کپی شد
نماز خوف در غیر جنگ
خوف عبارت است از بيم و هراس از وقوع خطر، و این اختصاص به جنگ ندارد، بلکه در هر شرایطی اگر چنین ترسی عارض شد نمازی که در شرایط طبیعی خوانده میشود، به نماز خوف تبدیل میشود.
مثلا گفتهشده، كسى كه شير يا حيوان درندهاى سر راهش آمده و از طرفى نيز نگران باشد كه وقت نماز فوت شود، رو بهقبله كند و نمازش را با اشاره بخواند، و اگر از حيوان مىترسد كه به او حمله كند، رو به حيوان داشته و به هر سو كه میگردد او نيز بگردد (پيوسته چشم از حيوان برندارد) و نماز را با اشاره تمام كند.[1]
على بن جعفر از برادرش امام موسى بن جعفر (عليهما السّلام) سؤال كرد در مورد شخصى كه با شير (يا درندهاى) روبهرو شود و وقت نماز فرا رسد و او از ترس آن حيوان، نتواند حركت كند (تا بهجایى رود كه از حمله آن حيوان در امان باشد) تكليفش چيست؟ فرمود: رو به شير كرده و همچنان كه ايستاده است با اشاره با سر خود نماز بگزارد، هرچند شير در جهتى غير از قبله قرار گرفته باشد.[2]
سماعة بن مهران از امام صادق (عليه السّلام) سؤال كرد در مورد شخصى كه گرفتار و اسير مشركان شدهباشد و هنگام نماز فرا رسد، و بترسد كه مشركان او را از خواندن نماز منع كنند، چه كند؟ آن حضرت فرمود: با اشاره نماز بگزارد.[3]
شیخ صدوق میگوید: با توجّه به شرايطى كه اساسا يک اسير دارد، به نظر میرسد كه نياز نيست حتما دشمن او را از نماز منع كند و با احتمال خطر ديگر، حكم به اشاره مشكل نيست، آنچنانكه بعضى از عالمان فرمودهاند.[4]
[1]. صدوق، محمد بن علی، من لا يحضره الفقيه، مترجم: غفارى، على اكبر و صدر بلاغى، محمد جواد، ج 2، ص 146.
[2]. همان، ص 147.
[3]. همان.
[4]. ر.ک: همان، ص 147 و 148.