییر قبله

مفاهیم کاربردی که در واقعه تغییر قبله وجود دارند، عبارتند از: قبله، بیت‌المقدس، کعبه، رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، جبرئیل (علیه السلام)، یهود، نسخ، مسجد القبلتین، علم هیئت و جغرافیا، مکه و مدینه.

زمان واقعه تغییر قبله

درباره زمان واقعه تغییر قبله، آرای مختلفی وجود دارد:

1. شیخ صدوق: رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)، بعد از نبوت] تا زمان تغییر قبله[، 13 سال در مکه و 19 ماه در مدینه، به سوی بیت‌المقدس نماز می‌خواند… .[1]

2. ابن هشام به نقل از ابن اسحاق[2]: تغيير قبله در ماه شعبان و در رأس هيجده ماه پس از ورود رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به مدينه بود.[3]

3. ابن اثیر، واقعه تغییر قبله را در ضمن حوادث سال دوم هجری، در ماه هجدهم از ورود رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به مدينه، در نیمه شعبان و در روز سه شنبه، گزارش می‌نماید.[4]

4. ابن سعد به نقل از ابن عباس: این واقعه در روز دوشنبه از نیمه ماه رجب و در رأس هفده ماه از هنگامى که پیامبر اکرم (صلى اللَّه علیه و آله) وارد شهر مدینه شد، اتفاق افتاد.[5]

5. شیخ مفید: تغییر قبله در نیمه ماه رجب سال دوم هجری و در نماز عصر صورت گرفته است.[6]

6. براء بن عازب: مدت شانزده یا هفده ماه همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله) به طرف بیت‌المقدس نماز خواندم و پس از آن، ما مسلمانان به امر الهى به سوى «کعبه» منصرف گردیدیم.[7]

7. معاذ بن جبل: این واقعه پس از سیزده ماه از ورود پیامبر اسلام (صلى اللَّه علیه و آله) به مدینه رخ داد.[8]

8. انس بن مالک: تحویل قبله به سوى کعبه بعد از نه ماه یا ده ماه  از ورود پیامبر اسلام (صلى اللَّه علیه و آله) به مدینه صورت گرفت.[9]

9. در تفسیر على بن ابراهیم، تغییر قبله بعد از هفت ماه از آمدن پیامبر (صلی الله علیه و آله)به مدینه و در هنگام نماز ظهر، گزارش شده است.[10]

جغرافیای واقعه تغییر قبله

تغییر قبله از بيت‌المقدس؛ يعنى جهت شام (شمال مدينه)، به سوى كعبه در جنوب،[11] و در شهر مدینه اتفاق افتاد.

على بن ابراهیم در تفسیر خود، واقعه تغییر قبله را در شهر مدینه و در مسجد بنی سالم (بنی سلمه) ذکر می کند.[12]

شخصیت‌ها و گروه‌های درگیر واقعه تغییر قبله

در واقعه تغییر قبله، حضرت جبرئیل (علیه السلام)، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان از یک سو، یهودیان و مشرکان و منافقان مدینه از سوی دیگر حضور دارند.

در کتاب احتجاج از امام حسن عسکرى (علیه السّلام) نقل شده که رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) تا وقتى که در مکه اقامت داشت، مأمور بود در نماز به سوى بیت المقدس بایستد و تا حدّ امکان در جایى نماز بخواند که کعبه و بیت المقدس در یک راستا قرار گیرد و گر نه فقط به سمت بیت‌المقدس بایستد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در تمام مدّت سیزده سال ایام بعثت در مکه همین گونه رفتار کرد. پس از هجرت به مدینه نیز، به مدّت هفده یا شانزده ماه، از خانه کعبه منحرف و به سمت بیت‌المقدس نماز گزارد؛ به همین جهت گروهى از یهودیان مدینه از سر مباهات و افتخار، اعتراض کرده و گفتند: به خدا قسم، محمّد (صلی الله علیه و آله) نماز خود را درک نکرد (نمی‌دانست چگونه نماز بخواند) تا این‌که روى به قبله ما آورده و به سبک عبادت ما عبادت نمود!.

چون این سخن به گوش آن حضرت رسید، بر او گران آمده ‌‌(ناراحت شد‌‌‌‌) و به قبله آنان بى‏رغبت، و به جانب کعبه راغب شد، و در سخنى که با جبرئیل (علیه السلام) نمود، ابراز داشت که آرزو مى‏کنم که خداوند مرا از قبله بیت‌المقدس به سمت کعبه برگرداند؛ زیرا خاطرم از بابت این یاوه‏ سرایى یهود آزرده شده است.

جبرئیل (علیه السلام) گفت: از پروردگارت بخواه تا دعایت را اجابت فرماید، و قبله را تحویل نماید که البتّه خواسته‏ات را ردّ نمى‏کند و نومیدت نمى‏سازد؛ ]پیامبر (صلی الله علیه و آله) دعا کرد[، چون دعاى پیامبر (صلی الله علیه و آله) به آخر رسید، جبرئیل (علیه السلام) براى بار دوم نازل شد و اظهار نمود: اى محمّد (صلی الله علیه و آله)، این آیه را بخوان: «ما نگاه‌هاى انتظارآمیز تو را به سوى آسمان (براى تعیین قبلۀ نهایى) مى‌بینیم! اكنون تو را به سوى قبله‌ اى كه از آن خشنود باشى، باز مى‌گردانیم. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن! و هر جا باشید، روى خود را به سوى آن بگردانید!…»[13]… .[14]

طبرسی در تفسیر آیه 142 سوره بقره می‌گوید: پروردگار متعال در این آیه، حال كسانى را كه بر مسلمانان در موضوع تحویل قبله از «بیت‌المقدّس» به «كعبه» ایراد می‌گرفتند، تذكر می‌دهد و می‌فرماید: «به زودى نادان‌هایى از مردم خواهند گفت: چه چیز مسلمانان را از قبله سابق؛ یعنى بیت‌المقدّس كه رو به سوى آن نماز می‌خواندند برگردانید؟…». وی سپس می‌گوید: در این‌كه چه افرادى بر مسلمانان ایراد می‌گرفتند، چند قول است:

1. آنها یهود بودند.

2. آنها مشركان عرب بودند و هنگامى كه پیامبر اسلام (صلى اللَّه علیه و آله) از بیت‌المقدّس به سوى كعبه متوجه گردید، زبان اعتراض به آن حضرت گشوده، گفتند: به چه علّتى در ابتدا از قبله اعراب و پدران خود كه خانه كعبه است، اعراض كردى و اكنون به سوى آن رو آوردى؟ حال كه چنین است باید به دین اعراب درآیى؛ چون این عمل، تصدیق ضمنى به صحّت دین اعراب است.

3. آنان منافقان بودند كه از روى استهزاء به مسلمانان ایراد مى‏گرفتند و انتقاد می‌كردند.[15]

عوامل و انگیزه‌های واقعه تغییر قبله

در اين‌که به چه علت، قبله مسلمانان از «بيت‌المقدس» به «کعبه» انتقال يافت، عواملی ذکر شده است که در ذیل به آنها اشاره می‌شود:

1. امتحان و آزمایش مردم:

یکی از مهم‌ترین علل تغییر قبله، امتحان و آزمایش مردم بود. این مطلب، برگرفته از گفتار خداوند سبحان در قرآن کریم است که می‌فرماید: «آن قبله‏اى را که قبلا بر آن بودى، تنها براى اين قرار داديم که افرادى که از پيامبر پيروى مى‏کنند، از آنها که به جاهليت بازمى‏گردند، مشخص شوند و مسلماً اين حکم، جز بر کسانى که خداوند آنها را هدايت کرده، دشوار بود…».[16]

يکى از اصحاب امام حسن عسکرى (عليه السّلام)، از آن حضرت پرسيد: چرا خداوند در ابتدا قبله را بيت المقدس مقرّر فرمود؟ امام پاسخ فرمود: به خاطر قول خداوند در اين آيه که می فرماید: «و ما قرار نداديم قبله‏اى  را که بر آن بودى»، که منظور بيت‌المقدس است، «مگر براى آن‌که افرادى که از پيامبر (صلی الله علیه و آله) پيروى مى‏کنند، از آنها که به جاهليت بازمى‏گردند، مشخص شوند»؛ …و اين بدين خاطر بود که توجّه کردن به بيت‌المقدس براى اهل مکه و قريش بسيار سخت و دشوار بود، همچنان که توجّه به سوى خانه کعبه نيز براى جماعتى از اهل مدينه ]از يهود و نصارى[ مشکل بود، و اين تغيير قبله براى هر دو گروه، امتحان بزرگى به شمار مى‏آمد، تا به وسيله آن، گروه حقّ‏پرست و هوسران از هم تشخيص داده شوند… .[17]

یکی از مفسران قرآن کریم می‌گوید: مسلمانان ]نیز[ به اين وسيله در بوته آزمايش قرار گرفتند، تا آن‌چه از آثار شرک در وجودشان است، در اين کوره داغ بسوزد، و پيوندهاى خود را از گذشته شرک آلودشان ببرد و روح تسليم مطلق در برابر فرمان حق در وجودشان پيدا گردد.[18]

2. جدا کردن صفوف مسلمانان از مشرکان و یهودیان:

مسلمانان تا هنگامى که در مکه اقامت داشتند مأمور بودند به سوى بيت‌المقدس نماز بخوانند تا نسبت به مشرکان مکه که به سوى کعبه متوجه بودند امتياز داشته باشند؛ چون مشرکان مکه، کعبه را به بُت‌خانه تبديل کرده بودند، پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان، سيزده سالى را که بعد از بعثت در مکه بودند، به سوى کعبه نماز نمى‏خواندند، تا مبادا گمان شود که آنان به بت‏ها احترام مى‏گزارند.[19] وقتى که نبى اکرم (صلى اللَّه عليه و آله) به مدينه هجرت فرمود؛ چون يهودیانی که در آن شهر اقامت داشتند به سوى بيت‌المقدس متوجه بودند، مسلمانان مأمور شدند به سوى کعبه توجه کنند تا نسبت به يهود امتياز داشته باشند.[20] فاصله‏گيرى از يهود آن روز که هيچ اميدى به ايمان آوردن آنها نبود، لازم به نظر مى‏رسيد؛ زيرا آنان هر ساعت کارشکنى مى‏کردند و با پيش کشيدن سؤال‏هاى پيچيده وقت پيامبر (صلی الله علیه و آله) را گرفته و به گمان خود ابراز اطلاع و دانش مى‏کردند. تبديل قبله يکى از مظاهر فاصله‌گيرى و دورى از يهود بود. چنان که نسخ روزه عاشورا نيز به همين منظور بود. يهود پيش از اسلام، روز عاشورا را روزه مى‏گرفتند. پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان مأمور بودند که آن روز را نيز روزه بگيرند. سپس فرمان روزه عاشورا منسوخ شد و روزه‏گيرى در ماه رمضان واجب گرديد. بالأخره، اسلامى که از هر نظر برترى دارد بايد به گونه‏اى جلوه کند که نقاط تکامل و برترى آن روشن باشد.[21]

3. توجه دادن به یک حقیقت برتر:

بعد از ماجرای تغییر قبله، يهود ناراحت شده و طبق عادت خود شروع به خرده‏گيرى کردند. آنها که تا ديروز مى‏گفتند: مسلمانان استقلال ندارند و پيرو ما هستند، اکنون مى‏پرسيدند، چرا اينها از قبله‏ پيامبران پيشين رو برگردانده‏اند؟ پيامبر اکرم (صلى اللَّه عليه و آله) مأمور شد در جواب آنها پاسخ دهد: مشرق و مغرب از آنِ خدا است[22] و خداوند مکان خاصّى ندارد. خداوند سبحان در همه جا حضور دارد و شرق و غرب عالم از آنِ او است، پس جهت‏گيرى بدن به سوى کعبه، رمز جهت‏گيرى دل به سوى خدا است. چه بسا افرادى به سوى کعبه نماز بگزارند، ولى قبله آنان چيز ديگرى باشد.[23]

4. شرافت مکان‌ها به دست خدا است:

یهود گمان می‌کردند: «بيت المقدس» از «کعبه» با شرافت‏تر است و بهتر آن است که آن، هميشه «قبله» باشد؛ به علت اين‌که آن‌جا وطن پيامبران الهی بوده و خداوند آن را شرافت و عظمت مخصوص بخشيده است، در اين صورت دليلى نيست که از آن روى برگردانند. خداوند متعال به وسيله تغییر قبله و به وسیله اين گفتار که «مشرق و مغرب از آنِ خدا است»،[24] قول آنها را باطل و مردود ساخت که همه مکان‌ها ملک خدا است و به هر يک از آنها در هر زمانى که بخواهد، طبق مصلحت و حکمت خویش، شرافت و عظمت مى‏بخشد.[25]

5. ابطال انکار نسخ:[26]

یهودیان گاه به مسلمانان مى‏گفتند: دين، دين يهود است و قبله، قبله يهود؛ لذا پيامبر شما به سوى قبله ما (بيت المقدس) نماز مى‏خواند، اما هنگامى که حکم قبله تغيير يافت و طبق آيه 144 سوره بقره، مسلمانان موظف شدند به سوى کعبه نماز بگزارند، اين دستاويز از يهود گرفته شد. سپس آنها نغمه تازه‏اى ساز کردند و گفتند: اگر قبله اولى صحيح بود، پس دستور دوم چيست؟ و اگر دستور دوم صحيح است، اعمال گذشته شما باطل است!.[27] ابن عباس می‌گويد: اين ايراد که از جانب يهود بود به اين علت بود که نسخ را انکار می‌کردند.[28] قرآن در پاسخ اين ايراد می‌فرماید: «هر حکمى را نسخ کنيم، و يا نسخ آن را به تأخير اندازيم، بهتر از آن، يا همانند آن را مى‏آوريم. آيا نمى‏دانستى که خداوند بر هر چيز توانا است؟».[29]

خداوند متعال به سبب تغییر قبله و به وسیله این آیه شریفه به آنها فهماند که نسخ، امری جایز و حکیمانه است.[30]

امام حسن عسکرى (عليه السّلام) فرمود: گروهى از يهوديان، خدمت رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) حاضر شده و گفتند: اى محمّد (صلی الله علیه و آله)، تو مدّت چهارده سال به سوى بيت‌المقدس نماز خواندى و اکنون از آن روى گردان شده‏اى، اگر آن قبله ای که بر آن بودی، حقّ و درست بوده، پس آن را به سوی ]قبله[ باطلی رها نمودی، و هر چه که با حقّ مخالفت نماید باطل است، و اگر آن قبله ای که بر آن بودی، باطل بوده، پس تو در تمام آن مدّت، در باطلى به سر برده‏اى، بنابراين ما چگونه مطمئن باشيم که اکنون نيز همچون گذشته بر باطل نباشى؟! رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) فرمود: هم آن حق بوده و هم این؛ زیرا خداوند مى‏فرمايد: «بگو مشرق و مغرب از آنِ خداست، هر که را بخواهد به راه راست هدايت مى‏کند»،[31] هرگاه او صلاح شما بندگان را در این بداند که مشرق را قبله قرار دهید، به آن جانب امر مى‏کند، و اگر صلاح شما را در این بداند که مغرب را قبله قرار دهید، به آن جانب امر مى‏کند، و اگر صلاح شما را در قبله ای غیر از آن دو جهت بداند، به همان سمت فرمان مى‏دهد. بنابراين تدبير پروردگار جهان درباره بندگانش و قصد و اراده او نسبت به مصالحتان را مخالفت و انکار ننمایید. سپس رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) به آنان فرمود: شما کار روز شنبه را تعطيل کرديد، و سپس در روزهاى ديگر هفته مشغول کار شديد، این ترک عمل در روز شنبه و کار در روزهای دیگر، آيا ترک حق و ارتکاب فعل باطل بود يا ترک عمل باطل و ارتکاب فعل حق بود یا ترک عمل باطل و ارتکاب عمل باطل ديگر بود يا ترک عمل حق و ارتکاب عمل حق ديگر بود؟ پاسخ دهید که چگونه بود؟ ]شما هر جوابى دهيد[ پاسخ محمد (صلی الله علیه و آله) نيز به اعتراض شما همان خواهد بود. آنها گفتند: ترک عمل در روز شنبه حقّ بود و کار در روزهای بعد از آن نيز حقّ بود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: پس همين طور، قبله بيت‌المقدس در زمان خود حق بود، سپس قبله کعبه نیز در زمان خود حقّ و درست بوده است.[32]

گر چه معروف است که يهود، «نسخ» را به کلى منکرند و به همين دليل دگرگونى قبله را به مسلمانان ايراد مى‏گرفتند، ولى طبق منابع مذهبی‌شان، ناچارند نسخ را بپذيرند؛ چرا که طبق گفته تورات، هنگامى که نوح (علیه السلام) از کشتى پياده شد، خداوند همه حيوانات را بر او حلال کرد، ولى اين حکم در شريعت موسى (علیه السلام) نسخ شد و قسمتى از حيوانات تحريم گشت. در تورات سفر تکوين فصل 9 شماره 3 مى‏خوانيم: «و هر جنبنده‏اى که زندگى نمايد، براى تو طعام خواهد بود و همه را چون علف سبزه به شما دادم»، ولى عموميت اين حکم، بعداً نسخ گرديد.[33]

6. ترغیب اعراب به پذیرش دین اسلام:

کعبه که به دست قهرمان توحيد، حضرت ابراهيم (عليه السّلام) تعمير شده بود، مورد تعظيم جامعه عرب بود. قبله قرار دادن چنين نقطه‏اى، موجبات رضايت عموم اعراب را فراهم مى‏ساخت و آنها را براى پذيرفتن آيين اسلام و دين توحيد راغب مى‏کرد و هيچ هدفى بالاتر از آن نبود که مشرکان سرسخت و لجوج وامانده از قافله تمدن، ايمان آورند و از طريق آنان آيين اسلام در سرتاسر نقاط جهان، منتشر گردد.[34]

7. طبرسی در تفسیر خود، یکی از اقوال درباره علت تغيير قبله را تغيير مصلحتى ذکر می‌کند که فقط خداوند متعال آن را می‌داند.[35]

اتفاقات شاخص واقعه تغییر قبله

در هنگام واقعه تغییر قبله، اتفاقاتی رخ داد که به آنها اشاره می‌شود:

1. اعتراض یهود و مشرکان و منافقان به تغییر قبله:

بنا بر آیه 142 سوره بقره، عده‌ای از سفهاء به تغییر قبله اعتراض کردند که منظور از سفهاء، یهودیان و مشرکان و منافقان هستند. البته انگیزه آنها از اعتراض یکسان نبود. سخن سفیهانه مشرکان و منافقان این بود که قبله کنونی مسلمانان؛ مانند قبله پیشین آنان بر اساس منطق و عقل نیست و از این رو ثباتی ندارد. اعتراض سفیهانه یهودیان این بود که چرا مسلمانان از قبله پیشین؛ یعنی بیت‌المقدس که مورد عنایت انبیای گذشته بوده و قداستی ویژه دارد، برگشته، رو به سویی دیگر می‌کنند؟.[36]

2. جریان مسجد القبلتین:

شیخ صدوق مى‏نويسد:…]در جریان تغییر قبله، وقتی[ جبرئيل (علیه السلام) دست پیامبر (صلی الله علیه و آله) را گرفت و روى آن حضرت را به جانب كعبه گردانيد، آنان كه پشت سر حضرت نماز مى‌گزاردند، روی‌هاى خويش را به جانب كعبه گردانيدند، به گونه‌اى كه مردان در جاى زنان قرار گرفتند و زنان در جاى مردان، و ابتداى نماز، پيامبر (صلی الله علیه و آله) رو به بيت المقدّس داشت و آخر نماز رو به كعبه. پس اين خبر به مسجدى در مدينه رسيد و مردمى كه در آن مسجد بودند دو ركعت از نماز عصر را خوانده بودند، ايشان نيز رو به سوى كعبه كردند و ابتداى نماز ايشان به سوى بيت المقدّس و آخر نمازشان به سوى كعبه بود، پس آن مسجد را مسجد قبلتين (مسجد دارای دو قبله) ناميدند.[37]

ابو بصیر از امام صادق يا امام باقر (عليهما السّلام)، خبر مطلع شدن نمازگزاران، از قضيه تغییر قبله را اين گونه بيان مى‏كند: «… آنها در حالى كه مشغول نماز بودند و دو ركعت از آن را به سوى بيت المقدس به جاى آورده بودند، بنى عبد‌الأشهل پيش آنها آمدند و گفتند: پيامبر شما به سوى كعبه منحرف شده و بدان سو نماز مى‏گزارد كه به دنبال آن، زنان جای خود را با مردان و مردان جای خود را با زنان، عوض کردند و دو ركعت باقيمانده را به سوى كعبه خواندند و بدين ترتيب يک نماز را به سوى دو قبله به جاى آوردند و به همين جهت مسجد آنها، «مسجد القبلتين» ناميده شد».[38]

طبق این گزارشات، مسجد معروف به «مسجد القبلتين»، مسجدی در مدینه است که خبر تغییر قبله به آنها رسیده و آنان در بین نماز قبله خود را به سمت کعبه تغییر دادند، ولی اقوالی نیز وجود دارد که مسجد القبلتين، همان مسجدی (مسجد بنی سلمه) است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن نماز ‌خوانده و وسط نماز، قبله خود را به امر الهی تغییر داده است.

«ابن سعد»، قولی را نقل می کند که «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مسجد بنی سلمه با ام بشر ]فرزندِ[ براء بن معرور ملاقات نمود، او برای آن حضرت طعامی تهیه کرد. وقتی ظهر فرا رسید، آن حضرت با اصحاب خود دو رکعت (از نماز ظهر را) خواند. سپس مأمور شد که به سمت کعبه برگردد، پس آن حضرت به طرف کعبه برگشت و ناودان کعبه[39] را قبله قرار داد؛ به همین جهت آن مسجد، «مسجد القبلتین» نام گرفت».[40]

«مقریزی»؛ از علمای اهل سنت، می گوید: «گفته شده:… رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مسجد بنی سلمه بود و دو رکعت از نماز ظهر را با اصحاب خود خوانده بود که در بین نماز به سمت ناودان خانه کعبه، تغییر قبله داد و جای مردان و زنان با یکدیگر عوض شد؛ به همین جهت آن مسجد، «مسجد القبلتین» نامیده شد».[41]

توجه به دو نکته:

1. اين جابه‏جايى و حركت در نماز، چون به فرمان خداوند و اجراى دستور الهى بود، اشكالى در نماز ایجاد نکرد و البته اين تسامح، اختصاص به همين نماز داشته و هيچ يک از نمازهاى ديگر را دربرنمى‏گيرد.[42]

2. شیخ صدوق نقل نموده: ]وقتی قبله تغییر یافت[، مسلمانان گفتند: اى رسول خدا (صلی الله علیه و آله)‌ آيا نمازهایى که ما به سوى بيت‌المقدّس اقامه کرده‌ايم، ضايع خواهد شد؟. پس خداوند عزّوجلّ اين آيه را نازل فرمود: «…وَ مٰا کٰانَ اللّٰهُ لِيُضِيعَ إِيمٰانَکمْ؛[43] خداوند هرگز ايمانتان را تباه نخواهد کرد…»، منظور از ايمان اين است که‌ نمازهایی را که به سوى بيت‌المقدّس انجام داده‌ايد، تباه نخواهد کرد.[44]

علامه طباطبایی در ذیل این آیه می‌گوید: نمازهايى را که مسلمانان به سوى بيت‌المقدس خواندند؛ چون در حقيقت، به طرف غير قبله بوده بايد باطل باشد، اما آیه شریفه از اين توهم جواب می‌دهد که قبله، مادام که نسخ نشده قبله است؛ زیرا خداى تعالى هر وقت حکمى را نسخ مى‏کند، از همان تاريخ نسخ، از اعتبار مى‏افتد، نه اين‌که وقتى امروز نسخ کرد، دليل باشد بر اين‌ که در سابق هم بى اعتبار بوده، و اين خود از رأفت و رحمتى است که به مؤمنان دارد.[45]

آثار واقعه تغییر قبله

واقعه تغییر قبله آثاری داشت که در ذیل به آنها اشاره می‌شود:

1. اثبات حقانیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله):

اگر واقعه تغییر قبله صورت نمى‏گرفت، از یک سو زبان یهود به روى مسلمانان باز مى‏شد و مى‏گفتند: ما در كتب خود خوانده‏ایم كه نشانه پیامبر موعود این است كه به سوى دو قبله نماز مى‏خواند و این نشانه در محمد (صلّی الله علیه و آله) نیست، از سوى دیگر مشركان ایراد مى‏گرفتند كه او مدعى است براى احیاء آئین ابراهیم (علیه السّلام) آمده، پس چرا خانه كعبه را كه بنیان‌گذارش ابراهیم (علیه السّلام) است فراموش نموده، اما حكم تغییر قبله موقت به قبله دائمى، زبان هر دو گروه را بست و حقانیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) را ثابت نمود. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «لِئَلاَّ یكُونَ لِلنَّاسِ عَلَیكُمْ حُجَّةٌ؛[46] ]این تغییر قبله به خاطر آن صورت گرفت[ كه مردم، حجتى بر ضد شما نداشته باشند».[47]

2. ضایع نشدن نمازهای قبلی:

2. اتحاد بیشتر صفوف مسلمانان و حفظ استقلال آنها: قبله:

قبله در هر دینی امری بسیار حیاتی و مهم به حساب می‌آید و مسلمانان نیز از این قاعده مستثنا نیستند. وجود یک قبله مستقل اهمیت فراوانی برای مسلمانان دارد. تا قبل از تغییر قبله، رو كردن به بیت المقدس، با وجود این كه بر اساس دستور الهی بود، ولی به حسب ظاهر، پیروی از یهود به شمار می آمد. بر این اساس، یهودیان، مسلمانان را تحقیر نموده و تابع خود می دانستند و خود را برتر معرفی می کردند. وقتی قبله تغییر یافت، هم استقلال و عزت مسلمانان تأمین گشت و هم صفوف آنها متحدتر شد. وقتی امروزه میلیون‌ها مسلمان رو به یک قبله مشترک و مستقل نماز می‌گزارند، اهمیت حکم تغییر قبله و تعیین «کعبه» به عنوان قبله مسلمانان بیشتر روشن می شود.

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، پیرامون «فوائد اجتماعی قبله» می‌نویسد: «…اما فوائد اجتماعى آن (قبله)، عجیب‏تر و آثارش روشن‏تر و دلنشین‏تر است؛ براى این‌که مردم را با همه اختلافى که در زمان و مکان دارند، متوجه به یک نقطه کرده و با این تمرکز دادن وجهه‏ها، وحدت فکرى آنان و ارتباط جوامعشان و التیام قلوبشان را مجسم ساخته و این، لطیف‏ترین روحى است که ممکن است در کالبد بشریت بدمد؛ روحى که از لطافت در جمیع شئون افراد در حیات مادى و معنویش نفوذ کند، اجتماعى پیشرفته‌تر راقى‏تر و اتحادى متشکل‏تر و قوى‏تر بسازد، و این موهبتى است که خداى تعالى امت اسلام را بدان اختصاص داده و با آن، وحدت دینى و شوکت جمعى آنان را حفظ فرموده، در حالى که قبلا احزاب و دسته ‏هاى مختلفى بودند و سنت‏ها و طریقه‏هاى متشتتى داشتند، حتى دو نفر انسان یافت نمى‏شد که در یک نظریه با هم متحد باشند».[48]

3. پیشرفت علم هیئت و جغرافیا:

توجه خاص مسلمانان به تعیین سمت كعبه (قبله‌ یابی)، سبب شد كه علم هیئت و جغرافیا در آغاز اسلام در میان مسلمانان به سرعت رشد كند؛ زیرا كه محاسبه سمت قبله در نقاط مختلف روى زمین، بدون آشنایى با این علوم امكان نداشت.[49]

یک کرامت علمى از پیامبر (صلّی الله علیه و آله):

در کتاب فروغ ابدیت آمده است: «طبق محاسبات دانشمندان علم هیئت سابق، عرض جغرافیایى مدینه، 25 درجه و طول آن 75 درجه و 20 دقیقه مى‏باشد. مطابق این محاسبه، قبله‏هایى که در مدینه استخراج مى‏شد، با محراب پیامبر (صلی الله علیه و آله) که اکنون به همان وضع سابق مانده است، تطبیق نمى‏کرد. این گونه اختلاف باعث تحیر عده‏اى از اهل فن شده بود و گاهى هم توجیهاتى براى رفع اختلاف مى‏کردند، ولى اخیراً، دانشمند معروف سردار کابلى،[50] روى مقیاس‏هاى امروزى اثبات کرد که عرض جغرافیایى مدینه، 24 درجه و 75 دقیقه و طول آن 39 درجه و 59 دقیقه است. نتیجه محاسبه این شد: قبله مدینه، درست نقطه جنوب است و فقط 45 دقیقه از نقطه جنوب انحراف دارد. این استخراج درست با محراب پیامبر (صلی الله علیه و آله) بدون کم و زیاد انطباق دارد و این خود یک کرامت علمى ]از آن حضرت[ است که در آن روز با نبودن کوچک‏ترین وسایل علمى، بلکه بدون محاسبه، در حالت نماز، چنان از بیت المقدس متوجه کعبه گردیده که جزیى انحراف، حتى بخشودنى (کم) نیز، در توجه او به کعبه پدید نیامده است و چنان که گفته شد، امین وحى دست او را گرفت و متوجه کعبه کرد».[51]

یکی از دانشمندان معاصر معتقد است: «قبله مدینه طیبه، تنها معجزه فعلی باقی رسول الله (صلّی الله علیه و آله) است که بدون اِعمال آلات رصدی نجومی و قواعد هیوی و یا در دست داشتن زیج و دیگر منابع طول و عرض جغرافیایی، آن را در غایت دقت و استواء تعیین کرد و به سوی کعبه ایستاد و فرمود: «محرابی علی المیزاب؛[52] محراب من به سوی ناودانِ ]کعبه[ است»… و این امر غیر از طریق وحی و الهام ملکوتی ممکن نیست».[53]

 

کتابنامه واقعه تغییر قبله

  1. قرآن کریم.
  2. ابن اثیر، عزالدین؛ الکامل فی التاریخ‏؛ ناشر: دار الصادر، بیروت‏، 1385ش‏.
  3. ابن­ سعد؛ الطبقات الکبری؛ محقق: عبدالقادر عطا، محمد؛ ناشر: دارالکتب العلمیة، چاپ دوم، بیروت، 1418ق.
  4. ابن هشام؛ السیرة النبویة؛ ناشر: دار المعرفة، بیروت، بی تا.
  5. پایگاه اطلاع رسانی علمای کرمانشاه.
  6. جعفريان، رسول؛ سيره رسول خدا (صلى الله عليه و آله)؛ ناشر: دليل ما، چاپ سوم‏، قم‏، 1383ش.
  7. جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم؛ ناشر: مرکز نشر اسراء، چاپ اول، قم، 1381ش.
  8. حسن زاده آملی، حسن؛ دروس هیئت و دیگر رشته‌های ریاضی؛ ناشر: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ سوم، قم، 1386ش.
  9. سبحانى‏، جعفر؛ فروغ ابديت تجزيه و تحليل كاملى از زندگى پيامبر اكرم (صلّى الله عليه و آله)؛ ناشر: بوستان كتاب، چاپ بيست و يكم، قم، 1385ش.
  10. صدوق، محمد بن علی؛ من لا یحضره الفقیه؛ دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، قم، 1413ق.
  11. طباطبايى، سيد محمد حسين؛ الميزان فى تفسير القرآن؛ ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم، چاپ پنجم، قم، 1417ق.
  12. طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن؛ مقدمه: بلاغى، محمد جواد؛ انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، تهران، 1372ش.
  13. طبرسی، احمد بن علی؛ الإحتجاج على أهل اللجاج؛ محقق/ مصحح: خرسان، محمد باقر؛ ناشر: مرتضى، چاپ اول، مشهد، 1403ق‏‏.
  14. طوسى، محمد بن حسن‏؛ تهذیب الأحکام؛ ناشر: دار الکتب الإسلامیة‏، چاپ چهارم، تهران‏، 1407ق‏.
  15. عاملى، جعفر مرتضى؛ الصحیح من السیرة النبی الأعظم؛ ناشر: دار الحدیث، چاپ اوّل، قم‏، 1426ق.
  16. قرائتى، محسن؛ تفسير نور؛ ناشر: مركز فرهنگى درس هايى از قرآن، چاپ يازدهم، تهران، 1383ش.
  17. قمى، على بن ابراهيم؛ تفسير قمى؛ تحقيق: موسوى جزايرى، سيد طيب؛ ناشر: دار الكتاب، چاپ چهارم، قم، 1367ش.
  18. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (علیهم السلام)؛ محقق: جمعى از محققان؛ ناشر: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، بیروت، 1403ق‏.‌
  19. مفيد، محمّد بن محمد؛ مسارُّ الشيعة في مختصر تواريخ الشريعة‌؛ محقق/ مصحح: نجف، مهدى؛ ناشر: كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد (رحمة الله عليه)، چاپ اول، قم، 1413ق‌.
  20. مقريزى، تقى الدين؛ إمتاع الأسماع بما للنبي من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع؛ ناشر: دار الكتب العلمية، چاپ اوّل، بيروت، 1420ق‏.
  21. مکارم شیرازى، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ناشر: دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، تهران، 1374ش.


[1]. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 274 و 275.

[2]. محمد بن اسحاق مطلّبى (58 – 150ق)، اولين كسى است كه سيره و مغازى (جنگ‌های) رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را جمع‏آورى و تدوين نموده و كتابش به دست ما رسيده است. نام كتاب او «المبتدأ و المبعث و المغازى» است که ابن هشام آن را تهذیب و تلخیص کرده است.

[3]. ابن هشام، السیرة النبویة، ج ‏1، ص 606.

[4]. ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ‏، ج ‏2، ص 115.

[5]. ر.ک: ابن­ سعد، الطبقات الکبری، محقق: عبدالقادر عطا، محمد، ج‏1، ص 186؛ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، مقدمه: بلاغى، محمد جواد، ج ‏1، ص 413؛ سبحانى‏، جعفر، فروغ ابديت تجزيه و تحليل كاملى از زندگى پيامبر اكرم (صلّى الله عليه و آله و سلّم)، ص 468.

[6]. مفيد، محمّد بن محمد، مسارُّ الشيعة في مختصر تواريخ الشريعة‌، محقق/ مصحح: نجف، مهدى، ص 58.

[7]. مجمع البيان فى تفسير القرآن، مقدمه: بلاغى، محمد جواد، ج ‏1، ص 413.

[8]. همان.

[9]. همان.

[10]. ر.ک: قمى، على بن ابراهيم، تفسير قمى، تحقيق: موسوى جزايرى، سيد طيب، ج ‏1، ص 63.

[11]. جعفريان، رسول، سيره رسول خدا (صلى الله عليه و آله)، ص 470.

[12]. ر.ک: قمى، على بن ابراهيم، تفسير قمى، تحقيق: موسوى جزايرى، سيد طيب، ج ‏1، ص 63.

[13]. بقره، 144.

[14]. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق/ مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 40 و 41.

[15]. ر.ک: طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، مقدمه: بلاغى، محمد جواد، ج 1، ص 413.

[16]. بقره، 143، «وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي‏ کنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى‏ عَقِبَيْهِ وَ إِنْ کانَتْ لَکبيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذينَ هَدَى اللَّه…».

[17]. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق/ مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 42.

[18]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج ‏1، ص 486.

[19]. ر.ک: همان؛ قرائتى، محسن، تفسير نور، ج 1، ص 218.

[20]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، مقدمه: بلاغى، محمد جواد، ج 1، ص 413.

[21]. سبحانى‏، جعفر، فروغ ابديت تجزيه و تحليل كاملى از زندگى پيامبر اكرم (صلّى الله عليه و آله)، ص 470.

[22]. اشاره به قسمتی از آیه 142 سوره بقره.

[23]. تفسير نور، ج 1، ص 218 و 219.

[24]. اشاره به قسمتی از آیه 142 سوره بقره.

[25]. مجمع البيان فى تفسير القرآن، مقدمه: بلاغى، محمد جواد، ج 1، ص 413.

[26]. «نسخ»، از نظر لغت؛ به معناى از بين بردن و زائل نمودن است، و در منطق شرع، تغيير دادن حكمى و جانشين ساختن حكمى ديگر به جاى آن است.

[27]. تفسير نمونه، ج ‏1، ص 388 و 389.

[28]. مجمع البيان فى تفسير القرآن، مقدمه: بلاغى، محمد جواد، ج 1، ص 413.

[29]. بقره، 106.

[30]. در اينجا ايراد معروفى است که به اين صورت مطرح مى‏شود: اگر حکم اول داراى مصلحتى بوده، پس چرا نسخ شده؟ و اگر نبوده چرا از آغاز تشريع گرديده؟ و به تعبير ديگر: چه مى‏شد از آغاز، حکم چنان تشريع مى‏گشت که احتياجى به نسخ و تغيير نداشت؟

پاسخ اين سؤال آن است که: مى‏دانيم نيازهاى انسان، گاه با تغيير زمان و شرائط محيط دگرگون مى‏شود و گاه ثابت و برقرار است، يک روز برنامه‏اى ضامن سعادت او است ولى روز ديگر ممکن است بر اثر دگرگونى شرائط، همان برنامه مانع راه او باشد. يک روز دارويى براى بيمار فوق العاده مفيد است و طبيب به آن دستور مى‏دهد، اما روز ديگر به خاطر بهبودى نسبى بيمار، ممکن است اين دارو حتى زيانبار هم باشد؛ لذا دستور قطع آن و جانشين ساختن داروى ديگر را مى‏دهد. ممکن است درسى، امسال براى دانش‏آموزى سازنده باشد، اما همين درس براى سال آينده بى فايده باشد، معلم آگاه بايد برنامه را آن چنان تنظيم کند که سال به سال دروس مورد نياز شاگردان تدريس شود.

اين مسئله مخصوصا با توجه به قانون تکامل انسان و جامعه‏ها روشن‌تر مى‏گردد که در روند تکاملى انسان‌ها گاه برنامه‏اى مفيد و سازنده است و گاه زيان‌بار و لازم التغيير، به خصوص در هنگام شروع انقلاب‌هاى اجتماعى و عقيدتى، لزوم دگرگونى برنامه‏ها در مقطع‌هاى مختلف زمانى، روشن‌تر به نظر مى‏رسد.

البته نبايد فراموش کرد که اصول احکام الهى که پايه‏هاى اساسى را تشکيل مى‏دهد در همه جا يکسان است، هرگز اصل توحيد يا عدالت اجتماعى و صدها حکم مانند آن دگرگون نمى‏شود. تغيير، در مسائل کوچک تر و دست دوم است. اين نکته را نيز نبايد فراموش کرد که ممکن است تکامل مذاهب به جايى برسد که آخرين مذهب به عنوان خاتم اديان نازل گردد به طورى که دگرگونى در احکام آن بعداَ راه نيابد. ر.ک: تفسير نمونه، ج ‏1، ص 390 و 391.

[31]. اشاره به قسمتی از آیه 142 سوره بقره.

[32]. الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق/ مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 41.

[33]. تفسير نمونه، ج ‏1، ص 391 و 392.

[34]. فروغ ابديت تجزيه و تحليل كاملى از زندگى پيامبر اكرم (صلّى الله عليه و آله)، ص 469 و 470.

[35]. ر.ک: مجمع البيان فى تفسير القرآن، مقدمه: بلاغى، محمد جواد، ج 1، ص 413.

[36]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج 7، ص 294.

[37]. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 275.

[38]. طوسى، محمد بن حسن‏، تهذیب الأحکام، ج 2، ص 43 و 44.

[39]. این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به استقبال ناودان کعبه ایستاد؛ به این جهت بود که قبله مدینه اندکی از جنوب به سوی مغرب منحرف است و ناودان کعبه در جانب غربی کعبه است. ر.ک: حسن زاده آملی، حسن، دروس هیئت و دیگر رشته‌های ریاضی، ج 2، ص 672.

[40]. ابن­ سعد، الطبقات الکبری، محقق: عبدالقادر عطا، محمد؛ ج ‏1، ص 186.

[41]. مقريزى، تقى الدين، إمتاع الأسماع بما للنبي من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج ‏1، ص 79.

[42]. ر.ک: عاملى، جعفر مرتضى، الصحیح من السیرة النبی الأعظم، ج 5، ص 336.‏

[43]. بقره، 143.

[44]. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 275.

[45]. طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، ج ‏1، ص 324 و 325.

[46]. بقره، 150.

[47]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏1، ص 507.

[48]. همان، ج ‏1، ص 338.

[49]. تفسیر نمونه، ج ‏1، ص 495.

[50]. علامه سردار کابلی کرمانشاهی (1372-1293ق)، عالم دینى، فیلسوف، فقیه اصولى، محدث، متكلم، رجالى، مورخ و ریاضیدان، از علماى بزرگ شیعه در قرن چهاردهم قمرى بود. اصالتا از ایران و از قزلباشان است. پدرش ساكن افغانستان بود و سردار در كابل به دنیا آمد. پدرش قبل از مرگ، سرپرستى خانواده‏ خود را به وى سپرد و او را ملقب به سردار كرد. سردار كابلى در كرمانشاه به نشر احكام و تالیف و تصنیف مشغول شد. او به شهرهاى بسیارى سفر كرد و با علماى هر شهر مصاحبت نمود. سرانجام در كرمانشاه درگذشت و جنازه‏اش به نجف انتقال یافت و در كنار پدرش در وادى‏السلام دفن شد. وی آثار زیادی دارد که یکی از آنها «تحفة الاجلّة فی معرفة القبلة» در شناخت قبله است كه براى فهم كتاب به دانش جبر و مثلثات و هیئت و جغرافى نیاز است. ر.ک: پایگاه اطلاع رسانی علمای کرمانشاه.

[51]. سبحانى‏، جعفر، فروغ ابديت تجزيه و تحليل كاملى از زندگى پيامبر اكرم (صلّى الله عليه و آله)، ص 471.

[52]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (علیهم السلام)، محقق: جمعى از محققان، ‌ج ‏97، ص 433.

[53]. ر.ک: حسن زاده آملی، حسن، دروس هیئت و دیگر رشته‌های ریاضی، ج 2، ص 670 – 672.