کپی شد
نگرشى بر وضعيت قم از اوايل هجرت تا زمان قاجاريه
قم شهر دور افتاده اى بود و مانند امروز سر راه نبود و كسی كه در آن سكونت مى كرد معمولاً از آسيب خلفا و تعقيب آنان در امان بود، رسم مردم قم در ميهمان نوازى و حمايت از ميهمانان كم نظير بود، آب و هواى قم، از نظر خشكى هوا و دلايل ديگر، با زندگى عرب ها مناسب بود.[1]در زمان هارون الرشيد، حمزه بن يسع كه يكى از بزرگان قم بود به حضور خليفه رسيد و از او در خواست كرد كه قم را از اصفهان جدا كند و اجازه داده شود نماز جمعه و عيدين در آن جا برگزار شود. خليفه تقاضاى او را پذيرفت و بدين گونه قم محل امنى شد براى كسانى كه از خليفه يا حاكم وحشت داشتند.اولين دسته از عرب ها كه به قم پناهنده شدند، جمعى از بنى الاشعر بودند كه در زمان حكومت حجاج بن يوسف ثقفى از عراق به اين شهر روى آوردند.شرح قضيه به طور اجمال اين است كه در زمان خلافت عبدالملک مروان، چون عراق زياد آشفته بود، عبدالملک، حجاج را كه مردى بى باک و ستمگر و در عين حال كاردان بود به حكومت آن جا منصوب كرد اعمال ظالمانه حجاج، معروف است و لازم به توضيح نيست. با اين كه او سركشان و مخالفان را به سخت ترين وجهى مجازات مى كرد باز هم همواره اوقات او صرف زد و خورد با خوارج و كسانى كه از ظلم او به ستوه آمده بودند، مى شد.از جمله كسانى كه بر حجاج خروج كرد و قصد داشت با سپاهى انبوه، او را از بين ببرد، عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بن قيس بود. وى يكى از سرداران معروف و كار آزموده حجاج بود و مدتى در مشرق ايران از طرف وى فرماندهى سپاه را به عهده داشت؛ ولى مظالم و خونخوارى هاى حجاج و نارضايتى مردم عبدالرحمن را وادار به نافرمانى و قيام نمود. خروج عبدالرحمن نزديک بود حجاج را به كلى مستأصل كند. عاقبت، نفاق عده اى از همراهان، باعث شكست او در محلى به نام ديرالجماجم[2] و متوارى شدن يارانش گرديد.اشعريان از جمله همراهان عبدالرحمن بودند كه پس از شكست او به قم پناهنده شدند. قبل از آمدن اشعريان به قم، ساكنان اصلى شهر در قلعه اى زندگى مى كردند كه در وسط شهر قرار داشته است. بنابه نقلی مدت ها بين اشعريان و ساكنان قلعه، زد و خورد بوده است.نهايتاً اشعريان در اين مقابله چيره شده و قم را زير نفوذ خود قرار دادند.
[1] . فقيهى، على اصغر، تاریخ مذهبی قم، ص 46 – 49.
[2] . در هفت فرسخى كوفه در كشور عراق قرار دارد.