Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

نهضت ترجمه ‏در دوران بنی امیّه

یکی از آثار فرهنگی معنوی مسلمانان در عصر اموی، نهضت ترجمه آثار نویسندگان است که در این نوشتار به نحو اختصار به آن اشاره می‌شود.

محیط جغرافیایی خشن، نامساعد و در عین حال متکی بر طبیعت شبه جزیره عربستان، سادگی معیشت را برای ساکنان آن به ارمغان آورده‌بود. بازتاب این سادگی تنها در ظاهر عرب جاهلی خلاصه نمی‌شد، بلکه بی نیازی آنان را به علوم مختلف نیز در بر داشت.[1] اگرچه در برخی علوم؛ چون طب[2] و نجوم[3] تجربه‌هایی کسب کرده بودند، لیکن هنوز معرفت علمی آنان تکوین نیافته و متکی بر علل مبهم و ناشناخته پدیده‌های طبیعی بود.

با ظهور اسلام، بر اساس توصیه‌های قرآن کریم[4] و سفارش‌های پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله)،[5] عرب مسلمان به خواندن و نوشتن روی آورد و نخستین گام‌های معرفتی خود را با فراگرفتن قرآن آغاز نمود، اما هنوز اتکای بر قوه حافظه سرشار و به تبع آن قبح نگارش، مانع از یادگیری نوشتن و ثبت آموخته‌ها می شد[6] و همین عامل، مانع بزرگ رسیدن جامعه اسلامی به مراحل تکمیلی بود.

فرآیند عصر فتوحات اسلامی، رویارویی فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف و کهنی بود که در سایه آمیختگی آنها، فرهنگ و تمدن اسلامی با همه ویژگی‌های بارز خود شکل گرفت. هر چند در مراحل نخستین خلافت اسلامی و تا اواسط حکومت امویان، هنوز اعتقاد به عدم پذیرش هر چیز غیر از قرآن و تأکید بر قوه حافظه و اجتناب از نگارش، بی اقبالی بسیاری از علوم را فراهم آورده بود، اما با گذشت زمان و در پی رشد معرفتی مسلمانان و نیاز مبرم تمدن نوخاسته اسلامی به آموختن و رسیدن به سرچشمه‌های اصلی معرفت و علم، مسلمانان ناگزیر به روی آوردن به ترجمه و نقل متون گردیدند.

با استقرار خلافت امویان در شام و نزدیکی آنان به رومیان و تسلط بر مدارس علمی رها (ادسا)، نصیبین، حران و انطاکیه، رفته‌رفته زمینه‌های آغاز حرکت علمی مهیا گردید. خلفای نخستین اموی با خواندن و شنیدن سرگذشت پرعظمت پیشینیان، به تاریخ علاقه‌مند شدند. چنان‌که درباره معاویه آورده اند: «… تا یک ثلث شب به اخبار ایام عرب و عجم و ملوک آنها و رفتار آنان با رعیت، و سیرت شاهان ملل و جنگ‌ها و حیله‌ها و رعیت پروری شان می گذشت؛ … هنوز یک سوم از شب مانده برمی خاست و دفترهایی را که سرگذشت اخبار و جنگ‌ها و خدعه‌های ملوک در آن ثبت بود، می خواست و غلامان مخصوص که مأمور نگهداری و قرائت دفترها بودند به خواندن آن می پرداختند و هر شب بر بخشی از اخبار، سرگذشت‌ها، آثار و انواع سیاست مداری‌ها واقف می شد.[7]

همین تمایل وافر به اطلاع از اخبار ملوک گذشته موجب شد تا خبرگانی را برای ترجمه و یا قرائت گزیده‌هایی از متون تاریخی و پزشکی به دربار دعوت نمایند. بنابر قول مشهور، نخستین ترجمه عهد اموی به «خالد بن یزید بن معاویه»  اختصاص دارد. خالد به دلیل علاقه بسیار به علم و دانش، حکیم آل مروان نام گرفت. او با پشتکار فراوان به فراگرفتن علم کیمیا (شیمی) پرداخت و به ترجمه متون علمی از زبان یونانی و قبطی به عربی، توجهی ویژه مبذول داشت. عمر بن عبدالعزیز در مورد او می گوید: «در میان بنی امیه مانند خالد، زاده نشده است».[8]

از دیگر خلفای برجسته اموی که نامی در ترجمه و نقل منابع و یا جمع آوری کتاب از خود برجای نهاد، «عمر بن عبدالعزیز» است. در مورد اقدامات وی مطالب فراوانی در منابع آمده است. از جمله این که او در گنجینه کتاب‌های شام، اثری از علم پزشکی، نوشته «قس بن هارون بن اعین»،[9] یافت که از بهترین کناش‌های[10] قدیمی به شمار می آمد. این اثر ارزشمند و بی نظیر که اهرن، (Heron) نام داشت، توسط ماسرجویه (ماسرجیس) به عربی برگردان شد.[11] عده ای از خلیفه خواستند تا از آن کتاب رونویسی کرده و آن را منتشر نمایند، اما خلیفه سخت‌گیر راضی نمی شد.[12] سرانجام پافشاری‌های بسیار آنان، خلیفه را وادار نمود تا پس از چهل روز اندیشیدن و استخاره کردن، کتاب را عرضه نموده، اجازه طبع و نشر آن را صادر نماید.[13]

این گونه تردید و تنگ‌نظری خلفای اموی نسبت به علوم، سالیان متمادی آثار ارزشمند و نفیسی را در گنجینه‌ها و کتاب های آنان متروک باقی نهاد. با این توصیف، از میان مترجمان این عصر می توان به صالح بن عبدالرحمن،[14] ماسرجویه[15] سرجون بن منصور،[16] تیاذوق،[17] اصطفن قدیم،[18] قیس بن قنان بن متی[19] و حسان نبطی[20] اشاره کرد.

[1]. حاجی خلیفه، مصطفى بن عبدالله، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج 1، ص 34.

[2]. آلوسی، محمود شکری، بلوغ الأرب فی معرفة احوال العرب، شرح و تصحیح: بهجة الاثری، محمد، ج 3، ص 327.

[3]. همان، ص 223.

[4]. در قرآن کریم، کلمه علم 60 بار، و مشتقات آن 854 بار، آمده‌است.

[5]. «خذو الحکمة و لو من السنة المشرکین»؛ برقى، احمد بن محمد، المحاسن‏، محقق/ مصحح: محدث، جلال الدين، ص 230؛ «الحکمة ضالة المؤمن مأخذها ممن سمعها و لایبالی فی ای وعاء خرجت»؛ كلينى، محمد بن يعقوب، كافي، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، ج 8، ص 167.‏

[6]. کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج 1، ص 34.

[7]. مسعودي‏، على بن الحسين، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقيق: داغر، اسعد، ج 3، ص 31.

[8]. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، تعلیق: رمضان، ابراهیم، ص 300.

[9]. اهرن القس یا هارون قس؛ کاهن و پزشک اسکندرانی است که احتمالا در دوره هراکلیوس می زیسته است.

[10]. جُنگ یا مجموعه ای گوناگون از مطالب مخصوصا در طب و خواص گیاهان.

[11]. ابن ابی اصیبعه، احمد بن قاسم، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، تحقیق: رضا، نزار، ج 1، ص 158؛ ابن ندیم به نقل از ابن جلجل آورده است که این کتاب در عصر مروان به عربی ترجمه شده است؛ الفهرست، ص 300.

[12]. ابن العبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، تحقيق: صالحانى اليسوعى، انطون، ص 112؛ الفهرست، ص 300؛ قفطی، علی بن یوسف، تاریخ الحکما، ترجمه: دارانی، بهین، ص 113.

[13]. عیون الانباء فی طبقات الاطباء، ج 1، ص 158؛ ابن جلجل، سلیمان بن حسان، طبقات الاطباء و الحکماء، تحقیق: سید، فواد، ص 61.

[14]. الفهرست، ص 300.

[15]. تاریخ الحکما، ترجمه: دارانی، بهین، ص 442 – 444؛ طبقات الاطباء و الحکماء، ص 61.

[16]. او کاتب چهار خلیفه اموی، از معاویه تا عبدالملک بود؛ ابن عبد ربه، أحمد بن محمد، العقد الفريد، ج 4، ص 252.

[17]. پزشک حجاج. تاریخ الحکما، ص 147؛ عیون الانباء فی طبقات الاطباء، ج 1، ص 158؛ تاریخ مختصر الدول، ص 112.

[18]. الفهرست، ص 302.

[19]. طلس، محمد بن اسعد، تاریخ العرب، ص 226.‎

[20]. کاتب حجاج و ناقل دواوین از فارسی به عربی. ر.ک: العقد الفريد، ج 4، ص 252؛ برگرفته از سایت حوزه نت.