searchicon

کپی شد

نظریۀ قبض و بسط تئوریک شریعت

نظریۀ «قبض و بسط» که در اواخر دهۀ هفتاد شمسی (چه قرنی)در ایران مطرح شد در واقع، تقریری از بحث قرائت های مختلف از دین است. این نظریه، تبیین ها و تقریرات مختلفی دارد؛ دو  تفسیر  مهم از نظریه قرائت های مختلف از دین مربوط به دو فیلسوف سرشناس غربی؛ یعنی پوپر و گادامر است.

اختلاف دو تفسیر پوپری و گادامری از نظریۀ قبض و بسط در این است که در تفسیر پوپری، آن معرفت دینی که با دانش روز هماهنگ باشد، نسبت به معرفت دینی گذشته به  واقعیت نزدیک تر است. ولی در تفسیر گادامری معرفت دینی امروز و دیروز در عرض هم هستند و هیچ یک نمی تواند دیگری را تخطئه کند؛ از این رو براساس تفسیر گادامری نمی توان عالمان دین را به کسب دانش روز سفارش کرد. از سوی دیگر، براساس اندیشه گادامر، ما الزام نداریم خود را با سنت روز هماهنگ کنیم، بلکه اساساً ما با سنت حرکت می کنیم و فهم ما ضرورتاً هماهنگ با سنتی است که در آن زندگی می کنیم.[1]

نظریۀ قبض و بسط، جانمایۀ اصلی اش را از نظریۀ گادامر (یعنی هرمنوتیک فلسفی) گرفته است؛ ولی افزوده هایی بر آن وجود دارد و یک مقدار شرقی شده است چیزهایی که بعضی از نویسندگان به بحث های گادامر اضافه کرده اند بر اتقان آن بحث ها نیفزوده است؛ بلکه بر آسیب پذیرتر شدن آن افزوده اند. این افزوده ها به بحث های گادامر، در واقع نظریۀ قبض و بسط را آسیب پذیرتر کرده است.[2]



[1]  . هادوی تهرانی، مهدی، باورها و پرسش ها:جستارهایی در کلام جدید، ص120، قم، مؤسسه فرهنگی خانه خرد، 1378ش.

[2] . واعظی، احمد؛ قرائت های مختلف از دین، نشریه الکتریکی پایگاه حوزه، شماره21، مهر1380.