کپی شد
نامهای مکه در قرآن
در آیات قرآن کریم، نامهای متعددی برای شهر مکه ذکر شده که در این گفتار به آنها اشاره میشود:
- مکّه: خداوند سبحان میفرماید: «وَ هُوَ الَّذی کفَّ أَیدِیهُمْ عَنْکمْ وَ أَیدِیکمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَکةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَکمْ عَلَیهِمْ وَ کانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرا؛[1] او كسى است كه دست آنها را از شما، و دست شما را از آنان در درون مكّه كوتاه كرد، بعد از آنكه شما را بر آنها پيروز ساخت و خداوند به آنچه انجام مىدهيد بيناست!».
- بکّه: یکی دیگر از اسامی مکه در قرآن، بکه است. خداوند سبحان میفرماید: «إِنَّ اوَّلَ یَبْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ؛[2] نخستين خانهاى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است، كه پربركت، و مايه هدايت جهانيان است».
بکّ در لغت؛ بهمعناى ازدحام است و بکّه همانگونه که برخى گفتهاند؛ بهمعناى محل ازدحام است؛ بنابراین، چون محل بیت و اطراف آن، محل ازدحام براى طواف، استلام، نماز و دعا است، بهآن بکّه گفته شده و معناى وصفی دارد، نه عَلَم و اگر جاى دیگر هم محل ازدحام باشد؛ مثل جمرات مِنا، بهآنها هم بکّه گفته میشود.[3]
از امام باقر )علیه السلام( نقل شده که فرمود: «بکه، موضع خانه خدا و مکه، تمام حرم است».[4]
در حديث دیگری از امام محمد باقر (عليه السّلام) نقلشده كه فرمود: «مكّه را بهآن دلیل بكّه ناميدهاند كه مردان و زنان در آن گريه میکنند…».[5]
مشابه این معنا از امام صادق (عليه السّلام) نیز نقل شدهاست.[6]
حلبی میگوید: از امام صادق (علیهالسلام) پرسیدم؛ چرا به مکه، بکه گفته شده؟ آنحضرت فرمود: «چون بعضی از مردم بعضی دیگر را با دست بهگریه میاندازند».[7] کنایه از اینکه ازدحام جمعیت زیاد است و مردم برای حرکت کردن و باز کردن راه خود با دستها و آرنجهای خود به پهلو، سینه و کمر حجاج فشار آورده و موجب درد و رنج و در نتیجه گریه آنها میشوند.
- امالقری: از دیگر نامهای شهر مقدس مکه که در قرآن آمده است، امالقرى مىباشد. این نام براى این شهر، در دو آیه از قرآن مجید ذکر شده است: «…لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها…؛[8] …تا بهوسیله آن مردمِ امالقرى (مکه) و کسانى را که پیرامون آن هستند، هشدار دهی…»، «…لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُري وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فيهِ…؛[9] …تا هشدار دهی به کسانى که در امالقری (مکه) و پیرامون آن هستند و آنها را از روزى كه همه خلايق در آن روز جمع مىشوند و شک و ترديدی در آن نيست، بترسانى…».
- البلد الأمین: از نامهاى معروف مکه که بیانگر احترام فوقالعاده و قداست بیش از حد این سرزمین مقدس است، نام «البلد الأمین» مىباشد. این نام بههمین صورت در قرآن کریم آمده و مورد قسم و سوگند الهى واقع شده است: «وَالتِّینِ وَالزَّیتُونِ وَ طُورِ سِینِینَ وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ»؛[10] «سوگند به انجیر و زیتون و سوگند به طور سینا و این شهر امن».
بدون شک منظور از بلدالأمین در این آیه، شهر مکه است؛ زیرا سوره تین در مکه نازل شده، بهعلاوه اینکه، در آیات دیگرى از قرآن نیز، محل امن بودن مکه و حرم بهروشنى بیان شده است، مانند: «…أَوَ لَمْ نُمَکنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً…؛[11] …آيا ما حرم امنى در اختيار آنها قرار نداديم؟…» و «…وَمَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً…؛[12] …هر کس داخل آن (مکه) شود در امان خواهد بود…».
اینکه خداوند شهر مکه را سرزمین صلح و آرامش و جایگاه امن و آسودگى قرار داده، از برکت دعاى حضرت ابراهیم (علیه السلام)؛ تجدیدکننده بنای کعبه است که از خداوند چنین درخواست نموده است: «…وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً…؛[13] (به ياد آوريد) زمانى را كه ابراهيم گفت: پروردگارا! اين شهر [مكّه] را شهر امنى قرار ده!…».
- حرم امن: یکی دیگر از اسامی مکه، حرم امن است که در قرآن بهآن اشاره شده است: «أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا…؛[14] آيا نديدند كه ما [شهرشان مکه را] حرم امنى (براى آنها) قرار داديم…».
- وادی غیر ذیزرع: از دیگر اسامی مکه، وادی غیر ذیزرع است که در قرآن اشاره شدهاست: «رَبَّنا إِنِّي أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِکَ الْمُحَرَّمِ…؛[15] پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمين بىکشت و زراعت، در كنار خانهاى كه حرم توست، ساكن ساختم…».
نامهای دیگر مکه در قرآن کریم، عبارت است از: القریة،[16] معاد،[17] الوادی،[18] البلدة،[19] البلد،[20] المسجد الحرام.[21] ، [22]
[1]. فتح، ۲۴.
[2]. آلعمران، 96.
[3]. قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، ج 1، ص 220؛ ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، محقق/ مصحح: مير دامادى، جمال الدين، ج 10، ص 402.
[4]. عياشى، محمد بن مسعود، تفسير العيّاشي، محقق/ مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، ج 1، ص 187.
[5]. صدوق، محمد بن على، علل الشرائع، ج 2، ص 397 و 398.
[6]. همان؛ صدوق، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ج 2، ص 193.
[7]. علل الشرائع، ج 2، ص 398.
[8]. انعام، ۹۲.
[9]. شورى، ۷.
[10]. تین، آیات ۱ – 3.
[11]. قصص، ۵۷.
[12]. آل عمران، 97.
[13]. ابراهیم، 35.
[14]. عنکبوت، 67.
[15]. ابراهیم، 37.
[16]. نحل، 112.
[17]. قصص، 85.
[18]. ابراهیم، 37.
[19]. نمل، 91.
[20]. ابراهیم، 35؛ بقره، 126؛ بلد، 1 و 2.
[21]. بقره، 196.
[22]. برگرفته از: فقیهی، محمد مهدی، «نامهای مکه»، فصلنامه میقات حج، دوره 1، شماره 4، شماره پیاپی 4، ص 133 – 140.