کپی شد
نتیجه بررسی روایات قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله)
در باره موضوع قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله) هرچند بعضی روایات از لحاظ سندی معتبر و قابل قبول است، ولی این به تنهایی نمیتواند معیار پذیرش آنها باشد؛ چون در موارد مشابه، با اینکه روایت معتبر و مورد قبولی وجود دارد، اما مضمون آن احادیث مورد قبول و پذیرش قرار نگرفتهاست؛ مانند روایات معتبر پیرامون «سهوالنبی» که بیشتر عالمان شیعه، به جز اندکی؛ همانند شیخ صدوق و استادش ابن الولید،[1] این قضیه را نپذیرفتهاند.[2] یک حدیث و روایت علاوه بر اعتبار سندی، زمانی قابل پذیرش است که با قرآن، سنت قطعی و عقل سلیم نیز مخالفت نداشتهباشد. بر این اساس، پذیرش روایات قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مقابل شواهد و قراین دیگر از جمله برخی آیات و روایات، کاری مشکل و دشوار است:
- تعلیلی که در حدیث صحیح سعید بن اعرج آمده که خوابماندن حضرت رسول (صلی الله علیه و آله)، رحمت برای امت و به هدف جلوگیری از سرزنش کسانی است که نماز صبحشان قضا میشود، با آنچه که در روایت صحیح دیگری آمده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «كره المقام و قال نمتم بوادی الشیطان»[3] همخوانی ندارد؛ زیرا در این حدیث، عامل خواب ماندن، شیطان معرفی شده و آن حضرت اقامت در آن مکان را ناخوش داشتند. همین ناهمخوانی نیز بین حدیث سعید اعرج با حدیثی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از بیدار شدن میفرماید: «قوموا فتحولوا عن مکانکم الذی اصابکم فیه الغفلة؛[4] یعنی بلند شوید و از جایی که در آن دچار غفلت شدهاید نقل مکان کنید». همچنین با روایت دعائم الاسلام نیز هماهنگ نیست: «فَقَالَ (صلی الله علیه و آله): تَنَحَّوْا مِنْ هَذَا الْوَادِي الَّذِي أَصَابَتْكُمْ فِيهِ هَذِهِ الْغَفْلَةُ فَإِنَّكُمْ بِتُّمْ بِوَادِي الشَّيْطَانِ؛[5] از این سرزمین فاصله بگیرید که در اینجا غفلت به شما عارض شده؛ زیرا شما در وادی شیطان بیتوته نمودید». واضح است که در این روایات، حضرت، کمال ناخرسندی و ناخشنودی خود را از این حالت پیش آمده ابراز میدارد، در حالی که در حدیث سعید اعرج، اینگونه نیست.[6]
- برخی از بزرگان روایت مذکور را توجیه نموده و میفرماید: «دلیلی نداریم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در وقت خود نماز نخوانده باشد، به نحوی که غیر ایشان به جهت خوابشان، بر نماز حضرت مطلع نشدهباشند. شاهد بر این مطلب، تعبیر به «نمتم» است که خطاب به دیگران است».[7]
اما به نظر میرسد این توجیه درست نباشد؛ به چند دلیل:
الف) در این روایات آمده که حضرت، نماز را در خارج وقت، آن هم به صورت جماعت اقامه کرده است. اگر ایشان، نمازش را دور از نگاه همراهانی که در خواب بودهاند، در وقت خودش اقامه کرده، پس کدام نماز قضا شده را به صورت جماعت، در خارج وقت خوانده است؟
ب) بر اساس این روایات، پیامبر (صلی الله علیه و آله) بلال را مأمور بیدارکردن خود و مردم کرده که این نشان از اهمیت موضوع دارد. حال اگر واقعا خود آن حضرت برای نماز بیدار شده، چرا همراهانش را بیدار نکردهاست تا این فضیلت از آنها سلب نگردد؟ آیا تفاوتی بین بیدار شدن مردم توسط بلال و توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده است؟
ج) در این احادیث، پیامبر (صلی الله علیه و آله) بلال را به دلیل خوابماندن و انجام ندادن مأموریتش مورد عتاب قرار دادهاست. اگر آن حضرت بیدار شده و با این وجود، همراهانش را بیدار نکردهاست، آیا توبیخ بلال معنایی پیدا میکند؟
- بر اساس نصوص دینی؛ مانند آیه شریفه «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَک…»[8] نماز شب بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) واجب بودهاست، اگر بپذیریم که نماز صبح رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قضا شده، باید بپذیریم که نماز شب آن حضرت نیز قضا شدهاست؛ زیرا نمیتوان قبول کرد که حضرت برای نماز شب بیدار شده و بعد از ساعاتی راز و نیاز با خدا و پیش از اقامه نماز صبح خوابیده و بدین سبب، نمازش قضا شدهباشد. این در حالی است که روایات یاد شده تنها به قضای نماز صبح آن حضرت اشاره کرده و ذکری از نماز شب ایشان به میان نیاوردهاند. مگر نه این است که اهمیت نماز شب برای آن حضرت، مثل سایر نمازهای واجب بودهاست؟ پس چرا هیچ اشارهای به آن نشدهاست؟ آیا این ترجیح بلامرجح نیست؟
- ایراد دیگری که در مضمون این روایات خودنمایی میکند، این است که پیامبری که معصوم و در نهایت درجه قرب و یاد خدا است، به گونهای که خود در شأن خویش فرموده: «تنام عینای و لا ینام قلبی؛[9] چشمانم به خواب میرود، ولی قلبم نمیخوابد» چگونه برای انجام عبادات واجب –و نه مستحب- خود، نیازمند به یک انسان معمولی غیرمعصوم است؟ این چه نوع تقرب و عبودیت و یادی است که با وجود آنهمه سفارشات خداوند متعال به بیداری در شب برای اقامه نماز شب، حتی برای نماز صبح خود نیز نیاز داشته که دیگران او را بیدار کنند؟.[10]
- نکته دیگر آن است که آیا تنها راه برای جلوگیری از سرزنش نشدن دیگران برای قضا شدن نمازشان، آن است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز واجبش قضا شود؟ اگر باب این نوع تفهیم از احکام دین باز شود، لازم میآید از سوی آن حضرت، هر یک از واجبات دینی حداقل برای یک بار ترک شود و هر یک از محرمات حداقل برای یک بار انجام شود، تا مردم در هیچیک از کوتاهیهای خود در رعایت احکام دینی، از طرف دیگران سرزنش نشوند. ثمره این اقدام هم چیزی جز تساهل و تسامح در شریعت، و سستانگاری احکام الهی نخواهد بود.
[1]. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 359 و 360.
[2]. سبحانی، جعفر، عصمة الانبياء، ص 302 – 304.
[3]. طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن، تهذيب الأحكام، ج 2، ص 265، ح 1058.
[4]. عاملى (شهيد اول)، محمد بن مكى، ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة، محقق/ مصحح: جمعى از پژوهشگران در مؤسسه آل البيت (عليهم السلام)، ج 2، ص 422.
[5]. مغربى، ابو حنيفه نعمان بن محمد تميمى، دعائم الاسلام، ج 1، ص 141.
[6]. خویى، سید ابو القاسم، موسوعة الإمام الخویى، محقق: پژوهشگران مؤسسه إحیاء آثار آیة الله العظمى خویى، ج 11، ص 341.
[7]. بهجت، محمد تقى، بهجة الفقيه، ص 146.
[8]. اسراء، 79.
[9]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان في تفسير القرآن، تحقيق: قسم الدراسات الاسلامية مؤسسة البعثة- قم، ج 2، ص 300.
[10]. برگرفته از: اکبرنژاد، مهدی و علی محمدی، طاهر، «بررسی و تحلیل احادیث شیعه در باره قضا شدن نماز صبح پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)»، نشریه علوم حدیث، سال شانزدهم، شماره سوم (شماره 61)، ص 143 – 146.