کپی شد
نسخ قرآن به سنّت
چند نوع نسخ در آيات قرآن قابل تصور است كه برخی مورد قبول و برخی مردود است. یکی از آن اقسام که مربوط به بحث ما است، نسخ قرآن به سنّت است که این خود یکی از اقسام «نسخ حكم و بقای آيه» است؛ بدين معنا كه در قرآن آيه ای باشد و محتوای آن، كه يك حكم شرعی است، به وسیلۀ سنّت نسخ شده باشد.
چنین نسخی به چند گونه قابل تصور است.[1]
1. نسخ به وسیلۀ سنّت متواتر؛[2]
2. نسخ به وسیلۀ اجماع قطعی که کاشف از صدور نسخ از سوی معصوم (ع) باشد؛
3. نسخ به وسیلۀ خبر واحد؛
دربارۀ صورت اول و دوم از نسخ، سه نظریه وجود دارد:
یک. به هیچ وجه آیات قرآن به وسیلۀ سنّت نسخ نمی شود؛[3] افرادی مانند شیخ مفید (ره)، علمای شافعی و علمای دیگر این نظریه را پذیرفته اند.[4]
دو. قرآن به وسیلۀ سنّت متواتر و اجماع قطعی نسخ می شود.[5] و اگر چنین نسخی واقع و ثابت شده باشد، پذیرفته می شود و گرنه مورد پذیرش نیست،[6] برخی گفته اند اما چنین نسخی اصلاً واقع نشده است.[7]
سه. سخن سوم قول به تفصیل است که می گوید نسخ قرآن به وسیلۀ روایاتی که از ائمه اطهار (ع) وارد شده، جایز نیست و اصلاً این نسخ معنا ندارد؛[8] ولی نسخ قرآن به وسیلۀ سنّت نبوی به جهت، آیۀ شریفۀ «آن چه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آن چه نهى كرده خوددارى نماييد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است»،[9] جایز است.
این نظریه مورد پذیرش نیست؛ زیرا روایات متعددی که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده بیانگر «نفی صدور ما یخالف الکتاب عنه»[10] است؛ یعنی وقتی رسول خدا (ص) معيار تشخيص گفتههاى راستين خود را مطابقت آن با قرآن كريم دانسته، نمىتوان پذيرفت حديثى علی رغم ناسخیّت و مخالفتش با قرآن كريم، صحيح باشد. و علمای شیعه و اهل سنت بر نقل این روایات اتّفاق نظر دارند. پس، این روایات دلالت می کنند که قرآن به وسیله سنت نبوی هم نسخ نمی شود.[11]
اما نسخ در صورت سوم (نسخ به وسیله خبر واحد) نظر مشهور از شیعه و اهل سنت بر این بوده که چنین نسخی ممکن نیست.[12]
برای آگاهی بیشتر نمایه های زیر را مطالعه نمایید:
1. «نسخ در قرآن»، سؤال 547 (سایت اسلام کوئیست: 597).
2. «نسخ، تبدیل و تحویل»، سؤال 13746 (سایت اسلام کوئیست: 13460).
[1]. خويى، سيد ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، ص 285، بی جا و بی تا.
[2]. برای آگاهی بیشتر نمایه «ملاک حدیث متواتر لفظی، معنوی و اجمالی»، سؤال 2412 (سایت اسلام کوئیست: 2529) را مطالعه نمایید.
[3]. نجفى خمينى، محمد جواد، تفسیر آسان، ج 1، ص 241، انتشارات اسلاميه، تهران، چاپ اول، 1398ق؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 14، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. تفسیر آسان، ج 1، ص 241؛ سید مرتضی، الذریعة، ج 1، ص 460، دانشگاه تهران، 1376ش؛ شیخ طوسی، العدة، ج 2، ص 487، چاپخانۀ ستاره، قم، 1417ق.
[5]. الذریعة، ج 1، ص 460 و 462؛ البیان فی تفسیر القرآن، ص 285؛ نجمى، هاشم زاده هريسى، بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، ص 260، بی جا و بی تا.
[6]. الذریعة، ج 1، ص 460؛ البیان فی تفسیر القرآن، ص 285؛ بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، ص 260.
[7]. بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، ص 260.
[8]. طباطبایی، سید محمد حسین، حاشیة الکفایة، ج 2، ص 296، بنیاد علمی، فکری علامۀ طباطبایی، بی تا.
[9]. حشر، 7.
[10]. «از پیامبر (ص) چیزی که بر خلاف قرآن باشد، صادر نمی شود».
[11]. حاشیة الکفایة، ج 2، ص 296 و 297.
[12]. البیان فی تفسیر القرآن، ص 284 و 285؛ بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، ص 260؛ الذریعة، ج 1، ص 460و 461؛ العدة، ج 1، ص 121.
اگر چه افراد کمی – مانند ابن حزم اندلسی از گروه ظاهریه اهل سنت – قائل به جواز و وقوع آن هستند؛ (نک: الذریعة، ج 1، ص 460 و 461؛ العدة، ج 1، ص 121).