searchicon

کپی شد

نسبی بودن تقوا و مراتب آن

مراحل تقوا

تقوا داراى مراحلی است. بعضى از بزرگان براى تقوا سه مرحله ذکر کرده اند:

1. نگهدارى نفس از عذاب جاويدان از طريق تحصيل اعتقادات صحيح

2. پرهيز از هر گونه گناه اعم از ترك واجب و فعل معصيت

3. خويشتن دارى در برابر آنچه قلب آدمى را به خود مشغول مى‏دارد و از حق منصرف مى‏كند. اين مرحله از تقوا، تقوای خواص، بلكه خاص الخاص است.[1]

شاخه های تقوا

تقوا داراى شاخه‏ها و شعبه هاى متعددی است، که از آن میان می توان به شاخه های زیر اشاره کرد:

تقواى مالى و اقتصادى، تقواى جنسى، اجتماعى، و تقواى سياسى و تقوای اخلاقی و… انسان با تقوا شخصی است که تقوا را در تمام این جهات رعایت کند.

قرآن و مراتب تقوا

از معارف اسلامی استفاده می شود كه تقوا دارای درجات و مراتب است، و تعبیر به “أتقی” – در آیۀ شریفه “اِنَّ اَكرَمَكُم عِندَاللهِ اَتقیكُم”؛[2] هر آينه گرامى‏ترين شما نزد خدا، پرهيزگارترين شما است.- خود شاهد بر این مدعا است.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: “لَيْسَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ”؛[3] بر آنان كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند در آنچه خورده‏اند گناهى نيست، هر گاه پرهيزگارى كنند و ايمان بياورند و به كارهاى شايسته پردازند، باز هم پرهيزگارى كنند و ايمان بياورند، باز هم پرهيزگارى كنند و نيكى، كه خدا نيكوكاران را دوست دارد.

یکی از مضامینی که این آیه کریمه در بیان آن است، درجات و مراتب تقوا است. عالمان مسلمان با الهام از این آیه و سایر تصریحات و اشارات متون اسلامی، مراتب تقوا را به تقوای عام، تقوای خاص، تقوای خاص الخاص، اصطلاح کرده اند.

گفتنی است که آیات قرآن در مسئلۀ تقوا، به یك منوال نیستند، بلكه به زبان های گوناگون امر به تقوا می كند. در یك آیه می فرماید:” یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِهِ …”؛ ای كسانی كه ایمان آوردید (از خدا بترسید) به خدا تقوا داشته باشید چنان كه شایسته است. در آیه دیگر می فرماید: “فَاتَّقُوا اللهَ مَا استَطَعتُم…”؛ هر چه توان دارید تقوای الاهی پیشه كنید. و در جای سوم می فرماید: “فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالحِجارَةُ”؛ بپرهیزید از آتشی كه هیزمش مردم بدكار و سنگ های خارا است. این آیات در مجموع به مراتب تقوا اشاره دارد.

بنابراین از آیات قرآن این مطلب کاملا استفاده می شود که تقوا درجات و مراتب دارد. بدیهی است که، یک وقت انسان تقوایش در حدی است که از گناهان کبیره و از اصرار بر صغیره اجتناب می کند. این اولین درجه تقوا است که به آن، عدالت محقق می شود. درجه بالاتر این است که انسان خودش را از گناهان صغیره هم حفظ و نگهداری کند. بالاتر از این مرحله آن است که خود را از مکروهات نگهدارد؛ یعنی به گونه ای خود را حفظ کند که هیچ وقت مکروهی را هم مرتکب نشود.

مراتب تقوا در روایات

در آموزه های ائمه (ع) یعنی روایات نیز به نسبی بودن تقوا تصریح شده است. در این مقال جهت رعایت اختصار به یک نمونه اشاره می کنیم. امام صادق (ع) برای تقوا را دارای سه درجه می دانند: “التَّقوی عَلی ثَلاثَةِ اَوجُهٍ: تَقوی بِاللهِ وَهُوَ تَركُ الحَلالِ فَضلاً عَنِ الشُّبهَةِ، وَهُوَ تَقوی خاصِّ الخاصِّ؛ وَتَقوی مِنَ اللهِ تَعالی وَهُوَ تَركُ الشُّبهاتِ فَضلاً عَنِ الحَرامِ، وَهُوَ تَقوی الخَاصِّ؛ وَتَقوی مِن خَوفِ النَّارِ وَالعِقابِ وَهُوَ تَركُ الحَرامُ، وَهُوَ تَقوی العامِ…”؛[4] تقوا سه گونه است: اول تقوا از خوف آتش و عذاب که همان ترک حرام باشد و در واقع تقوای عوام است. دوم تقوای از خدا (نه از خوف جهنم) که ترک شبهات است و این مرتبه تقوای خواص است. سوم تقوای فى الله و آن ترک حلال برای دچار نشدن به شبهات است.

طبق این روایت درجات و مراتب تقوا این گونه است که هر کدام از آنها نیز می تواند به اقسام فرعی دیگری نیز تقسیم شود:

1. تقوای عام: تقوای عام آن است كه مؤمنان عادی از ترس عذاب جهنم، از محرمات الاهی اجتناب كرده و كارهای حرام را انجام نمی دهند.

2. تقوای خاص: كسانی هستند كه به‌ حدّ كمال انسانی گروه سوم نرسیده‌اند، ولی در مرتبه‌ای هستنـد كه نه تنهـا از محرمات الاهی دوری می‌كند، بلكه از شبهـات و موارد مشكوك نیز پرهیز می‌كنند، و آن را تقوای خاص گویند.

3. تقوای خاصّ الخاصّ: كسانی كه به مقام فنا راه یافته كه در این مرتبه اهل تقوا حلال را جز به اندازه ضرورت ترك می‌كنند، چه رسد به شبهه، و این مرتبه اعلای تقوا است، و آن را تقوای خاص الخاص گویند.

گفتنی است؛ برخی از عالمان اخلاق قسم دیگری به این اقسام سه گانه اضافه کرده اند و آن تقوای صدیقان است که آن اجتناب از هرآنچه برای خدا نباشد.[5] البته این نوع از تقوا از آن مجاهدان پاک باخته و انسان های وارسته ای است که تمام حرکات و سکناتشان برای خدا است: “قُلْ إِنَّ صَلاتي‏ وَ نُسُكي‏ وَ مَحْيايَ وَ مَماتي‏ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين”؛[6]‏ بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است.

بنابراین، تقوا از امور نسبی است و هرکس به اندازه همت و توان خود،- البته به مدد و کمک الاهی- می تواند درجه و مرتبه ای از آن را کسب کند، و به هر اندازه ای ای که از محرمات و مکروهات فاصله بگیرد، به همان اندازه به خدا نزدیک تر خواهد شد.


[1]. تفسير نمونه، ج ‏22، ص 205؛  علامه مجلسى، بحار الانوار” ج 70، ص 136، مؤسسة الوفاء، بيروت – لبنان، 1404 هـ ق.

[2] حجرات، 13.

[3] مائده، 93.

[4] امام صادق، مصباح الشریعة، ص 38، باب 83. مؤسسه اعلمی، 1400ق.

[5] نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج 1، ص 506، اسماعیلیان، قم، چاپ هفتم، 1386ش.

[6] انعام، 162.