کپی شد

نقش حبیب بن مظاهر در کربلا

بعد از ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه و به شهادت رسیدن مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و عقب‌نشینی بیشتر کوفیان، و بعد ورود امام حسین(علیه السلام) به سرزمین کربلا، حبیب بن مظاهر دست از حمایت مولایش برنداشت، بلکه خود را به کربلا رسانده و در رکاب امامش وفاداری خویش را ثابت نمود.

حبیب به جهت داشتن سن و سال بالا و تجربیات فراوان در سپاه امام حسین نقش محوری داشت:

  1. از آن‌جا که وی از بزرگان قبیله بنی‌ اسد بود، با اجازه امام (علیه السلام) شبانه به سمت گروهی از قبیله خود رفت و آنان را به دفاع از حضرتشان فراخواند و آن‌ها نیز قبول نمودند. این خبر به عمر بن سعد رسید و وی ازرق‌ بن حرب صیداوی با چهار هزار نفر به سمت آن‌ها فرستاد و آنان را پراکنده ساخت. حبیب نیز به نزد امام(علیه السلام) بازگشت.[1]
  2. غروب روز تاسوعا وقتی شیپور جنگ توسط سپاه عمر بن سعد نواخته شد، حبیب به همراه گروهی از یاران، ابوالفضل(علیه السلام) را یاری دادند تا از سپاه اموی امان بگیرند.[2] در این جریان حبیب با کلام خویش از امام(علیه السلام) دفاع کرد، اما مورد هجوم عروة بن قیس قرار گرفت.[3] در همین ماجرا سپاه اموی به او پیشنهاد مالی و نیز تأمین امنیتش را دادند، اما وی قبول نکرد.[4]
  3. در برخی از کتاب‌های متأخر آمده‌است شب عاشورا هلال‌ بن نافع به حبیب گفت حضرت زینب(سلام الله علیها) نگران است که یاران امام(علیه السلام) بیعت خود با آن‌حضرت(علیه السلام) را بشکنند و امام(علیه السلام) را تنها بگذارند؛ لذا حبیب به همراه اصحاب، کنار خیمه حضرت زینب(سلام الله علیها) رفتند و وفاداری خود را اظهار نمودند.[5]
  4. فرماندهی سمت چپ سپاه امام در روز عاشورا بر عهده حبیب بود.[6]
  5. بعد از خطبه امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا، شمر گفت اگر بدانم که تو چه می‌گویى، خدا را با شک و تردید عبادت کرده‌‌ام! حبیب در پاسخ به او گفت: به خدا سوگند من چنان می‌‏بینم که تو با هفتاد شک و تردید خدا را عبادت می‌‏کنى و من گواهم این‌که می‌‏گویى نمی‌‌دانم چه می‌‏گوید درست می‌گویی؛ زیرا قلب تو سیاه و مهر شده‌است.[7]
  6. حبیب نه تنها با جان، بلکه بارها با زبان خود از امام(علیه السلام) دفاع نمود؛ به عنوان نمونه، هنگامی‌که حصین به امام(علیه السلام) گفت که نماز تو قبول نمی‌‌شود، حبیب به او گفت: آیا نماز امام(علیه السلام) قبول نمی‌‌شود و نماز تو که شراب می‌‌نوشی پذیرفته خواهد شد؟![8]

 

[1]. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج 5، ص 90 – 91، دار الاضواء، بیروت، 1411ق.

[2]. تاریخ الأمم و الملوك‏، ج 5، ص 416.

[3]. الفتوح، ج ‏5، ص 98.

[4]. اختیار معرفة الرجال،‏ ص 79.‏

[5]. سماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین فی أنصار الحسین(ع)‏، ص 59، دانشگاه شهید محلاتی‏، چاپ اول، قم، 1419ق.

[6]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 95.

 .[7]ابو مخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق، مصحح، یوسفی غروی، محمد هادی‏، ص 208، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، قم، 1417ق.

[8]. حلی، ابن نما جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 65، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ سوم، قم، 1406ق.