کپی شد
میرزا مهدی اصفهانی احیاگر مکتب معارفی حوزه خراسان
مرحوم میرزا مهدی اصفهانی پس از آنکه سالیان بسیار سرگرم فراگیری مبانی فلسفی و عرفانی بود و احاطه کامل به این مبانی پیدا نمود، دلش آرام نگرفت و متوجه شد که نتیجه تعالیمی که از فلاسفه و عرفا یاد گرفته با تعالیم قرآن و عترت ناسازگار و مغایرت آنها حتمی است و فقط شاید با توجیه و تأویلهای غیرعلمی آیات و روایات بتوان آنها را یکی قلمداد نمود. لذا از مبانی فلسفی و عرفانی فاصله گرفت و در همین ایام نیز تشرّفی در وادیالسلام نجف در بیداری برایش حاصل شد و نوشتهای نزد حضرت بقیةالله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دید که در آن این عبارت بود: «طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارنا و قد اقامنی الله و انا الحجه بن الحسن».[1] پس از این تشرّف بر عقیده جدید خود استوارتر و به اطمینان قلبی وی افزوده گشت و با پشتکار و جدّیّت بیشتری به فراگیری مبانی قرآن و عترت اشتغال ورزید تا آنگاه که خود در این مبانی صاحبنظر گردید. او هنگام اقامت در حوزه مشهد، تدریس معارف اسلامی بر مبنای قرآن و عترت را آغاز کرد و مبانی فلسفی و عرفانی را نقد نموده و اشکالات و مغایرتهای آن را با مبانی قرآن و عترت برای فضلا و اساتید آشکار ساخت و شاگردان بزرگ و برجستهای را در معارف قرآن و عترت تربیت نمود.[2]
یکی از بزرگان معاصر میگوید:
حرف میرزا این بود که سنخیتی که (در فلسفه) میان علت و معلول قائل هستنند، باطل است. وحدت وجود و موجود از ابطل اباطیل و کفر محض است. مبانی ایشان، اساساً با مبانی فلسفی و عرفانی مخالف بود. این عقیده خود میرزا بود و من خودم این را از او شنیدهام، عین این حرف را من شهادت میدهم که میرزا با وحدت وجود و موجود مخالف بود و آن را بلااشکال کفر میدانست. حرفهای ایشان هیچ شباهتی به حرفهای فلاسفه نداشت. ضد فلسفه و عرفان و تصوف بود. با محیالدین بن عربی و همه اینها مخالف بود. او مجتهد مسلم بود. او در اوج تقوا، مجتهد قطعی و مطلق بود. من ]درس[ مرحوم میرزا را در مشهد درک کردم بعد در تهران به درس میرزا مهدی آشتیانی رفتم و از ایشان در مباحث مختلف فلسفی و آنچه تدریس میکردند مطالبی آموختم در حدی که ایشان قبول کردند که من حرفهایشان را دارم و آنچه را که فرمودهاند، فهمیده و به آنها رسیدهام. به من فرمودند: علت اینکه حرفهای من را فهمیدهای اما آن را قبول نمیکنی چیست؟ من گفتم: جهتش این است که من از مرحوم میرزا مهدی اصفهانی مطالبی یاد گرفتهام که با توجه به آنها نمیتوانم قبول کنم.[3]
[1]. «جستجوى معارف جز از راه ما خاندان پیامبر، مثل انكار نمودن ما است و خداوند امروز مرا برپا داشته و من حجّت خدا پسر حضرت حسن عسكرى هستم.
[2]. حکیمی، محمد رضا، مجله حریم امام، سال هفتم، شماره 343، ص 10.
[3]. وحید خراسانی، حسین، همان، ص 5.