کپی شد
نبوت و رسالت حضرت عیسی (علیه السلام)
در آیات قرآن کریم، عیسی بن مریم (علیهما السلام)، هم به عنوان «نبی» و هم به عنوان «رسول خدا» یا «رسول بنی اسرائیل» معرفی شده است و مسلما مقام رسالت، غیر از مقام نبوت است. آن چه که از قرآن کریم استفاده میشود و میتوان آن را به قرآن اسناد داد، آن است که نبی و رسول (هر دو) مأمور ابلاغ پیام الهی هستند، لیکن رسول مأموریت ویژهای در این جهت دارد و پیک مخصوص خدا است و آن این است که با ارسال رسول، اتمام حجت میشود و نیز نزول عذاب بر امّت طغیانگر، بعد از ارسال رسول خواهد بود، نه بعد از ارسال نبی: «هر امّتی رسولی دارد. پس اگر رسولشان آمد، میان آنان به قسط و عدل حکم میشود و بر آنان ستم نخواهد شد»،[1] «هیچگاه [افراد یا امم را] عذاب نخواهیم کرد، مگر آن که رسولی برانگیزیم»،[2] «رسولانی بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم تا مردم بهانه و حجّتی در برابر خدا نداشته باشند».[3]
پس تعلیق نزول عذاب و اتمام حجّت بر ارسال رسول، بیانگر مأموریت ویژه رسول است، مأموریتی که او را از نبی ممتاز میکند.[4]
با توجه به فرق ذکر شده و به تصریح قرآن کریم، مسیح (علیه السلام)، هم «نبی» بوده و هم «رسول»؛ چنانکه قرآن کریم می فرماید:
«إِنَّا أَوْحَینا إِلَیک کما أَوْحَینا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِیینَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَینا إِلى إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ عیسى وَ أَیوبَ وَ یونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَیمانَ وَ آتَینا داوُدَ زَبُوراً؛[5] ما به تو وحى فرستادیم، همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحى فرستادیم و (نیز) به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط [بنى اسرائیل] و عیسى و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحى نمودیم و به داوود زبور دادیم».
«إِنَّمَا الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِه وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ؛[6] مسیح عیسى بن مریم فقط فرستاده خدا، و کلمه (و مخلوق) او است، که او را به مریم القا نمود و روحى (شایسته) از طرف او بود. بنابراين، به خدا و پيامبران او، ايمان بياوريد! و نگوييد: «(خداوند) سهگانه است!».
عیسی (علیه السلام) پیامبر اولوالعزم
حضرت عیسی (علیه السلام) یکی از پنج پیامبر اولوالعزم است. «اولوا العزم» به معناى «صاحبان عزم» است.
با توجه به این که پیامبران صاحب شریعت جدید و آئین تازه با مشکلات و گرفتارىهاى بیشترى روبهرو بودند، و براى مقابله با آن، عزم و اراده محکمترى لازم داشتند، به این دسته از پیامبران، «اولوا العزم» اطلاق شده است.[7]
تعداد پیامبران اولوا العزم پنج نفر است. در حدیثی از امام على بن الحسین (علیهما السلام) آمده است: «از بین پیامبران و رسولان الهی، پنج نفر اولوا العزم اند: نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد (علی نبینا و آله و علیهم السلام)، و هنگامى که راوى سؤال مىکند: چرا آنها اولوا العزم نامیده شدند؟ امام (علیه السلام) در پاسخ مىفرماید: زیرا آنها به شرق و غرب و جن و انس مبعوث شدند».[8]
از این روایت شریف بر می آید که رسالت حضرت عیسی (علیه السلام) جهانی بوده و محدود به منطقه یا افراد خاص نبوده است.
در تفسیر نمونه آمده: ممکن است از آیه شریفه «وَ رَسُولاً إِلى بَنی إِسْرائیل؛[9] و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائیل (قرار داده است)»، ابتدا چنین استفاده شود که مأموریت حضرت مسیح (علیه السلام) تنها دعوت بنى اسرائیل بوده است، همانها که در آن زمان گرفتار انواع خرافات و آلودگىهاى اخلاقى و عقیدتى و اختلافات شدید شده بودند و این با اولوا العزم بودن حضرت مسیح (علیه السلام) منافات ندارد؛ زیرا پیامبر اولوا العزم کسى است که داراى آیین جدید باشد، خواه مأموریت او جهانى باشد یا نباشد،… ولى بعضى از مفسران گفتهاند که دعوت حضرت مسیح (علیه السلام) جهانى بوده نه منحصر به بنى اسرائیل، هر چند بنى اسرائیل در صف اول کسانى که او مأموریت هدایت آنها را داشت، قرار گرفته بودند، مرحوم علامه مجلسى در بحار الأنوار، اخبارى در تفسیر اولوا العزم نقل مىکند که مفهوم آنها جهانى بودن دعوت این پیامبران است.[10]
اعزام فرستادگان تبلیغی به انطاکیه
حضرت عیسی (علیه السلام) علاوه بر تبلیغ در سرزمین خود و سیر و سیاحت تبلیغی، با توجه به شرایط و نیازهای موجود، فرستادگانی را نیز برای ارشاد مردم سرزمین های دیگر اعزام میفرمود و هرگز قلمرو دعوت خود را به وطن یا سرزمینی خاص محدود نمیدانست. یکی از مناطقی که آن حضرت، رسولان خود را به آن جا اعزام فرمود، منطقه «انطاکیه» بود. انطاکیه یکى از قدیمیترین شهرهاى شام است که به گفته بعضى در سیصد سال قبل از مسیح (علیه السلام) بنا گردید. این شهر در روزگار قدیم از حیث ثروت و علم و تجارت، یکى از سه شهر بزرگ کشور روم محسوب مىشد، و هم اکنون از نظر جغرافیایى جزو قلمرو کشور ترکیه است. مردم شهر انطاکیه در بت پرستی و طاغوت پرستی غرق و در لجنزار فساد و گناهان غوطه ور بودند. عیسی (علیه السلام) از جانب خداوند مأمور شد تا ابتدا دو مبلغ برای هدایت ایشان گسیل دارد، اما وقتی آنان مورد تکذیب مردم آن منطقه قرار گرفتند، آن حضرت برای تقویت آن دو، شخص سومى را ارسال فرمود: «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ، إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیهِمُ اثْنَینِ فَکذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیکمْ مُرْسَلُونَ؛[11] و براى آنها، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن، هنگامى که فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند. هنگامى که دو نفر از رسولان را به سوى آنها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند، پس براى تقویت آن دو، شخص سوّمى فرستادیم، آنها همگى گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوى شما هستیم!».[12]
[1]. یونس، 47. «وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ».
[2]. اسراء، 15. «وَ ما كُنَّا مُعَذِّبينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً».
[3]. نساء، 165. «رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ».
[4]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، محقق: صفایی، محمد، ج 1، ص 123؛ طباطبایی، سید محمد حسین، الميزان في تفسير القرآن، ج 2، ص 140.
[5]. نساء، 163.
[6]. همان، 171.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج 21، ص 378.
[8]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (علیهم السلام)؛ محقق: جمعى از محققان، ج 11، ص 58.
[9]. آل عمران، 49.
[10]. ر.ک: تفسير نمونه، ج 2، ص 554 و 555.
[11]. یس، 13 و 14.
[12]. تفسير نمونه، ج 18، ص 340 و 341 و 359.