کپی شد
نقد سوفسطائیان و شکاکان
نکته ای که لازم است در ابتدا گفته شود این است که سوفسطائیان و شک گرایان بسیار نزدیک به هم هستند، زیرا هردو منکر معرفت یقینی هستند، اما آنچه که باعث متفاوت شدن آن دو می شود، افراط سوفسطائیان در این انکار است به عبارت دیگر شک گرایان بسیار افراطی را سوفیسم می گویند؛ زیرا سوفسطائیان از اساس منکر معرفت هستند و در این انکار نیز لجاجت می کنند (به عبارتی دچار یک نوع مریضی روانی هستند)، اما شکاکان هرچند کم اما بعضی از بدیهیات را قبول می کنند. به دلیل همین نزدیک بودن طرز تفکر، بسیاری بحث از سوفسطائیان و شکاکان را در یک جا مورد بررسی قرار می دهند، در این نوشتار نیز رد آن دو در یک مقاله آمده است.[1]
به طور کلی شبهاتی كه سوفیست ها و شکگرایان به آن تمسّک جستهاند در دو بخش خطاهای حسی و عقلی می باشد: گاهی انسان از راه حسّ به وجود چیزی یقین پیدا میكند و یا از راه دلیل عقلی، اعتقاد یقینی به مطلبی پیدا میكند ولی بعداً متوجّه میشود كه خطا كرده است پس معلوم میشود كه ادراک حسّی و عقلی، ضمانت صحّت ندارد در نتیجه احتمال خطا به سایر مدرَكات حسی و عقلی هم سرایت میكند.
در پاسخ باید گفت:
1 ـ معنای این استدلال آن است كه میخواهند از راه این دلیل به نتیجه منظورشان كه همان صحّت شک گرایی است برسند و به آن علم پیدا كنند و دست كم بخواهند نظر خودشان را به این وسیله، به طرف بقبولانند یعنی انتظار دارند كه او علم به صحّت ادّعای ایشان پیدا كند، در صورتی كه مدّعایشان این است كه حصول علم، مطلقاً محال است!
2 ـ معنای كشف خطا در ادراكات حسّی و عقلی این است كه بفهمیم ادراک ما مطابق با واقع نیست، پس لازمهاش اعتراف به وجود علم به خطا بودن ادراک است.
3 ـ لازمۀ دیگر آن این است كه بدانیم واقعیتی وجود دارد كه ادراک خطائی ما با آن مطابقت ندارد و گرنه خطا بودن ادراک، مفهومی نخواهد داشت.
4 ـ لازمۀ دیگرش این است كه خود ادراک خطائی و صورت ذهنی مخالف با واقع، برای ما معلوم باشد.
5 ـ و بالأخره باید وجود خطا كننده و حسّ یا عقل خطا كار را نیز بپذیریم.
6 ـ این استدلال خودش یک استدلال عقلی است (هر چند در واقع مغالطه است) و استناد به آن به معنای معتبر شمردن عقل و ادراكات آن است.
7 ـ افزون بر اینها، در این جا علم دیگری نیز مفروض است و آن این است كه ادراک خطائی در عین خطا بودن نمیتواند درست باشد.
پس همین استدلال، مستلزم اعتراف به وجود چندین علم است و با این وصف چگونه میتوان امكان علم را مطلقاً انكار كرد و یا در وقوع آن تشكیک نمود؟!
اینها همه پاسخ های نقضی به استدلال شکگرایان بود و امّا حلّ مطلب و بیان وجه مغالطه در آن این است كه صحّت و خطای ادراكات حسّی را به كمک دلایل عقلی، اثبات میكنند و امّا این كه گفته شد كشف خطا در یک ادراک عقلی موجب سرایت احتمال خطا به سایر ادراكات عقل میشود، صحیح نیست؛ زیرا احتمال خطا تنها در ادراكات نظری (= غیر بدیهی) راه دارد و امّا بدیهیات عقلی كه اساس براهین فلسفی را تشكیل میدهند به هیچ وجه قابل خطا نیستند، یعنی خطاناپذیر هستند.[2]