کپی شد
نقش زنان سپاه مشرکان در جنگ احد
واقدى مىگويد: برايم نقل كردند كه از ام عماره پرسيدهاند آيا زن هاى قريش هم همراه شوهران خود جنگ مىكردند؟ او گفته: من نديدم كه يكى از زن هاى ايشان تيرى بيندازد يا سنگى بزند، همراه آنها دف و دايره بود كه مىزدند و كشتگان بدر را به ياد ايشان مىآوردند، همچنين آنها سرمهدان و ميل سرمه با خود داشتند، هر وقت مردى از جنگ مىگريخت يا سستى مىكرد، يكى از آن زن ها سرمهدانى و ميلى به او مىداد و مىگفت: تو زن هستى! من آن زن ها را ديدم كه جامههاى خود را به كمر بسته بودند و با سرعت مىگريختند، سواركاران بدون توجه به آنها در صدد خلاص خود بودند و همچنان كه بر پشت اسب ها سوار بودند، مىگريختند، زنان پاى پياده از پى آنها مىدويدند و مرتب زمين مىخوردند. من هند دختر عتبه را كه سنگين وزن بود، ديدم كه جامه كهنهاى بر تن داشت و نشسته بود و قدرت حركت نداشت، گويى از گريز اسبان مىترسيد، زن ديگرى هم همراه او بود، تا اين كه قريش دوباره بازگشته و حمله كردند و به ما رساندند آنچه رساندند، ما اين گرفتارى را كه در آن روز از سوى تيراندازان خودمان متوجه ما شد، در پيشگاه الهى حساب خواهيم كرد؛ زيرا آنها معصيت كرده و از فرمان پيامبر (ص) سرپيچى كردند.[1]
قريش فعاليت زيادى در تجهيز سپاه از خود نشان دادند و آنچه توانستند افراد جنگى و سربازان زيادترى را با خود برداشتند و براى اين كه مانند جنگ بدر به زودى فرار نكنند گروهى از زنان خود را نيز همراه برداشتند تا به خاطر آنها هم كه شده پايدارى بيشترى در جنگ نشان دهند.
از جمله زنانى كه همراه لشگر قريش آمده بودند:
هند دختر عتبه همسر ابو سفيان بود كه ضمناً شوهرش ابو سفيان رياست لشگر را نيز به عهده داشت.
ام حكيم دختر حارث بن هشام همسر عكرمة بن ابى جهل.
فاطمه دختر وليد بن مغيرة زن حارث بن هشام.
برزة يا رقية دختر مسعود بن عمرو همسر صفوان بن اميه.
ريطة دختر منبه بن حجاج كه شوهرش عمرو بن عاص بود.
سلافه دختر سعد بن شهيد همسر طلحة بن ابى طلحه كه شوهر و فرزندانش مسافع و جلاس و كلاب همگى در جنگ احد كشته شدند.
خناس دختر مالک بن مضرب- مادر مصعب بن عمير- كه با فرزند ديگرش ابو عزيز بن عمير آمده بود.
عمرة دختر علقمه كه يكى از زنان بنى كنانة بود.
خلاصه لشگر قريش با سپاه منظم و تجهيزات كافى حركت كرد و همچنان آمدند تا پاى كوه «عينين» لب چشمه آبى كه آنجا است رو به روى شهر مدينه فرود آمدند.[2]
[1]. واقدى، محمد بن عمر، مغازى تاريخ جنگهاى پيامبر(ص)، ترجمه، مهدوى دامغانى، محمود، متن، ص 196، مركز نشر دانشگاهى، تهران، چاپ دوم، 1369ش
[2]. ابن هشام زندگانى محمد(ص) پيامبر اسلام، ترجمه، رسولى، سيد هاشم، ج2، ص 88، انتشارات كتابچى، تهران، چاپ پنجم، 1375ش.