searchicon

کپی شد

نحوه شکل گیری کلام اسلامی

در زمان پیامبر اسلام (ص)، جامعه اسلامی محیطی بسیار متفاوت از آن چه قبل و بعد از آن حضرت وجود داشت را تجربه می کرد. جامعه اسلامی، جامعه ای نوپا بود و پیامبر نیز به عنوان مؤسس این مکتب حضور داشته و مورد وثوق همگان بود، و این وثاقت سبب می شد که یا اصلاً مناقشه ای دینی میان مسلمانان درنگیرد یا دست کم؛ مناقشه کمتری رخ دهد.

با مرگ پیشوای مسلمانان، جامعه اسلامی نیز دگرگون شد. هدفی که آن حضرت در پی آن بود راهی بس دراز را پیش رو داشت. مسلمانان نیز نسل به نسل متفاوت می شدند. ظهور نو مسلمانان از فرهنگ ها و محیط های متفاوت و حتی گاهی متضاد در جامعه اسلامی، فرشی از رنگ های متفاوت ساخت که در عین فواید، مضرّات خاص خود را نیز داشت.

با گذشت زمان، تحولاتی در جامعه اسلامی به وجود آمد که از جمله آن تحولات شکل گیری علم کلام بود. در مورد زمینه های شکل گیری کلام موارد بسیاری را ذکر کرده اند و ما به صورت مختصر تعدادی از آنها را بیان می داریم، اما قبل از آن تبیین معنای کلام ضروری به نظر می رسد.

در باره معنای علم کلام نیز گفته شده که به یکی از دو معنای زیر اطلاق می شود:

الف: مباحث و گفت و گو های اعتقادی به یکی از صورت های سه گانه: 1- آموزش و تعلیم 2- پرسش و پاسخ 3- مناظره و مجادله بدون پدید آمدن عقاید و مذاهب کلامی.

ب: مباحث کلامی به صورت های یاد شده با توجه به ظهور عقاید و مذاهب کلامی.

در صورت نخست باید گفت: تاریخ پیدایش علم کلام اسلامی مقارن با تاریخ ظهور اسلام است؛ زیرا این گونه موارد، در آن زمان نیز وجود داشته است اگر چه موجب پدید آمدن فرقه های مختلف نمی شد؛ زیرا کسی را یارای مخالفت با نبی اکرم نبود.

از خصایص این دوره این است که مباحث به صورت شفاهی بوده و مکتوب نمی شده است. این علم از اواسط قرن اول وارد مرحله تازه ای شد.[1]

و اگر معنای دوم را ملاک قرار دهیم باید اواسط قرن اول را آغاز این علم بدانیم.

در این علم، عقل و خرد نقش بسیاری را ایفا می کردند. متکلمان اسلامی اگرچه از نام بردن قواعد منطقی اباء داشتند، اما در مطالب خود بسیار از آن استفاده می کردند. و موضوعات و مطالب خود را در قالب این گونه قواعد بیان می داشتند.[2]

اما در نحوۀ شکل گیری علم کلام چند چیز می تواند مؤثر باشد که عبارت است از:

الف: روی آوردن برخی از پیروان ادیان الاهی و حتّی بسیاری از مشرکان به اسلام به این معنا نبود که آنان تمام باورهایشان را کنار گذاشته اند؛ زیرا دل کندن از بسیاری از عقاید و آداب گذشته که سال ها با آن مأنوس بودند، برای برخی از ایشان کار مشکلی بود. بسیاری از آنها تلاش می کردند عقاید خود را به درون اسلام بیاورند و با عقاید فعلی خود جمع کنند. در مقابل این گروه، مسلمانان مجبور بودند خود را در مقابل این عقاید خارجی حفظ کنند.

ب: ورود مسائل مناقشه برانگیز در میان خود مسلمانان که بسیاری از آنها از اختلافات سیاسی نشأت می گرفت. مسائلی؛ مانند مرتکب کبیره آیا از اسلام خارج است و یا مسلمان باقی است؟ یا امری میان این دو می باشد؟ و یا مسئله صفات که آیا خداوند متّصف به صفات می شود یا نه؟ و اگر دارای صفات است، آیا این با وحدانیت خداوند سازگار است؟ و مسائلی از این دست که زمینۀ به وجود آمدن فرقه های کلامی شد.

ج: تمام اینها به همراه جو علمی ای که در آن زمان به وجود آمد، حس کنجکاوی مسلمانان را تحریک می کرد و اشتیاقی که آنها برای علم از خود نشان می دادند، سبب شد که مسائل الاهیاتی به صورت جدّی مورد بحث و بررسی قرار گیرد و زمینه برای رشد علم کلام آماده شود.

دانش های وارداتی اجنبی به همراه تشکیل فرقه ها، پیروان قرآن را بر آن داشت که راهی را برای حفظ اصالت کلام خدا در پیش گیرند. پیمودن این راه – با تمام وسعتی که داشت- را بعدها علم کلام نامیدند.


[1] . مجله کیهان اندیشه شماره 50 مقاله: تاریخ و علل ظهور علم کلام، علی ربانی گلپایگانی.

[2] . برای اطلاعات بیشتر درباره ارتباط علم کلام و منطق رجوع شود به ترجمه مقاله یوزف فان اس به نام ساخت منطقی علم کلام اسلامی در مجله تحقیقات اسلامی سال اول شماره دوم.