کپی شد
همگامی و همراهی امام علی (علیه السلام) با پیامبر (صلی الله علیه و آله)
از ویژگی های برجسته و بارز دوران جوانی امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)، همگامی و همراهی با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در همه صحنه ها است.
محدث اربلی از قاسم بن ابی سعید نقل می کند:
«روزی فاطمه زهرا (علیها السلام) نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و از ضعف حال خود اظهار کرد. آن حضرت فرمود: آیا نمىدانى منزلت على (علیه السلام) نزد من چه اندازه است؟ علی در دوازده سالگى امر (رسالت) مرا کفایت نمود، در شانزده سالگی (در جنگها شرکت نموده) و پیش روی من شمشیر می زد. او در نوزده سالگی قهرمانان مشرک را به هلاکت رساند، در بیست سالگی غم و اندوه از چهره من زدود و در بیست و دو سالگی درِ قلعه خیبر را از جا کنده و بلند نمود، به گونهای که پنجاه نفر مرد نمی توانستند آن را بلند کنند. راوى میگوید: (با شنیدن این فضائل)، چهره فاطمه (سلام الله علیها) برافروخته گردید و (از خوشحالی) قدمهاى او بر زمین قرار نمیگرفت، تا این که خدمت أمیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد و از آن چه شنیده بود به آن حضرت خبر داد. امام علی (علیه السلام) در پاسخ فرمود: پس حال شما چگونه میبود اگر پیامبر به همه تفضلاتی که حقتعالى به من نموده، حدیث می فرمود».[1]
سید محسن امین در وصف همراهى امام على (علیه السلام) با پیامبر (صلی الله علیه و آله) می نویسد:
«على (علیه السلام) همواره در رکاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود. او بیست و سه سال پس از بعثت با پیامبر همراهى کرد که سیزده سال آن در مکه و پیش از هجرت بود. او در تمام سختیهایى که پیامبر در مکه متحمل بود، شرکت کرد و بیشترین سنگینى بار آن حضرت را بر دوش داشت. ده سال پس از هجرت نیز در مدینه با پیامبر بود و آزار مشرکان و کافران را از آن حضرت دور مىداشت و با فداکاری خود، پیامبر را از گزند دشمنان محافظت مىکرد. على پهلوانان نامدار عرب را کشت و در مقابل دیدگان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با آنان شمشیر زد و این درحالى بود که عمر وى در آن هنگام بین بیست، بیست و سه تا بیست و پنج سال بود».[2]
[1]. فتال نیشابورى، محمد بن حسن، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص 277؛ اربلى، على بن عيسى، كشف الغمة في معرفة الأئمة،ج 1، ص 385؛ شامى، یوسف بن حاتم، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص 241؛ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 307 و 308؛ مجلسى، محمد باقر، جلاء العيون، ص 320.
[2]. امين عاملى، سيد محسن، أعيان الشيعة، ج 1، ص 374.