کپی شد
نحوه تولد حضرت عیسی (علیه السلام)
هنگامی که حضرت مریم (سلام الله علیها) به سن بلوغ رسید، روزی از محراب عبادت خارج شد و به سوی جهت شرقی بیتالمقدس رفت.[1] او در حقيقت مى خواست مكانى خالى و فارغ از هر گونه دغدغه پيدا كند كه به راز و نياز با خداى خود بپردازد و چيزى او را از ياد محبوب غافل نكند؛ به همين جهت طرف شرق بيت المقدس (آن معبد بزرگ) را كه شايد محلى آرامتر و يا از نظر تابش آفتاب مناسب تر بود برگزيد.[2]
وی در حالی که از اهل و قوم خود دور می شد، ناگهان انسانی كامل بىعيب و نقص و خوش چهرهاى بر آن حضرت ظاهر شد. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:
«در اين هنگام ما روح خود (يكى از فرشتگان بزرگ) را به سوى او فرستاديم و او در شكل انسان كامل بىعيب و نقص و خوش قيافهاى بر مريم ظاهر شد».[3] مریم (سلام الله علیها) سخت مضطرب و نگران شده و از ترس اینکه مبادا وی قصد سوئی نسبت به او داشته باشد، از او دوری گزیده فرمود: من از تو، به خداى رحمان پناه مى برم اگر پرهيزگار هستى![4] مریم (سلام الله علیها) گمان کرد او انسانی عادی است که در این مکان بر او آشکار شده و شاید به ذهنش خطور نمی کرد که از ملائکه کریم باشد، ولی واقعیت آن بود که این جوان، فرشتهای در لباس انسانی بود و خداوند او را نزدش فرستاده بود تا مژده فرزندی بزرگوار و پیامبری عظیمالشأن را به او بدهد. فرشته الهی به او اطمینان داد و حقیقت امر را با او در میان نهاد: «من فرستاده پروردگار تو هستم، (آمدهام) تا پسر پاكيزه اى به تو ببخشم!».[5]
در تفسیر المیزان آمده: خداوند آن فرشته را به صورت انسان بر مریم (سلام الله علیها) ظاهر کرد تا با او انس گرفته از او نترسد.[6]
فرشته پس از اینکه در مقابل مریم (سلام الله علیها) ظاهر شد و آن حضرت فهمید که آنچه در مقابل خود می بیند، از جنس ملائکه است نه انسان، با او انس و الفت گرفت، اما هنگامی که مژده فرزند را به او داد، متحیر شد؛ چرا که او هنوز ازدواج نکرده و کسی هم به او نزدیک نگشته بود. پس چگونه امکان داشت صاحب فرزند شود؟! «(مریم سلام الله علیها) گفت: چگونه ممكن است من فرزند دار شوم؟! در حالى كه تاكنون انسانى با من تماس نداشته و زن آلودهاى هم نبوده ام!»،[7] اما در جواب شنید که این به قدرت و اراده خدا است و هیچ چیز بر او سخت نیست؛ «گفت: مطلب همين است! پروردگارت فرموده: اين كار بر من آسان است! (ما او را مى آفرينيم، تا قدرت خويش را آشكار سازيم) و او را براى مردم نشانهاى قرار دهيم و رحمتى باشد از سوى ما! و اين امرى است پايان يافته (و جاى گفتوگو ندارد)!».[8]
[1]. مریم، 16.
[2]. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 13، ص33.
[3]. مریم، 17.
[4]. همان، 18.
[5]. همان، 19.
[6]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه: موسوى همدانى، سيد محمد باقر، ج 3، ص 298.
[7]. مریم، 20.
[8]. همان، 21.