کپی شد
نماز
فهرست
معنا و ماهیت نماز
نماز در زبان فارسی معادل معنای اصطلاحی صلاة است. صلاة در لغت عرب به چند معنا از جمله آتش افروختن، دعا ، تبريک و تمجيد است.[1] و در اصطلاح ، عبادت مخصوص مسلمانان است که دارای اجزاء، اعمال، شرایط و احکام و فلسفه خاصی است .
گروهی از دانشمندان گفتهاند اصل صلاة از- صلاء- است و معناى صلّى الرّجل؛ يعنى او با اين عبادت از نفس و جان خويش “صلاء” را كه همان آتش افروخته خدايى است دور و برطرف كرد.[2] روح و فلسفه نماز همان ياد خدا است، البته ذكرى كه مقدمۀ فكر، و فكرى كه انگيزه عمل بوده باشد، چنانكه در حديثى از امام صادق (علیه السلام) آمدهاست كه در تفسير جمله « وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ »[3] فرمود: “ياد خدا كردن به هنگام انجام حلال و حرام” ؛يعنى به ياد خدا بيفتد که به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد.
معنای اقامه نماز
در قرآن کریم در باره انجام نماز تعبیرات مختلفی بیان شدهاست:
1. تعبير به «قضای نماز»: “فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ “،[4] یعنی و هنگامىكه نماز را به پايان رسانديد، خدا را ياد كنيد ايستاده، و نشسته، و در حالى كه به پهلو خوابيدهايد …”. در این آیه شریفه مراد از “قضای نماز” به پایان رساندن و فارغ شدن از انجام نماز به عنوان عبادت فردی است.
2. تعبير به «قیام بر نماز»: “إِنَّ الْمُنافِقينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَليلاً “؛ منافقان مىخواهند خدا را فريب دهند در حالى كه او آنها را فريب مىدهد و هنگامىكه به نماز برمىخيزند، با كسالت برمىخيزند و در برابر مردم ريا مىكنند و خدا را جز اندكى ياد نمىنمايند![5] در این آیه نیز مراد از قیام به نماز، آماده شدن یرای انجام نماز به عنوان عبادت فردی است.
3. تعبير به «اتیان نماز»: “وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَ هُمْ كُسالى وَ لا يُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ كارِهُونَ”؛ و نماز به جا نمىآورند جز با كسالت، و انفاق نمىكنند مگر با كراهت![6] در این آیه نیز مراد از قیام به نماز، آماده شدن یرای انجام نماز به عنوان عبادت فردی است.
4. تعبير به «اقامه نماز»، به جاى خواندن نماز: “الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ”؛ همانان كه نماز را برپا مىدارند، و زكات را مىپردازند و آنها به آخرت يقين دارند.[7]
مفسران در باره تعبیر اقامه نماز میگویند: این تعبیر بالاتر از نماز خواندن هر فرد مسلمان و انجام تکلیف شخصی است، و اشاره به اين است كه مؤمنان نه تنها خودشان نماز مىخوانند، بلكه كارى مىكنند كه اين رابطه محكم با پروردگار هميشه و در همه جا برپا باشد.[8]
در تفسیر المیزان آمدهاست: “… اقامه، به معناى بپاداشتن هرچيز است به نحوى كه تمامى آثار آن چيز مترتب بر آن شود، و هيچ اثر و خاصيتى پنهان و مفقود نماند؛ مانند اقامۀ عدل، اقامۀ سنت، اقامه نماز، اقامه شهادت، اقامه حدود، اقامه دين و امثال آن”.[9]
در زیارت امام حسین (علیه السلام) می خوانیم: “اشهد انک قد اقمت الصلاة”؛ شهادت میدهم که تو نماز را به پاداشتی. در این جا اقامۀ نماز یعنی زنده کردن نماز، نه خواندن آن، البته در قرآن هرجا که نماز به معنای خواندن و به جا آوردن باشد با کلماتی مانند “مصلین” آمدهاست.[10]
بنابراین اقامۀ نماز یک معنای بالاتر و والاتر از نماز خواندن فردی دارد و به معنای زندهکردن، زنده نگهداشتن، عزت و ارزش بخشیدن به نماز در جامعه و در بین مردم است.
فلسفه نماز
امام على بن موسى الرضا (علیهما السلام) در پاسخ نامهاى كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنين فرمود: “علت تشريع نماز اين است كه توجه و اقرار به ربوبيت پروردگار است، و مبارزه با شرک و بتپرستى، و قيام در پيشگاه پروردگار در نهايت خضوع و نهايت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته، و نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى تعظيم پروردگار”.[11]
و نيز هدف اين است كه انسان همواره هشيار و متذكر باشد، گرد و غبار فراموشكارى بر دل او ننشيند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دين و دنيا گردد.
علاوه بر اين كه مداومت ذكر خداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل مىگردد، سبب مىشود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند، روح سركشى و طغيانگرى بر او غلبه ننمايد.
و همين توجه به خداوند و قيام در برابر او، انسان را از معاصى باز مىدارد و از انواع فساد جلوگيرى مىكند .[12]
علت وجوب نماز
خداوند متعال بینیاز مطلق است و هیچگونه نقص، ضعف و نیازی در وجود او راه ندارد و همۀ موجودات به او نیازمندند. از طرف دیگر خداوند رؤف و مهربان است، همۀ بندگان خود را دوست دارد و جهان و نعمتها و زیباییهای آن را برای آنان آفریدهاست. بر این اساس همۀ کارهایش بر اساس حکمت است. از جمله اگر فرمانی برای انجام نماز یا اعمال دیگر صادر کند تنها بر اساس حکمت و مصالح و منافعی است که انجام اینگونه اعمال برای بندگان دارد، حکمتهایی؛ مانند: رسیدن به کمال، دوری از پلیدیها و زشتیها، تقرب به ذات پاک الهی و …[13] و نیز اگر از انجام کاری نهی کرده و بندگان خود را بر حذر داشته است تنها به خاطر ضررها و مفاسدی است که در آن کار برای بندگان وجود دارد و چه بسا هیچ کس جز ذات اقدس الهی از آن مضرات آگاه نیست. همچنین عذابها و مجازاتهایی که وعده داده شده است در حقیقت نتیجه و اثر خود آن عمل حرام یا ترک آن عمل واجب است که با انجام کار حرام و یا ترک واجب به انسان می رسد؛ همانند خوردن غذای مسموم و مضری که پزشک دلسوز و مهربان ما را از خوردن آن نهی کرده است؛ زیرا خوردن چنین غذایی همان و مبتلا شدن به آثار و عوارض سوء آن نیز همان.
قرآن چه زیبا در بارۀ عقوبتهای آخرت سخن گفته و علّت کلی عذاب ها را با یک مضمون بیان کرده که: اين به خاطر چيزى است كه دست هاى شما از پيش فرستاده (و نتيجه كار شما است) و به خاطر آن است كه خداوند، به بندگان (خود)، ستم نمىكند.[14]
بنا براین حقیقت و واقعیت عذاب الهی، کارهای ناشایستی است که از آدمی صادر می شود و برای این که بندگان از عواقب کارهای خود آگاه باشند و بر این اهداف تأکید بیشتری صورت گرفته باشد خداوند مطالب را به این نحو برای آنان بیان کرده است؛ زیرا چه بسا افرادی که به امید پاداش راه صلاح در پیش نمی گیرند ولی از ترس عذاب یا راه صلاح پیش میگیرند و یا دست به فساد نمیزنند.
فرض کنید که برای مریضی دارویی مفید و شفابخش است امّا مریض از خوردن آن استنکاف میکند ، ولی این مریض با درخواست پدرش و به احترام او دارو را می خورد و اثرات مفید آن را مییابد، و همین طور اگر به امید پاداش گرفتن از پدر و یا تنبیه نشدن به دست او این دارو را بخورد. پس در اعمال عبادی هدف خداوند خیرخواهی نسبت به بندگان است نه این که به خداوند نفعی می رسد، مخصوصاً با توجه به این که او بی نیاز مطلق است .
از طرف دیگر خداوند نعمت های بیشماری به ما بخشیده است که عقل سلیم حکم میکند از صاحب آن تشکر و قدردانی کنیم و نماز تشکر از خدا است و کسی که نماز را ترک میکند در حقیقت از یک وظیفۀ بزرگ وجدانی خود سرپیچی کردهاست و از نظر عقل مقصر و گناهکار است و استحقاق مجازات دارد. آیا اگر کسی شما را به یک مهمانی دعوت کرد و از شما پذیرایی کرد، او به تشکر شما نیازمند است یا تشکر وظیفۀ اخلاقی و وجدانی شماست؟ و اگر دیگران متوجه شوند که شما در برابر این پذیرایی صاحبخانه هیچ تشکر و قدردانی نکرده اید آیا پیش آنان احترام و ارزشی خواهید داشت ؟ آیا این ذلت و خواری در پیش دیگران بالا ترین عذاب نیست؟
روح نماز
اگر ركوع و سجود و قرائت و تسبيح را جسم نماز بدانيم، حضور قلب و توجه درونى به حقيقت نماز و كسى كه با او راز و نياز مىكنيم روح نماز است.
خشوع نيز در واقع چيزى جز حضور قلب توأم با تواضع و ادب و احترام نيست و به اين ترتيب روشن مىشود كه مؤمنان تنها به نماز به عنوان يك كالبد بى روح نمىنگرند بلكه تمامى توجه آنها به باطن و حقيقت نماز است.[15]
بنابراین کسانی که اهل نماز نیستند یا اهل نماز بوده و آن را کنار زده اند مواهب بسیاری را از دست داده اندکه جبران آنها ار راه دیگر ممکن نیست برای درک آن مواهب باید هرچه زودتر با نماز ارتباط پیدا کنند.
آثار نماز
نماز یکی از عبادت های بزرگ اسلام است که تاثیرات بسیار مهمی در تربیت فرد و جامعه دارد. از جمله:
1- نماز وسيلۀ شستشوى از گناهان است، در حديثى مىخوانيم: پيامبر (صلی الله علیه و آله) از ياران خود سؤال كرد:
” اگر بر در خانۀ يكى از شما نهرى از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستوشو دهد، آيا چيزى از آلودگى و كثافت در بدن او مىماند؟”.
در پاسخ عرض كردند: نه، فرمود:” نماز درست همانند اين آب جارى است، هر زمان كه انسان نمازى مىخواند گناهانى كه در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مىرود”.
2- نماز سدى در برابر گناهان آينده است، چرا كه روح ايمان را در انسان تقويت مىكند، و نهال تقوى را در دل پرورش مىدهد، و مىدانيم” ايمان” و” تقوى” نيرومندترين سد در برابر گناه است، و اين همان چيزى است كه خدا در بارۀ آن فرمود: «آن چه از كتاب به سوى تو وحى شده است بخوان، و نماز را برپا دار، كه نماز از كار زشت و ناپسند بازمىدارد، و قطعاً ياد خدا بالاتر است، و خدا مىداند چه مىكنيد.»[16]
3- نماز، غفلتزدا است، بزرگترين مصيبت براى رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زود گذر كردند، اما نماز به حكم اين كه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مىشود، مرتبا به انسان اخطار مىكند، هشدار مىدهد، هدف آفرينش او را خاطر نشان مىسازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مىكند و اين نعمت بزرگى است كه انسان وسيلهاى در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قوياً به او بيدار باش گويد.
4- نماز خودبينى و كبر را در هم مىشكند، چرا كه انسان در هر شبانهروز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار در برابر خدا پيشانى بر خاک مىگذارد، خود را ذرۀ كوچكى در برابر عظمت او مىبيند، بلكه صفرى در برابر بىنهايت. پردههاى غرور و خود خواهى را كنار مىزند، تكبر و برترى جويى را در هم مىكوبد.
به همين دليل على (علیه السلام) در آن حديث معروفى كه فلسفههاى عبادات اسلامى در آن منعكس شده است بعد از ايمان، نخستين عبادت را كه نماز است با همين هدف تبيين مىكند مىفرمايد: “خداوند ايمان را براى پاكسازى انسان ها از شرك واجب كرده است و نماز را براى پاكسازى از كبر” .
5- نماز وسيلۀ پرورش، فضائل اخلاق و تكامل معنوى انسان است، چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون مىبرد، به ملكوت آسمان ها دعوت مىكند، و با فرشتگان همصدا و همراز مىسازد، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا مىبيند و با او به گفتگو برمىخيزد.
6- نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مىدهد- چرا كه نماز روح اخلاص را زنده مىكند، زيرا نماز مجموعهاى است از نيت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تكرار اين مجموع در شبانهروز بذر ساير اعمال نيک را در جان انسان مىپاشد و روح اخلاص را تقويت مىكند.
امام على (علیه السلام) در وصاياى خود بعد از آنكه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد فرمود: “خدا را خدا را در بارۀ نماز؛ چرا كه ستون دين شما است”.[17]
همانطور كه اگر عمود خيمه در هم بشكند يا سقوط كند هر قدر طناب ها و ميخ هاى اطراف محكم باشد اثرى ندارد، همچنين هنگامىكه نماز که ستون دین است آسیب ببیند یا از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهند داد.
در حديثى از امام صادق (علیه السلام) مىخوانيم: “نخستين چيزى كه در قيامت از بندگان حساب مىشود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول مىشود،[18] و اگر مردود شد سائر اعمال نيز مردود مىشود.” [19] شايد دليل اين سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسيله قبولى سائر اعمال است در او زنده مىشود، و گرنه بقيۀ اعمال او آلوده مىگردد و از درجۀ اعتبار ساقط مىشود.
7- نماز انسان را به بهداشت و پاكسازى محیط زندگى از هرگونه آلودگی ظاهری و باطنی امر مىكند، چرا كه مىدانيم مكان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشى كه بر آن نماز مىخواند، آبى كه با آن وضو مىگيرد و غسل مىكند، محلى كه در آن غسل و وضو انجام مىشود بايد از هرگونه نجاست و کثافت و غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاک باشد كسىكه آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، كمفروشى، رشوه خوارى و كسب اموال حرام باشد چگونه مىتواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ در كتب فقهى و منابع حديث، امور زيادى به عنوان موانع قبول نماز ذكر شدهاست از جمله مساله شرب خمر است كه در روايات آمده:” نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اين كه توبه كند”.[20]
پيدا است كه فراهم كردن اين شرايط قبولى تا چه حد سازنده است.
8- رعايت شرائط كمال نماز ، عامل مؤثر ديگر براى ترک بسيارى از گناهان است. مثلاً تكرار نماز در پنج نوبت در شبانهروز خود دعوتى است به بهرهمند شدن نمازگزار از همۀ آثار نماز در زمانهای متعدد.
9- نماز روح انضباط را در انسان تقويت مىكند، چرا كه دقيقا بايد در اوقات معينى انجام گيرد كه تأخير و تقديم آن هردو موجب بطلان نماز، است همچنين آداب و احكام ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و ركوع و سجود و مانند آن كه رعايت آنها، پذيرش انضباط را در برنامههاى زندگى كاملاً آسان مىسازد.
همۀ اينها فوائدى است كه در نماز، قطع نظر از مسالۀ جماعت وجود دارد و اگر ويژگى جماعت را بر آن بيفزائيم، بركات بىشمار اجتماعی دیگری علاوه بر آن چه گفته شد خواهد داشت .
فلسفه اوقات نماز های روزانه
در مورد علت خواندن نمازهای واجب روزانه در اوقات خاص در روایات آمده است:
الف) امام رضا (علیه السلام) میفرماید: چون این اوقات نزد مردم شناخته شده بود خداوند جهت راحتی عمل، آنها را انتخاب کرد و برای نماز عصر، وقت مشهوری نبود لذا پس از ظهر قرار داده شد.[21]
ب) خداوند مهربان اراده کرده است پیش از هرکاری، ذکر و عبادت او انجام گیرد لذا این اوقات را قرار داد.[22] نماز صبح در ابتدای روز و آغاز کار روزانه؛ نماز ظهر در آغاز استراحت پس از اشتغالات؛ نماز عصر آغاز مرحله دوم کار پس از خواب و استراحت؛ نماز مغرب در آغاز برگشت به خانه و نهادن زینتهای دنیوی لحاظ شده؛ نماز عشاء سرآغاز تمام شدن امورات روزانه و شروع خواب و استراحت شبانه است؛ از این رو نماز در سرآغاز مرحله های مهم زندگی انسان، و برای زنده نگه داشتن یاد خدا و عبادت او قرار گرفته است.[23]
ج) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: وقتى آفتاب به زوال رسد حلقهاى دارد كه در آن درآيد و زوال خورشيد باشد و هر چيزى زير عرش است تسبيح گويد براى ذات پروردگارم و آن ساعتى است كه رحمت بر من فرستد در آن پروردگارم خداى عز و جل بر من بر امتم در آن نماز را فرض كرده و فرموده «نماز را برپا دار از زوال آفتاب تا سرخى اول شب»[24] و آن ساعتى است كه در آن روز قيامت دوزخ را آورند مؤمنى نباشد كه در اين ساعت توفيق يابد ساجد يا راكع يا در نماز باشد جز آنكه خدا تنش را بر آتش حرام كند نماز عصر در ساعتى است كه آدم از درخت خورد و او را از بهشت بيرون كرد و به ذريهاش دستور داد تا روز قيامت اين نماز را بخوانند و آن را براى امتم اختيار كرد و آن محبوبترين نماز است نزد خداى عز و جل و به من سفارش كرد آن را از ميان نمازها حفظ كنم و نماز مغرب در ساعتى است كه خدا توبه آدم را قبول كرد …آدم سه ركعت نماز خواند يک ركعت براى گناه خود و يک ركعت براى گناه حواء و ركعتى هم براى توبهاش و خدا اين سه ركعت را بر امتم فرض كرد، و اين ساعتى است كه دعا در آن مستجاب است و پروردگارم به من وعده داده كه هر كه در آن دعا كند اجابت نمايد، اين از همان نمازهائى است كه پروردگارم به من فرمان داده و فرموده[25]: منزه است خدا هنگامىكه بامداد كنيد و هنگام پسين شما، نماز عشاء براى آن است كه گور تاريک است و قيامت تاريكى دارد و خدا مرا و امتم را به اين نماز فرمان داده در اين وقت تا گورشان روشن گردد و بر صراط نورى به آنها عطا شود و هر گامى كه براى نماز عشاء بر دارند خدا تن آنها را بر آتش حرام كند و اين نمازيست كه خدا براى رسولان پيش از من مقرر كرده بود، نماز فجر براى آن است كه آفتاب بر دو شاخ شيطان برآيد (ظاهرا کنایه از این است که همگام با طلوع آفتاب که زمان از خواب برخاستن مردم است شیطان نیز فعالیت خود را آغاز میکند) و خدا به من دستور داده آن را بخوانم پيش از آفتاب زدن و پيش از آنكه كافران براى آن سجده كنند امتم براى خدا سجده كنند و شتاب در آن پيش خدا محبوبتر است و آن نمازي است كه فرشتگان شب و روز بر آن گواهند[26]
علاوه این که برپا داشتن پنج وعده نماز مخصوصا در اول وقت و وجوب آن به طور مکرر در شبانه روز، ضمن اینکه همیشه انسان را شکرگزار بار میآورد؛ باعث نظم بسیار بالای فردی و اجتماعی وحدت و یکپارچگی مسلمانان و شکوه جامعه اسلامی و حفظ شعائر الهی از آستانۀ فراموشی و تحریف میگردد.[27]
فضیلت نماز شب
از جمله نمازهای مستحبی كه در قران و روایات بر آن تأكید زیادی شده نافله و تهجد در شب است كه در قران[28] و روایات به آن اشاره شده است.
خداوند در قرآن مجید به پیامبرش می فرماید: “و پاسى از شب را (از خواب برخیز، و) قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافى براى توست؛ امید است پروردگارت تو را به مقامى در خور ستایش برانگیزد![29]
مفسران این آیه را دلیل بر فضیلت نافله شب دانستهاند، هر چند آیه صراحت در این مساله ندارد ولى با قرائن مختلفى كه در دست است این تفسیر روشن به نظر مىرسد[30].
از معصومین (علیهم السلام) نیز روایات زیادی در فضیلت آن وارد شده است كه برای نمونه به چند مورد اشاره میكنیم:
1-نبى اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:” آبرو و شرف مؤمن به نماز شب است و چون روز قیامت خدا مردمان اولین و آخرین را گرد آورد ندا دهندهاى صدا می زند كه بپاخیزند شب زندهداران كه خداى را در دلهاى شب میخواندند پس بپاخیزند گروهى اندک بعد از ایشان به حساب بقیه مردم رسیدگى شود”[31].
2-پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) در جای دیگر فرموده اند: همانا خانههائى كه در آنها نماز شب و قرآن خوانده مىشود آسمان را روشن می كنند همانطورى كه ستارگان زمین را روشن مینمایند.
3-و نیز از نبى اكرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده كه فرموده نماز شب در تاریكى قبر چراغى است براى خواننده آن.[32]
4- و از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است كه بر شما باد به شب زندهدارى كه شیوۀ نیكان پیش از شما است و شب زنده دارى نزدیكى به خداست و كفارۀ گناهان و باز دار از گناه و راننده درد از تن[33].
5- امام سجاد (علیه السلام) در جواب این سؤال که ” چرا اهل تهجّد و عبادت در شب نیكو منظرترین مردم هستند؟” فرمودند: زیرا ایشان با خدا خلوت مىكنند پس حق تعالى از نور خودش ایشان را مىپوشاند[34] [35].
6- امام صادق (علیه السلام) آثاری برای نماز شب فرمودند:
نماز شب چهره را زیبا كند، خُلق را خوش كند، روزى را پاك كند، وام را بپردازد، اندوه را ببرد، دیده را روشن كند بر شما باد به نماز شب كه سنت پیغمبر شما است و راننده درد از تن شما[36].
کیفیت خواندن نماز شب
نماز شب ۱۱ رکعت است. هشت رکعت به صورت نماز دو رکعتی؛ مانند نماز صبح، ولی به نیت نماز شب خوانده میشود. بعد دو رکعت به نیت نماز شفع، سپس یک رکعت نماز به نیت وتر خوانده میشود. مجموع این یازده رکعت را به دو صورت مختصر و طولانی میتوان خواند.
روش مختصر:
در این روش، در یازده رکعت تنها به سوره حمد (بدون سوره) میتوان بسنده کرد.
روش طولانی:
در این شیوه در هر رکعت از هشت رکعت ابتدایی، نخست سوره حمد، سپس یک سوره (سورههای متعددی مانند کافرون، توحید و… که سفارش شدهاست) را میخوانیم، البته در برخی روایات حتی به خواندن ده بار سوره توحید سفارش شدهاست.
در دو رکعت نماز “شفع”، بهتر است در رکعت اول بعد از قرائت سوره حمد، سوره “فلق” خوانده شود و در رکعت دوم بعد از حمد سوره “ناس” را بخوانیم.
در یک رکعت “وتر” بعد از سوره حمد، نیز بهتر است سه بار سوره توحید به تنهایی، یا سه بار سوره توحید به همراه فلق و ناس را بخوانیم و میتوان تنها به یک سوره توحید بسنده کرد و دستها را به قنوت بالا برد.
قنوت:
قنوت نماز وتر، یکی از مستحبات پر فضیلت است و سفارش شدهاست که آن را طولانی کنیم. در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است: “هر کس در دنیا قنوت نماز وترش طولانیتر باشد، در موقف قیامت راحتتر است”.[37] در قنوت ابتدا در حق چهل مؤمن و یا به طور کلی برای مؤمنان دعا میکنیم؛ مثلاً میگوییم: “اللهم اغفر لفلان (به جای گفتن “فلان” نام شخصی که میخواهد برایش دعا کند را میگوید) یا اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات” سپس هفتاد مرتبه میگوییم: “استغفر الله ربی و اتوب الیه” ، سپس سی صد مرتبه میگوییم: “العفو” و بعد از آن هفت مرتبه میگوییم “هذا مقام العائذ بک من النار” و بعد از آن میگوییم: “ربّ اغفرلی و ارحمنی و تب علیّ انک انت التواب الغفور الرحیم” بعد به رکوع و سپس به سجده رفته و تشهد و سلام میدهیم، البته دعاها و ذکرهای مستحبی فراوانی در میان اذکار نماز شب و رکعات آن وجود دارد که مستحب است.
قضای نماز شب
همانگونه که انجام و اداء نافلۀ شب بسیار پسندیده است قضای آن برای کسانی که به هر دلیل نتوانسته اند این عبادت مهم را در وقت خود انجام دهند بسیار نیکو است. – رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: همانا خداوند تبارك و تعالى البته نزد فرشتگان خود مباهات میكند به آن بنده كه قضاى نماز شب را در روز انجام دهد، و میفرماید: اى فرشتگان من به بنده من بنگرید كه نمازى را كه بر او واجب نساختهام قضا میكند، گواه باشید كه من البتّه گناهان او را آمرزیدم [38].
بنابراین همانطور كه قضای واجبات بر مكلف واجب است قضاء مستحبات نیز بر مكلف مستحب است .
عبد اللَّه بن سنان از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده و میگوید: به آن حضرت عرض كردم شخصی که مدت زیادی نمازهای نافلهاش ترک شده و مقدار و تعداد آنها را نمیداند، چگونه آنها را قضا کند؟ فرمود: آن قدر نماز نافله بهجا آورد تا یقین کند همه نمازهای نافلهای را که بهجا نیاورده قضا کرده است … [39].
از آنجا که ترک اعمال و نمازهای مستحبی گناه محسوب نمیشود و عقاب آور نیست، اگر كسی خواست قضاء آنها را بهجا آورد در هر وقتی كه بخواهد میتواند این کار را انجام دهد.
1 امام رضا (علیه السلام) در پاسخ کسی که سؤال کرده بود نماز مستحبی نخواندهام اگر بخواهم قضاء كنم چه وقت قضاء كنم؟ نوشتند:” هر ساعت از روز یا شب كه خواستید.”[40].
اما بهتر است كه قضای نافله شب گذشته را در شب بعد و قضای نافله روز گذشته را در روز بعد بهجا آورد. چنانچه امام صادق (علیه السلام) فرمودهاند: اگر نافله روزانهات قضا شد، روز بعد، قضاى آن را بخوان، و اگر نافله شبانهات قضا شد، شب بعد، قضاى آن را بخوان[41].
محمّد بن مسلم مىگوید: محضر مبارك امام (علیه السلام) عرض كردم: شخصى بیمار شد و از انجام دادن مستحبّات امتناع نمود و در نتیجه نافله را ترك كرد حكم وى چیست؟
حضرت فرمود: اى محمّد نافله فریضه نیست، اگر خواست آن را قضاء كند، البته برایش بهتر است و اگر قضاء هم نكند تكلیفى بر او نیست[42].
البته بهتر و مستحب است که در قضاء مستحبات رعایت ترتیب بشود؛ به این كه ترتیب خصوصا در نافله شب اول باید نمازهاى دو ركعتى و در آخر نماز وتر آن را قضا كند. و در قضاء نمازهای وتر هم مستحب است دو ركعت نماز مستحبی بین شان فاصله باشد.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: در صورتى كه دو یا سه شب و یا بیشتر، نماز وتر خود را نخوانده باشى، باید به ترتیب قضاى آنرا بخوانى و بعد از آن كه قضاى وتر اول را خواندى، لا اقل دو ركعت نافله بخوان و بعد از دو ركعت، وتر دوم را قضا كن، زیرا نماز وتر باید دنباله نمازهاى دیگر باشد[43].
نماز آیات
نماز آیات یکی از نمازهای واجب است که به جهت وقوع یکی از این حوادث واجب می شود: گرفتن خورشيد، گرفتن ماه (هرچند كه قسمتى از خورشيد و ماه باشد)، زلزله رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ و مانند اينها در صورتىكه بيشتر مردم بترسند. این نماز دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد كه جمعا ده ركوع مىشود که آنرا میتوان به یکی از این دو صورت بهجا آورد:
الف) بعد از نيت، تكبيرة الاحرام گفته و سپس حمد و سوره را مىخواند و به ركوع مىرود سپس سر از ركوع برداشته بار ديگر حمد و سوره را مىخواند و به ركوع مىرود و آنگاه سر از ركوع برداشته به خواندن حمد و سوره مىپردازد و همچنين تا پنج ركوع آنگاه بعد از رکوع پنجم به سجده مىرود و بعد از سجده دوم برخاسته و ركعت دوم را نیز مانند ركعت اول را انجام ميدهد و پس از سر برداشتن از سجده دوم تشهد مىخواند و سلام ميدهد و در اين نماز فرقى بين اين نيست كه در ده بار حمد و سوره خواندن يک سوره را تكرار كند و يا ده سوره متفاوت بخواند.
ب) بعد از نيت، تكبيرة الاحرام گفته و سپس سوره حمد را خوانده و يک سوره كامل را پنج قسمت میكند، آنگاه بعد از حمد يک قسمت از آن سوره را مىخواند و به ركوع مىرود و سر از ركوع برداشته بدون اين كه حمد را تكرار كند قسمت دوم از همان سوره را مىخواند و به ركوع مىرود و مجدداً برخاسته قسمت سوم آن سوره را مىخواند و به ركوع ميرود و همچنين تا ركوع پنجم به طورى كه قبل از ركوع پنجم همۀ سوره تمام شود و ركوع پنجم را به جاى آورده و سر از رکوع برداشته و به سجده مىرود و پس از سجده دوم برخاسته ركعت دوم را نیز به همين ترتیب به جا میآورد.[44]
نماز وحشت
نماز وحشت یا نماز «ليلة الدفن»، نمازى است كه در شب اول دفن مؤمنی که از دنیا رفته است براى او خوانده مىشود. به اينخاطر نماز وحشت ناميده شده كه فردى كه از دنيا رفته هنوز با عالم قبر آشنايى و انسى ندارد و در خود احساس ترس و وحشت دارد و اين نماز با فضل الهى وحشت را از او دور مىكند، در روايت آمده كه اين نماز باعث راحتى ميت و گشادگى قبر او تا روز قيامت و زياد شدن حسنات و ثوابهاى انجام دهنده اين نماز و بالارفتن درجه او مىشود. [45] پس در واقع نماز رفع وحشت است نه نماز وحشت.
چگونگى خواندن نماز وحشت:
نماز وحشت را به یکی از روشهای زیر میتوان خواند:
1. در ركعت اول سوره حمد و سپس آيه الكرسى است و خواندن «از لا اله الا هو تا و هو العلی العظیم»[46] کافی است.[47] (بدون سوره توحيد) و در ركعت دوم سوره حمد و سپس 10 مرتبه سوره قدر «انا انزلناه» خوانده مىشود و وقتى نماز تمام شد، چنين گفته مىشود: «اللهم صل على محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الى قبر فلان» و به جاى كلمه فلان، نام ميت را مى برد.
2. در ركعت اول بعد از حمد آية الكرسى را تا «فِيها خالِدُونَ» بنا بر احتياط يک بار خوانده و…[48] بنابراین امام راحل ره نیز به خواندن تا «فِيها خالِدُونَ» فتوی نداده است.
3. پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هيچ ساعتى در نزد ميت سختتر از شب اول قبر نيست، پس بر مردگان خود رحم كنيد با صدقه دادن و اگر قدرت صدقه دادن نداشتى دو ركعت نماز براى ميت به اين ترتيب بخوان: در ركعت اول بعد از حمد، دو مرتبه سوره توحيد و در ركعت دوم بعد از حمد، 10 بار سوره تكاثر بخواند و بعد از نماز چنين بگويد: اللهم صل على محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الى قبر ذلك الميت فلان ابن فلان (به جاى فلان اول نام خود ميت و به جاى فلان دوم، نام پدرش را مى گوئى)».[49].
نماز اعرابی
یکی از نمازهای مستحبی نماز مشهور به نماز اعرابی است كه به صورت یک دو ركعتی و دو چهار ركعتی خوانده میشود.[50]
در روایت آمده است،[51] روز جمعه، چون روز بلند شود، دو رکعت نماز بگزارد، در رکعت اول بعد از حمد هفت مرتبه سوره فلق و در رکعت دوم بعد از حمد، هفت مرتبه سوره “ناس” بخواند و بعد از سلام هفت مرتبه “آیه الکرسی” بخواند، پس برخیزد و هشت رکعت دیگر بگزارد به دو سلام و بعد از هر دو رکعت آن بنشیند و تشهد بخواند و سلام بگوید. چون چهار رکعت را تمام کرد سلام بگوید و چهار رکعت دیگر نیز بدین طریق بهجا آورد و در هر رکعتی حمد یک مرتبه، سوره نصر یک مرتبه، سوره توحید را 25 مرتبه بخواند و چون از تشهد و سلام فارغ شد، هفت مرتبه این دعا را بخواند: “یا حی یا قیوم یا ذا الجلال و الاکرام…”.
نماز عید
نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام (علیه السلام) واجب است و بايد به جماعت خوانده شود و در زمان ما كه امام معصوم (علیه السلام) غايب است، مستحب مىباشد و احتياط واجب آن است كه آن را به جماعت نخوانند،[52] ولى به قصد رجاء مانع ندارد، و چنانچه ولى فقيه يا مأذون از طرف او اقامه جماعت نمايد اشكال ندارد.[53]
البته هر چند نماز عید فطر در زمان غایب بودن امام زمان (عج) واجب نیست، اما خواندن این نماز اثرات خوبی دارد.
[1] – راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن،، ص 190 و 191، دارالعلم، الدار الشامية، چاپ اول، دمشق بيروت، 1412 ق.
[2] – راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، همان.
[3] – عنکبوت، 45.
.[4] نساء، 103.
[5] . نساء، 142.
[6] . توبه، 54.
[7]. لقمان، 4.
[8] مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج 7، ص 88، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
[9] طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه الميزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 11، ص 62.
[10] “الا المصلین”، معارج، 22؛ “لم نک من المصلین”، مدثر، 43.
[11] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، ج 4، ص 9.
[12] – مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 16، ص 291 – 296.
[13] برای آگاهی بیشتر، نک: سؤال 378 (سایت: 389)، نمایه: عبادت برای خود یا خدا؟
[14] آل عمران، 182،ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ.
[15] – مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 14، ص،204 و 205 دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
[16] – عنکبوت، 45.
[17] طوسی، حسن بن محمد، تهذيب الأحكام، ج 9، ص 176، حدیث4، “اللَّه اللَّه فى الصلاة فانها عمود دينكم”.
[18] کلینی، محمد بن یعقوب، الكافي، ج 3، ص 268، حدیث 4.
[19] وسائل الشيعة، ج 4، ص 34.
[20] الكافي، ج 6، ص 400، حدیث 1.
[21] وسائل الشيعة ج : 4 ص : 161 و ،15وسائل الشیعه،کتاب صلاة،ابواب اعداد فرائض، باب وجوب صلاة،ح 7و8.
[22] وسائل الشیعه ، باب 10 اعداد فرائض،ح 1-5 و 7-9
[23] همان ، باب 6 از اعداد فرائض ،ح 3-8 همان،باب 10 ابواب مواقیت ح 11.
[24]اسراء، 78.
[25]روم، 17.
[26] امالى شيخ صدوق-ترجمه كمرهاى، متن، ص190.
[27] نمایه مرتبط: معنا و آثار نماز، سوال 2997 (سایت: 3242).
[28] ذاریات، 17؛ سجده، 16؛ زمر، 123؛ فرقان، 65؛ اسراء، 81؛ مزمل، 4.
[29] اسراء، 79.
[30] مكارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 12، ص 224.
[31] دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، رضائى، سید عبد الحسین، ج 1، ص 210 و 211، اسلامیه، چاپ سوم، تهران، 1377 ش.
[32] ارشاد القلوب، ترجمه: رضایى، سید عبد الحسین، ج 1، ص 444.
[33] كمرهاى، محمد باقر، آسمان و جهان-ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، ج 6، ص 210، اسلامیه، تهران، 1351 ش، چاپ اول.
[34] صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ترجمه، ذهنى تهرانى، سید محمد جواد، ج 2، ص 365، انتشارات مؤمنین، قم، 1380 ش، چاپ اول.
[35] عطاردى، عزیز الله، مسند الإمام الرضا علیه السلام، ج 2، ص 178- 180، آستان قدس( كنگره)، چاپ اول، مشهد، 1406 ق.
[36] آسمان و جهان-ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، ج 6، ص 210.
[37] طباطبایی یزدی، محمد کاظم، عروة الوثقی، ج ۱، ص ۵۴۴- ۵۴۵، دارالتفسیر.
[38] وسائل الشیعة، ج 4، ص 75 و 76؛ من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفارى، ج 2، ص 202.
[39] وسائل الشیعة، ج 4، ص 75-85؛ من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفارى، ج2، ص 299.
[40] مسند الإمام الرضا علیه السلام، ج 2، ص 178- 180.
[41] كلینى، كافی، ج 3، ص 451، اسلامیه، تهران، 1362 ش، چاپ دوم، باب تقدیم النوافل و تأخیرهاو قضائها و صلاه الضحی؛ بهبودى، محمد باقر، گزیده كافی، ج 2، ص 366 – 368، مركز انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، 1363 ش، چاپ اول.
[42] علل الشرائع، ترجمه: ذهنى تهرانى، ج 2، ص 175 – 177.
[43] كافی، ج 3، ص 451، باب تقدیم النوافل و تأخیرهاو قضائها و صلاه الضحی؛ و گزیده كافی، ج 2، ص 366 – 368.
[44] توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج 1، ص 813.
[45] . حاشيه مفاتيح، نماز براى اموات، ص 354.
[46] . بقره، 255.
[47]. نک: مجمع المسائل (للگلپايگاني)، ج1، ص 190، س 261.
[48] . نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 62.
[49] . حاشيه مفاتيح، نماز براى اموات، ص 354.
[50] العروه الوثقی، ج 2، ص 111، م 6.
[51] حرعاملی، وسائل الشیعة، ج 7، ص 369، ح 9604.
[52] (اراكى، گلپايگانى، خوئى، فاضل، نورى، سيستانى، تبريزى، مكارم، صافى): مىشود آنرا به جماعت يا فرادى خواند. (صافى): ولى احتياط اين است كه به جماعت آن را رجاءً بخواند.
(زنجانى): بنا بر احتياط، آن را به جماعت نخوانند.
[53] توضیح المسائل (المحشی للامام الخمینی)، ج1، ص 824، م 1516.