کپی شد
نبوت و اوصاف پیامبران ازديدگاه اسماعيليان
اسماعیلیه[1] در بحث نبوت مباحثی را مطرح می کنند که با مباحث مطروحه از جانب سایر مسلمانان متفاوت است که در ادامه به آن اشاره میشود.
تعریف نبوت و وحی
در اندیشه اسماعیلیه، منزلت «رسول» در عالم جسمانی همانند منزلت «سابق»[2] در عالم روحانی است. رسالت حقیقتی است که مُرسِل در نفس رسول قرار داده و به وسیله آن به لطایف هستی با عنایت خداوند دست مییابد. نبوت عبارت است از: تعالی نفس به مرتبهای که صلاحیت تحمل وحی را پیدا کند و نفوسی که این صلاحیت را پیدا کنند، رسول نامیده میشوند.
از دیدگاه اسماعیلیه نبوت بر دو قسم رسالت عامه و رسالت خاصه تقسم میشود. منظور از رسالت عامه همان عقل موجود در بشر است و مراد از رسالت خاصه به رسول برگزیده الهی اشاره دارد که حقیقتی است ربّانی و دعوت کردن انسانها به تأمین آخرتی شایسته را برعهده دارد.
اوصاف پیامبران
الف) انسان کامل بودن: چون پیامبر، یگانه هادی عصر خودش میباشد و مردم دوران بعد نیز به معنویت او نیازمند هستند، وی باید دارای ویژگیهای ممتازی؛ چون: کامل بودن از هر حیث باشد، تا شایسته این مقام گردد.
ب) برتری بر مردم: هر نبی باید دارای هفت ویژگی: علم، عدل، عفت، جود، شجاعت، رحمت و صدق باشد. ظهور این صفات در وی، به نحو تمام و کمال میباشد به شکلی که مرتبهای فراتر از آن تصور نمیشود؛ مثلاً: دانش پیامبر در مقایسه با دانش امّت به منزله کل به جزء است.
ج) تفاوت رتبه انبیاء: هر رسولی با دارا بودن نوعی ویژگی، از پیامبران پیشین ممتاز و برتر است. این ویژگی سبب نسخ شریعت قبلی و آوردن شریعت جدید میشود. قرآن میفرماید: «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ».[3]
د) تصدیق نبّوت پیامبر گذشته: هر پیامبر با تصدیق پیامبران گذشته، سبب تثبیت نبوت پیامبر جدید شده و رسالت خود را نیز تثبیت میکند. مَثَل این پیامبران مَثَل صحت کامل بدن به تمامی اندام است که در صورت نقصی در یکی، به دیگر اندام صدمه وارد میشود. ارتباط دو پیامبر در دو دور متوالی، همانند ارتباط قوه و فعل است که برای رسیدن به فعلیت نیاز به اقرار به پیامبر دوره قبل است و نیز چون پیامبر جدید در دوران قبل از نبوتش در شریعت نبی قبل بوده، در صورت تکذیب نبی گذشته اثبات میکند که او بر دین باطل عمل کرده و دیگر کلامش نفوذی در عقاید مردم نخواهد داشت.
هـ) بشارت به پیامبر بعدی: اگر پیامبری به رسالت پیامبری در دوره بعد از دور خود بشارت ندهد، لازمهاش انکار نبوت خود او است؛ زیرا دلیل بشارت ندادن دو چیز است: جهل پیامبر به آینده و حسد نسبت به پیامبران دیگر. صورت نخست، علامت آگاه نبودن وی به علم غیب است که در این صورت، کسی که به علم غیب آگاه نباشد پیامبر نیست و ادعای وی دروغ است. صورت دوم علامت آلوده بودن وی به یکی از صفات رذیله است که پیامبر باید از آن به دور باشد.
در این موضوع (ضرورت بشارت به پیامبر بعدی)، ابوحاتم رازی[4] این گونه بیان میکند که چون هدف (دعوت به توحید) انبیاء واحد است، لازمه وجود وحدت در میان ایشان، بشارت هر نبی به نبی بعد و تصدیق سلسه انبیاء است.
و) طهارت نَسَب (حلالزادگی): اسماعیلیه معتقدند: پیامبران در سلسله نسب، پاک، طاهر و حلالزادهاند، و اجدادشان از کفر و شرک دوری جستهاند. آنان بر این استدلال خود، به آیات نفی کفر؛ مثل: آیه 128 سوره بقره، آیه 78 سوره حج و آیه 52 سوره قصص، و آیات نفی شرک؛ مثل: آیه 124 سوره بقره و آیه 13 سوره لقمان، و روایاتی که گویای حلالزادگی انبیاء است، استدلال کردهاند.[5]
ز) سایر صفات و امتیازات: صفاتی دیگر؛ چون دانایی، راهنمایی و دستگیری از دیگران، و توان اظهار امور لطیف با زبان، از جمله صفاتی است که باعث کمال انسان و شایستگی دریافت مقام نبوت میگردد.
[1]. نوشتاری که خلاصه آن را میخوانيد، بخشی از مقاله دوّم کتاب اسماعیلیه (مجموعه مقالات)، با عنوان «نبوت از دیدگاه اسماعیلیان» به قلم دکتر مصطفی سلطانی است. ر.ک: گروه مذاهب اسلامی، اسماعیلیه (مجموعه مقالات)، مقدمه: دفتری، فرهاد، ص 62 – 73.
[2]. سابق و تالی دو اصل اولیه اند. این دو همان عقل و نفس می باشند که از آنها جد و فتح و خیال به طریق انبعاث صادر شده است. ر.ک: دفتری، فرهاد؛ تاریخ و عقاید اسماعیلیه؛ ترجمه: بدرهای، فریدون، ص 279؛ سجستانی، ابویعقوب؛ کشف المحجوب؛ تصحیح: هانری کربن، ص 17.
[3] . بقره، 253.
[4]. نام وی احمد بن حمدان رازی؛ صاحب کتاب «اعلام النبوة» است. وی در ری به دنیا آمد و در سال 322هـ درگذشت.
[5]. برای دست یابی به آیات و روایات مربوطه، به کتاب اسماعیلیه (مجموعه مقالات)، ص83 و 84، رجوع شود.