کپی شد
همسران حضرت یعقوب (علیه السّلام)
حضرت یعقوب (علیه السلام) دارای دو همسر بود که هر دو با هم خواهر و از دختر داییهای ایشان بودند.[1] وی در شام از دایی خود، دو دختر گرفت که یکی از آنها لیا (لینه یا لایا) و دیگری راحیل نام داشت.[2] وی همچنین دو کنیز داشت که از آنها صاحب فرزندانی شد.
اینکه حضرت يعقوب (علیه السلام) دو خواهر را با هم به زنى گرفت؛ دلیلش این بود که در شريعت ایشان، اين نوع ازدواج حرام نبود.[3]
گفته شده حضرت اسحاق (علیه السلام) به پسرش حضرت یعقوب (علیه السلام) دستور داده بود که از میان کنعانیان زن نگیرد، بلکه از دختران داییاش؛ لابان بن ناهر بن آزر که در فرات سکونت داشت، زن بگیرد. وی به سوی منزل دایی حرکت کرد… . داییاش دو دختر داشت: لایا که بزرگتر بود و راحیل که کوچکتر بود و او کوچکتر؛ یعنی راحیل را از داییاش خواستگاری نمود. داییاش پرسید: آیا مالی داری که او را به عقد تو دربیاورم؟ یعقوب گفت: نه، ولی در قبال مهر دخترت، پیش تو کار میکنم. گفت: مهرش این است که 7 سال پیش من کار کنی. یعقوب گفت: در قبال این هفت سال کار، دخترت راحیل را به عقد من درآور و من به خاطر او به تو خدمت می کنم. داییاش گفت: این توافق میان من و تو باشد. یعقوب (علیه السلام) مدت هفت سال برای وی چوپانی نمود. بعد از آن که یعقوب به شرطش وفا کرد، دایی اش شبانه دختر بزرگش لایا را (به جای راحیل) به وی داد. شب زفاف انجام شد. صبح یعقوب دید که این همسرش راحیل نیست. به همین جهت به میان قوم آمد و گفت: مرا فریب دادند و به من خدعه زدند و تدلیس کردند، هفت سال زحمتم هدر رفت. داییاش گفت: ای خواهر زادهام، آیا میخواهی بر داییات ننگ و عار و دشنام وارد شود؟ کی دیدی مردم پیش از دختر بزرگ، دختر کوچک را شوهر دهند؟. بیا و هفت سال دیگر مرا خدمت کن و من خواهر لایا (راحیل) را به ازدواج تو درمیآورم…، پس یعقوب هفت سال دیگر چوپانی گوسفندانش را نمود و آن گاه داییاش، راحیل را به عقد او درآورد…».[4]
البته این احتمال نیز مطرح شده که یعقوب (علیه السلام)، راحیل را پس از این که لیا خواهرش (همسر یعقوب) از دنیا رفت، به همسری گرفت و جمع میان دو خواهر نکرد.[5]
[1]. در آن زمان جائز بود كه انسان در يک زمان با دو خواهر ازدواج كند. این حکم بود تا زمانی که خداوند حضرت موسی (علیه السلام) را با کتاب تورات فرستاد. از آن دو خواهر، دوازده پسر براى يعقوب (عليه السّلام) به وجود آمد. مسعودى، ابو الحسن، إثبات الوصية، ترجمه: نجفي، محمد جواد، متن، ص 69.
[2]. ابن الجوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد، المنتظم فى تاريخ الأمم و الملوك، تحقيق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، ج 1، ص 309.
[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، الميزان في تفسير القرآن، ج 4، ص 280.
[4]. ابن قتیبه، أبو محمد عبد الله بن مسلم، المعارف، تحقیق: عکاشه، ثروت، متن، ص 39 و 40.
[5]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغى، محمد جواد، ج 5، ص 323؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق: جمعى از محققان ، ج 12، ص 219.