searchicon

کپی شد

نقد و بررسی دلایل ادعاهای احمدالحسن و پیروانش

ادعاهای این فرد و پیروانش، در سه محور خلاصه می‌شود:

  1. استفاده از روایات غیرمعتبر و جعلی. 2. تقطیع روایات. 3. تحریف معنا و مراد روایت.

دراین گفتار، هر سه‌محور مورد نقد و بررسی قرار خواهندگرفت.

  1. استفاده از روایات غیرمعتبر و جعلی

یکی از مشکلات در حوزه مباحث مهدویت، ساخته شدن روایاتی برای منافع فرقه‌ای و نیز پدیدار شدن روایت‌های تازه یافت، در منابع متأخر است. برخی نویسندگان روایت‌هایی را مطرح کرده اندکه نه‌تنها دلیلی بر پذیرش آن‌ها وجود ندارد، بلکه شواهدی در عدم آنها موجود است. مدعیان دروغین از این مطلب استفاده کرده و در مسیر پیشبرد اهداف خود، این دسته از نشانه‌ها را پررنگ نموده‌اند. به عنوان مثال، برای گسترش هرچه بیشتر ادعای مهدویتِ «عبیدالله المهدی»[1] در آفریقا، داعیان اسماعیلیه بر اساس بعضی روایاتِ منسوب به اهل‌بیت (علیهم السلام) که «ظهور مهدی را از مغرب  می دانند»، روایاتی جعل کرده و پیش‌بینی می‌کردند ظهور، در سال غلبۀ فاطمیان بر آفریقا خواهد بود. آنان از امام هادی (علیه السلام) روایتی نقل می‌کردند که فرموده است: «با گذشت 42 سال، گرفتاری  و بلایی که گرفتار آن هستید، رفع خواهد شد. «مبلغان اسماعیلی برای جلب اقوام بربر و بادیه‌ نشین به مهدویت، احادیثی جعل کردند که بر اساس آن‌ها، مهدی موعود از بین اقوام شیعه ‌نشین ظهور خواهد کرد. بیشتر این احادیث، ظهور مهدی را از نواحی دوردست کشورها و کناره‌های سرزمین‌های آباد مانند «زاب» در آفریقا و «سوس» در مغرب تعیین می‌کرد.[2] احمد بصری نیز از قافله دیگر مدعیان جا نمانده و در دعوت خود، به برخی روایت‌های نشانه ظهور استناد کرده است که هیچ جایگاه علمی ندارند. از جمله روایت‌های مورد اشارۀ او عبارتند از:

الف. روایت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دربارۀ ملک فهد

در مسند احمد بن حنبل آمده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «مردی که اسمش، اسم حیوان است بر حجاز (عربستان) حکومت می‌کند. اگر از دور به او نگاه کنی، در چشمش انحراف (چپی) می‌بینی، ولی اگر به او نزدیک شوی در چشمش مشکلی نمی‌بینی. جانشین او برادرش به نام عبدالله خواهد بود. وای بر شیعه ما از دست او! _ پس این جمله را سه‌بار تکرار کرد _ بشارت مرگش را به من بدهید، شما را به ظهور حجت بشارت می‌دهم».[3]

در توضیح این ادعا آمده است: فهد به معنای یوزپلنگ است که در سال 2005 میلادی مُرد و حکومت حجاز به برادرش عبدالله رسید. طبق معمول نظام‌های پادشاهی، حکومت از پدر به پسر می‌رسد، ولی در نظام حکومت آل سعود در عربستان، این یک استثنا است و حکومت از برادر به برادر می‌رسد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با این توضیحات، مصداق را دقیقاً روشن فرموده‌اند. تصاویر انحراف چشمان فهد از دور و عدم انحراف چشمان او از نزدیک نیز در وب‌سایت انصار موجود است. همچنین می‌گویند: ان‌شاءالله با این علامات از آیات و احادیث اهل‌بیت (علیه السلام)، برای همه مشخص شده باشد که ما در عصر ظهور هستیم. پس قطعاً بایستی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یا وصی و رسول ایشان و یا امر ایشان ظهور کرده باشند.[4]

منبع روایت:

 بنابر نقل منابع تبلیغاتی طرفداران احمد، اولین منبع این روایت، کتاب «مائتان و خمسون علامة حتی ظهور الامام المهدی (علیه السلام)، اثر محمدعلی طباطبایی حسنی است. با مراجعه به کتاب مسند احمد بن حنبل و سایر متون روایی شیعه و سنی، درمی‌یابیم که این روایت وجود خارجی نداشته و تا کنون کسی آن را ذکر نکرده است. جالب این‌که نویسندۀ کتاب «مائتان و خمسون علامة …)، خود نیز این روایت را در هیچ منبع حدیثی ندیده است و در استناد آن به مسند احمد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چنین می‌گوید: هذ الخبر نقله إلیّ أحد الفضلاء المطلعین؛[5] این خبر را یکی از فضلای مطلع !!! برای من نقل کرده است. عجیب است احمد بصری _ که ادعای علم امامت دارد _ نفهمیده که این روایت در مسند احمد و هیچ منبع روایی معتبر دیگری وجود ندارد و به نوعی دروغ بستن به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به شمار می‌رود.

این کتاب نه‌تنها از منابع دست اول و معتبر نیست، بلکه مواردی در آن وجود دارد که بر عدم دقت علمی نویسندۀ آن دلالت دارد. از جمله مواردی مانند توجه به تطبیق‌گرایی _ که اگر چه به صورت احتمالی بیان می‌کند، اما در این زمینه افراط دارد _ از قبیل تطبیق لفظ «جهجاه» به محمدرضا پهلوی با این توجیه که این عبارت برگردان شاهنشاه است![6]؛ بیان احتمالی زمان ظهور[7]؛ استفاده از سخنانی با عنوان روایت _ که در منابع روایی مشابه نداشته و در هیچ منبع روایی پیش از دوران مشروطه نیز وجود ندارد _ مانند به کار بردن عبارت «طهران» و بیان ویژگی زنان تهرانی در روایتی منسوب به امام صادق (علیه السلام).[8] نویسندۀ کتاب معتقد است نیازی به بررسی و جدا کردن روایات معتبر از غیرمعتبر درمباحث مهدوی وجود ندارد.[9] او با همین نگاه به سخنانی عجیب به نام اهل‌بیت (علیهم السلام) اشاره کرده، در پایان کتابش با توجه به خوابی که مادرش دیده است، خود را از یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)می‌داند و معتقد است در حیات او، ظهور اتفاق خواهد افتاد.[10]

محتوای روایت:

 این روایت هیچ دلیلی بر مدعای احمد بصری نیست و تنها به صورت کلی به ظهور حجت اشاره می‌کند و مشخص نیست انصار و مریدان احمد[11]، با چه استدلالی عبارت «حجه» را به او تطبیق می‌دهند. از طرف دیگر، باید مراد از مرگ خلیفه، مرگ ملک عبدالله باشد نه ملک فهد؛ زیرا مطابق با قوانین ادبی باید ضمیر را به نزدیک‌ترین مرجع آن بازگرداند و نزدیک‌ترین مرجع برای ضمیر، نام عبدالله است. از سویی اگر بخواهیم به روایتی مشابه نیز اشاره کنیم، شیخ طوسی مرگ حاکمی به نام عبدالله را از نشانه‌های ظهور دانسته است، نه فردی به نام فهد. با این سخن باید به احمد بصری متذکر شد که پیش از موعد آمده است.

ب. روایت خلع حاکم مصر

از علی(ع)نقل شده است: « صاحب مصر در راس نشانه ها و علامت ها است و نشانه صاحب مصر کدها و علامتهایی عجیب دارد و آن عبارتند از این است که وسط اسم رئیس مصر (حسن) است و اول اسم آن (محمد) است و اسم جد خودش را تغییر می دهد. و اگر صاحب مصر از حکومت خارج شد پس بدانید به درستی‌که حضرت مهدی (عج) درب خانه های شما را می زند یعنی پشت درهای شما است پس دریابید و در آغوش گیرید کسی‌که که دربهای شما را کوبیده است و به سوی ایشان همانند پاره‌های ابر پرواز کنید یا بروید به نزد ایشان هر چند به صورت خزیدن و کشیدن بدن خود روی زمین و جامه پوشیده ای که در آن هنگام بر روی آن برف باشد » [12]

بنابر ادعای این گروه، مراد از پادشاه مصر، «محمد حسنی سید المبارک» است که ابتدای نام او محمد، وسط آن حسن و با حذف نام جد خود یعنی سید، به صورت «محمد حسنی مبارک» خوانده شده و اکنون از حکومت خلع گردیده، در نتیجه مهدی باید درب خانه شما را زده باشد، که آن هم احمد بصری است.

منبع روایت:

 سایت‌های رسمی احمد و منابع تبلیغاتی او، آدرس این سخن را کتاب «ماذا قال علی (علیه السلام) عن آخر الزمان» تألیف سید علی عاشور، دانسته‌اند، در حالی که اولین منبع این سخن، کتاب «المفاجأه بشراک یا قدس» تألیف محمد عیسی داود است. نقطۀ اشتراک هردو کتاب در این است که هیچ‌یک از منابع معتبر و مصادر اولیۀ نقل حدیث نیستند و با توجه به این‌که این افراد خود نیز از معاصران بوده و امیر المؤمنین (علیه السلام) را درک نکرده‌اند، باید از منبعی معتبر آدرس دهند که چنین اتفاقی نیز رخ نداده است.

نویسنده کتاب «المفاجاه …» یکی از روزنامه‌نگاران و اساتید دانشگاه مصر است که ادعا دارد نزد برخی از اولیای خدا علوم غریبه را آموزش دیده است. این فرد سنی بوده و نسب خود را به امام حسن مجتبی (علیه السلام) می‌رساند. وی اعتقاد دارد  بخشی از علوم اهل‌بیت (علیهم السلام) به ویژه علومی از علم جفر حضرت علی (علیه السلام) در اختیار پدر، عمو و خود او است.[13] او علم جفر را علم اعداد دانسته و با تدوین کتاب‌هایی و ادعای آموزش در این‌باره، سخنانی را به حضرت علی (علیه السلام) نسبت می‌دهد که تا کنون هیچ‌یک از علمای شیعه و اهل‌سنت بدان اشاره نکرده‌اند. در کتاب او تصریح امام علی (علیه السلام) به نام کشورهای امریکا، اسرائیل، نپال، تبت، کره شمالی و جنوبی، اروپا، سنگاپور و …، حتی بیان نام انورسادات، اختلافات در مصر وجریان صلح کمپ دیوید را می‌بینیم.[14] وی در اصل، هر آن‌چه را که پیرامون ما اتفاق افتاده، در قالب روایتی از علی (علیه السلام) بیان می‌کند! اگرچه این فرد ادعا دارد که علوم نابی را در اختیار دارد، اما تولد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در مدینه _ نه سامراء _ دانسته و مطابق با عقاید اهل‌سنت، آن حضرت را از نسل امام حسن مجتبی (علیه السلام) می‌داند. نکتۀ درخور تأمل این‌که در بخشی از کتاب  خودپس از بحث دربارۀ مرگ فردی با نام عبدالله در آخرالزمان _ که در روایت پیشین بدان اشاره شد _ محبت شدید خود به ملک عبدالله پادشاه عربستان را کتمان نمی‌کند و می‌کوشد او را به عنوان انسانی شجاع، ضدامریکایی و متدین معرفی کند.[15] همچنین بسیار عجیب است با این‌که این فرد ادعای چنین اطلاعاتی را دارد، اما خلیفۀ اول و دوم و همچنین معاویه را از اولیای خدا و خواص معرفی می‌کند.[16] او در کتابی دیگر که دربارۀ امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نگاشته است، قذافی را یکی از زمینه‌سازان ظهور معرفی می‌کند.[17] اگرچه نویسندۀ مذکور ادعا دارد مقداری از علم جفر امامان معصوم (علیهم السلام) در اختیار او است و مطالب خود را در کتابی جداگانه با عنوان «الجفر، أسرار الهاء فی الجفر» به چاپ رسانده است، اما باید توجه داشت که یقیناً ادعای این فرد اشتباه و علم جفر ذکر شده در احادیث اهل‌بیت (علیهم السلام) از منابع اختصاصی علوم ائمه (علیهم السلام) به شمار رفته و در اختیار هیچ‌کس دیگری قرار نمی‌گیرد.[18] آن‌چه امروزه به عنوان علم جفر آموزش داده می‌شود، با علم جفر موجود نزد امامان معصوم (علیهم السلام) متفاوت است و نمی‌توان با توجه به علوم غریبه‌ای که در اختیار برخی از اولیای خدا و حتی برخی از شیادان قرار دارد، آن‌چه را به دست آمده به ائمه (علیهم السلام)نسبت داده و به عنوان روایت نقل کرد؛ چراکه این امر نیز مصداق دروغ بستن به اهل‌بیت (علیهم السلام) است.

نکتۀ دیگر دربارۀ روش کاری محمد عیسی داود، این است که به نسخ خطی‌ای اشاره دارد که گویا تنها در دسترس او است و گزارش‌هایی را از آن‌ها عنوان می‌کند که ساختگی بودنشان مخفی نیست. یکی از محققان معاصر، شگرد برخی از شیادان در استناد به آثار مخطوط غیررسمی و ناشناخته را چنین توضیح می‌دهد: «از قدیم‌الایام رسم بر این بوده که در این زمینه (ادعاهای ظهور)، به آثار مخطوطی استناد می‌شده که در دسترس عموم قرار نداشته است. برای مثال، گفته می‌شود: فلان مطلب را در نسخه‌ای در خانۀ فلان شخص دیده است، اما اکنون نمی‌داند در اختیار کیست؛ یا در نسخه‌ای کهنه آن را دیده است که در خانۀ فلان شیخ در فلان شهر دوردست بوده است. در این زمینه آثاری که به عنوان جفر و جامعه شناخته شده و گاه منسوب به علی (علیه السلام)، گاهی نیز منسوب به امام صادق (علیه السلام) است، نقش مهمی را بر عهده دارد. غالب این متون برای دیگران شناخته شده نیست؛ به علاوه نسخه‌های فراوان و متعدد و متفاوتی که بیشتر مربوط به علم اعداد و حروف و شامل جدول‌های عجیب و غریب نجومی و غیره وجود دارد، در دست است که به هیچ وجه نسبت و استناد آنان به قرون اولیه اسلامی هم ثابت نیست، چه رسد به معصومین (علیهم السلام).[19]

محتوای روایت:

برخلاف نظر طرفداران احمد، مراد نویسندۀ کتاب المفاجاه از عبارت «إن خرج»، سقوط و خلع نیست تا با سقوط دولت حسنی مبارک منتظر ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم، بلکه این فرد اعتقاد داشته که صاحب مصر و محمد حسنی مبارک برای زمینه‌سازی ظهور، خروج و قیام کرده و از زمینه‌سازان ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شمار می‌رود و مراد از «إن خرج»، جنبش حسنی مبارک در راستای ظهور است. او مدعی است فرد زمینه‌ساز ظهور، نام جد خود را تغییر می‌دهد و صاحب و حاکم مصر است. همچنین در کتابی دیگر از این نویسنده، حسنی مبارک به عنوان «شیر مصر» معرفی شده و نام او را به صورت رمزی «محمد ح» ذکر می‌کند. افزون بر مطالب گذشته، دلیلی وجود ندارد که مراد از مهدی در روایت یاد شده، احمد بصری باشد. [20]

 

[1] . نخستین خلیفه ی فاطمی (297-322) مهدی بالله نام داشت. وی ابو محمد عبید الله بن احمد بن اسماعیل ثالث بن احمد بن اسماعیل ثانی بن محمد بن اسماعیل اعرج بن جعفر الصادق علیه السلام بود. نسب ایشان به صورت دیگر نیز نقل شده است و در آن اختلاف بسیار است اما آنچه مسلم است این است که ایشان علوی و اسماعیلی هستند و اتصال ایشان به علی علیه السلام صحیح است، ر ک: سایت حوزه نت

[2]. عرفان، امیر محسن، بازخوانی عوامل پیدایش مدعیان دروغین مهدویت و گرایش مردم به آنان، فصلنامه علمی ترویجی انتظار موعود، ش 30، ص 145؛ همچنین نک: جعفریان ،رسول،مهدیان دروغین، ص 30 و  39.

[3] . طباطبائی حسنی ، محمد علی، علامة حتی ظهور الامام المهدی (علیه السلام)، ص 137.

[4] . زیادی، حیدر، یمانی موعود حجت الله، ص 131.

[5] . علامة حتی ظهور الامام المهدی (علیه السلام)، ص 137.

[6] . همان، ص 121.

[7] . همان، ص 205.

[8] . جعفریان، رسول، مهدیان دروغین، ص 164.

[9] علامة حتی ظهور الامام المهدی (علیه السلام)، ص 10.

[10]. همان، ص 202.

[11]. رک: حطاب، احمد، دابة الارض و طالع المشرق، ص 34.

[12]. داود، محمد عیسی، المهدی المنتظر علی الابواب، ص 412.

[13]. همان، 57.

[14] . رک: همان، ص 412، 438، 439، 472.

[15]. همان، ص 393.

[16] . همان، ص 78 و 84.

[17]. المهدی المنتظر علی الابواب، ص 136و 138.

[18]. رک: صفار، محمد بن حسن،ب صائر الدرجات فی فضائل آل محمّد (صلّى الله علیه و آله)‏، ج 1، ص 151؛ کلینی، مجمد بن یعقوب، كافی، ج 1، ص 238 و 239.

[19]. مهدیان دروغین، شماره، 40.

[20]. ر ک: یوسفیان، مهدی، شهبازیان، محمد، فصلنامه مشرق موعود، شماره 27، ص 68.