searchicon

کپی شد

نظارت مردم بر زمامداران

مردم با چشمانی بینا و گوش هایی شنوا، تمام اعمال و رفتار و گفتار حکام را زیر نظر دارند و از دیرباز از اهرم نظارت بر زمامداران در ایفای نقش خود در حاکمیت، استفاده می جسته اند و با نقد اعمال و برنامه های دولت جلوی انحراف ها را می گرفتند.

در حکومت اسلامی نیز مردم بر حسن اجرای قوانین الاهی و رعایت آداب اسلامی همچون رعایت قسط و عدل، رفع تبعیض و نابرابری، مراعات حال مردم برخورداری از مدیریت و قدرت لازم برای حکومت کردن، پرهیز از تکبر و خود بزرگ بینی، مسئولیت در برابر خدا و مردم، تهذیب خود قبل از تهذیب دیگران، راست گویی و درست کرداری و در یک جمله عمل به دستورات قرآن و سنت، نظارت دارند. این نظارت به شیوه های مختلف انجام می پذیرد که عبارت اند از:

الف. امر به معروف و نهی از منکر: آموزه های دینی مردم را به این فریضه بزرگ مخصوصاً در رابطه با زمامداران تشویق و ترغیب نموده است.

امام علی (ع) می فرماید: «تمام کارهای نیک و جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر همانند قطره ای است در برابر دریایی پهناور و مواج، و همانا امر به معروف و نهی از منکر نه اجلی را نزدیک می کنند و نه از مقدار روزی می کاهند و از همه اینها برتر، گفتن سخن حق در پیش روی حاکم ستمکار است».[1]

علت فضیلت سخن عدل نزد حاکمان جور این است که مردم اصولاً تابع و مطیع رهبران خود هستند و عمل آنان به علت گستردگی موجب گمراهی جامعه می شود. بنابر این، ارشاد و تذکر به آنان از ارزش بالایی برخوردار است.

امام باقر (ع) می فرماید: «کسی که نزد سلطان ستمگری برود و او را به تقوای الاهی امر کرده و موعظه نماید و از عاقبت بی تقوایی بترساند، به اندازه اجر جن و انس و اعمال آنها پاداش دارد».[2]

از دیدگاه اسلام، امر به معروف و نهی از منکر حاکمان از چنان اهمیتی برخوردار است که ترک آن موجب استحقاق عذاب الاهی می گردد. امام علی (ع) می فرماید: «خداوند هیچ گاه عموم مردم را به خاطر گناهان پنهانی خواص عذاب نمی کند، اما در صورتی که خواص به صورت آشکارا گناه نمایند و عامه اعتراض نکنند، هر دو گروه (خواص و عامه)، مستوجب عقوبت پروردگار می شوند».[3]

ب. نصیحت پیشوایان:

امام علی (ع) در تبیین حقوق متقابل خود (به عنوان امام) و مردم (امت) می فرماید: «ای مردم مرا بر شما و شما را بر من حقی واجب شده است… اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید و در آشکار و نهان نصیحتم (خیرخواهی) کنید…».[4]

نصیحت در این جا به معنای خیرخواهی در حق امامان و پیشوایان است؛ یعنی مردم باید از سر خیرخواهی بر امور جامعه خود و شیوه حاکمان خود نظارت داشته باشند و در این مقام از هیچ گونه معاضدت، همیاری و همکاری و نهایت اطاعت از آنان در مسیر حق مضایقه و کوتاهی نکنند.

نظارت مردم بر زمامداران در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:

الف- نظارت مستقیم

در اصل هشت، فصل اوّل قانون اساسی آمده است: «در جمهوری اسلامی ایران، دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یک دیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت…»[5]

ب. نظارت غیر مستقیم

با گستردگی جوامع و تنوع فعالیت ها و وظایف کارگزاران حکومت، امکان نظارت مستقیم همه مردم بر همه زمامداران و کارگزاران کمتر شده است و زمینه های اعمال نظارت غیر مستقیم به وسیله مردم فراهم می آید.

مردم افرادی را به عنوان نماینده خود برای تصدی حاکمیت بر می گزینند و علاوه بر واگذاری مسئولیت به نمایندگان، وظیفه نظارتی خود را نیز بر دوش آنان می گذارند، ضمن آن که این اختیار (نظارت) را از خود نیز سلب نکرده اند.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول متعددی به انتخاب نمایندگان مردم برای تصدی امور مختلف اشاره شده است. از جمله:

1. انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی که علاوه بر وظیفه مهم و خطیر قانون گذاری و تفسیر قوانین عادی به ایفای نقش نظارتی خود به طرق مختلف می پردازند که اهم راه ها عبارت اند از: تحقیق و تفحص در تمام امور کشور، تذکر، سؤال، استیضاح هر یک از وزراء، رئیس جمهور، هیأت وزیران و رسیدگی به شکایات مردم از طرز کار دستگاه های مختلف کشور.[6]

2. انتخاب ریاست جمهور برای ریاست قوه مجریه و اجرای قانون اساسی و نظارت بر امور اجرایی کشور و کار هر یک از وزراء.[7]

3. انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان رهبری به منظور تعیین رهبر جامع الشرایط و نظارت بر عملکرد وی و بررسی بقای شرایط ویژه رهبری جامعه اسلامی.[8]

4. انتخاب شوراهای اسلامی در سطح روستا، بخش، شهرستان، استان، به منظور ایفای وظایف خاص خودشان که در قوانین پیش بینی شده است، و همچنین نظارت بر حسن اجرای قوانین و برنامه های مختلف در محدوده حوزه انتخاباتی آنها در اموری که قانون به آنها تفویض کرده است.[9]

ج- سایر ابزارهای نظارتی مردم بر زمامداران و کارگزاران:

1. احزاب و گروه های سیاسی و فرهنگی.[10]

2. مطبوعات و رسانه های جمعی.[11]

3. اجتماعات و راهپیمایی ها.[12]


[1]. نهج البلاغه، حکمت 374.

[2]. وسائل الشیعة، ج 12، باب 3، ابواب امر به معروف و نهی از منکر، ح11.

[3]. همان، ح1.

[4]. نهج البلاغه، خ 34.

.[5]فصل اوّل، اصل هشتم.

[6]. اصول، 62-76-88-79-90، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده 193 آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی.

[7]. اصل یکصد و سی و چهارم قانون اساسی.

[8]. اصل یکصدو هفتم.

[9]. اصل یکصد.

[10]. اصل یکصد و بیست و شش (126)

[11]. اصل یکصد و بیست و چهارم (124).

[12]. اصل یکصد و بیست و هفت (127).